بخشی از مقاله
چکیده
درجامعه امروزی جرایمی همچون قتل عمد، ایراد ضرب و جرح، تخریب، اعمال منافی عفت .... از طریق مصادیق جرایمی به شمار میروند که با بیشترین فراوانی در زمره اسیب های جتماعی قرار دارند. در این بین، قتل عمد یکی از شدید ترین نوع جرم در جامعه است، واز دید جرم شناسان وجامعه شناسان موضوع قتل به عنوان یک معضل اجتماعی قابل بحث وبررسی است. در پژوهش حاضر که به صورت کتابخانه ای انجام گرفت به بررسی عوامل اجتماعی موثر در ارتکاب جرم قتل عمد و علت وریشه یابی ان پرداخته شد. که در یافتیم تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی در اشاعه رفتار بزهکارانه از جمله قتل عمد کمتر از سایرعوامل نیست، و ارئه راه کارها و پیشنهادات مناسب برای پیشگیری از این معضل اجتماعی که روند رو به رشدی را در جامعه ما پیش گرفته در این پژوهش مورد بحث واقع گردید.
کلید واژه : قتل عمد، انحرافات اجتماعی، بزهکاری، اموزش وپرورش، رسانه های جمعی.
-1 مقدمه
عملا هیچ روزی نیست که خبری از جرایم در رسانه ها نباشد بزهکاری مانند فقر و بیماری همواره در حال افزایش است. جرم شناسان هر جامعه به دنبال حل این معما می باشند که چرا عده ای از افراد مرتکب جرم می شوند و چگونه می توان از وقوع جرم پیشگیری کرد؟ شناخت منش افراد تبهکار، تشخیص گرایش به رفتار ضد اجتماعی در انسان، ارزیابی عوامل نهادی و اکتسابی چنین گرایش و سیر آن از قوه به فعل، ارزیابی میزان مسئولیت و خودآگاهی در ارتکاب جرم و نقش خود آگاهی در فقدان یا زوال مسئولیت جزایی از اهم دغدغه های ذهنی متخصصین و جرم شناسان می باشند. آنها معتقدند کلیه ی عوامل از جمله عوامل زیستی، روانی، اجتماعی و فرهنگی در پیدایش بزه مؤثر می باشند. قتل نفس بزرگترین صدمه ی بدنی است که به افراد وارد می شود، این جنایت نه تنها از نظر موضوع، بلکه از نظر عکس العمل شدیدی که وقوع آن در هیئت اجتماع به وجود می آورد دارای اهمیت خاص می باشد.
در اوایل اجتماعات بشری که منافع اجتماعی و قدرت حاکمه ی عمومی و تشکیلات دولتی به معنای کنونی درک نشده بود، هیئت اجتماع اصولا در مجازات قتل مداخله نمی کرد. در این دوران قتل نفس از جمله ی تصادفات عادی زندگی روزانه مبارزان برای بقا محسوب می شد و مقابله و معارضه با قتل یک امر شخصی و خصوصی به شمار می رفت. بیشتر قتل ها منجر به جنگ های داخلی میان خانواده ها یا قبایل می گردید و در نتیجه عمر بشر در نا امنی و نگرانی دائمی سپری می شد. با توسعه ی نسبی اجتماعات و پیدایش مفهوم خاص منافع اجتماعی، اجتماع به عنوان متضرر اصلی جنایت، عهده دار تعقیب و مجازات قاتل گردید از این دوره است، بزه قتل به عنوان مهم ترین جنایات عمومی شناخته شد.
با توجه به این مطلب می توان، اهمیت جرم قتل عمد و عواقب ناشی از آن به وضوح پی برد. به همین خاطر است که جامعه شناسی انحرافات، از قتل عمد به عنوان بزرگترین انحراف یاد می کند و جرم شناسان، همراه در صدد کاهش وقوع ضروری بر کثرت جرایم در عالم و در کشور ما بازگو کننده ی این واقعیت است که بزهکاری یکی از بلاهای بزرگ امروزه است اما چرا جرم و چرا مجرم؟ برخی به دنبال آنند که بفهمند چه علت و یا عللی وجود دارد که در جامعه ای معین و با ساختاری مشخص عده ای با ارتکاب جرایم زندگی می کنند و گاه زندگی خود را نیز برای اینگونه زیستن از دست می دهند و چگونه است که در چنین جامعه ای افرادی آدم می کشند؟ و یا سرقت می کنند؟ جامعه در این میان چه نقشی دارد .چگونه می تواند پیشگیری از جرم نماید؟ چرا برخی جرایم بیشترند و برخی کمتر؟ چرا برخی از نقاط جرم پرور است و برخی نیست ؟ چرا مردان بیشتر از زنان مرتکب جرم می شوند؟ و بالاخره چگونه است که مجرم با ارتکاب جرم هم خود را دچار خطر می سازد و هم دیگری را؟ و بسیاری از چراهای دیگری که قرن ها بی جواب مانده شده است.
علم جوان جرم شناسی کوشش می کند تا به این پرسشها و بسیاری دیگر در حد توان پاسخ گوید. جرم شناسی به عنوان شاخه ای از علوم اجتماعی به دلیل تحول سریع علم در قرن اخیر سعی در شناخت علمی قسمتی از مسائل تخیلی بشر کرده است و به ویژه هم خود را بر توجه علل وقوع جرم معطوف داشته است بی آنکه گرفتار تخیلات تازه ای شود و یا دستخوش پیش داوری های زودگذر گردد در این راه جرم شناسان نه مدعی شناخت همه علت ها هستند و نه امیدوار به نتیجه بخش بودن همه ی درمان ها ، بلکه کوشش ایشان در حد امکان و استطاعت کمک به دیگر علما ، کارشناسان و متخصصان علوم انسانی و اجتماعی است تا بتوانند با شناختن علل جرم اقدامات پیش گیرنده ای برای مصونیت جامعه از بزه پیدا نمایند. و مجرم بشناسند و بفهمند برای چه مرتکب جرم شده است و چگونه می توان او را برای بازگشت به جامعه آماده کرد.
-2تبیین نظری قتل عمد
مکاتب گوناگون فکری، فلسفی هر کدام از زاویه نگاه خود به تحلیل و بررسی دلایل جرم پرداخته اند
1-2نظریه یادگیری اجتماعی
در این قسمت نظریه یادگیری اجتماعی را بیشتر بر اساس نظریات بندورا و با تأکید وی بر یادگیری از سه طریق خانواده، خرده فرهنگ و رسانه بررسی می کنیم و به این مطلب می پردازیم که در یادگیری رفتار علاوه بر تجربه های محیطی، تجربه های شناختی چون تفکر و الگوبرداری نیز نقش دارد.
بر اساس نظریه های یادگیری، انسان بسیاری از رفتارهایش را محیط اجتماعی که در آن به سر می برد فرا می گیرد. آلبرت بندورا، معروف ترین این نظریه پردازان، عقیده دارد که انسان ها استعداد اعمال خشونت را به ارث نمی برند، بلکه از طریق تجربیاتی که در زندگی داشته اند یاد می گیرند که پرخاشگر باشند و رفتار های خشونت آمیز از خود بروز دهند. نظریه یادگیری اجتماعی حاوی این مطلب است که ما از دیدن این که دیگران برای انواع رفتارهای خود تشویق یا تنبیه می شوند چیزی می آموزیم، آن گاه سعی می کنیم از آن رفتارهایی که منجر به گرفتن پاداش شده تقلید کنیم یا مدل بسازیم. این نظریه به شدت در مطالعات خوی تجاوزگری و خشونت خانوادگی و تأثیر تلویزیون در تشویق به تجاوزگری به کار گرفته شده است، شواهدی نیز وجود دارد که چنین رفتاری قطعا از دیگران فرا گرفته می شود. - ویلیامز، - 1388
»بدین ترتیب فردی که می بیند دیگران با رفتار خشونت آمیز به اهداف خود دست می یابند یا بدان خاطر تشویق می شوند، رفتار خشونت آمیز را به عنوان روشی برای نیل به هدف می آموزد. اگر فرد با رفتار خشونت آمیز به هدف خود دست یابد، این رفتار در او تقویت گشته و ادامه پیدا می کند. تداوم رفتارهای خشونت آمیز ممکن است علت دیگری هم داشته باشد و آن یاد نگرفتن سایر راهکارهای دست یابی به هدف یا حل مسأله است. - هاشمی، - 1389
-1-1-2 خانواده
به بیان بندورا، مهمترین الگوی یادگیری فرد ، اعضای خانواده او هستند و خانواده اولین منبع یادگیری است. می دانیم که هر طفل تا قبل از پنج یا شیش سالگی که هنوز پایش به مدرسه باز نشده است، دائما با مادر خود در تماس بوده و طرز رفتار، گفتار، برخورد با دیگران و ........ را از مادر خود می آموزد، البته فرزندان یک خانواده کم و بیش از پدر، برادر و خواهر بزرگتر هم برخی آداب و عادات را یاد می گیرند. ولی تأثیر تربیت مادری بسیار قوی تر از دیگران است. زیرا که مداوم و مستقیم است. همانطور که می دانیم اطفال پس از رفتن به کودکستان یا دبستان، به تدریج برخی از اعمال و رفتارهای عمومی و اجتماعی را از معلمین و همکلاسی های خود نیز می آموزند. - طلاحی، - 1389
بسیاری از یافته های تحقیقات حکایت از صحت ادعای بندورا می کند . به عنوان مثال در کانادا گزارشی که برای وزارت جامعه و خدمات اجتماعی ایالت انتاریو تهیه شده است نشان می دهد که احتمال جرم از سوی کودکان قربانی خشونت در دوران نوجوانی ، ده برابر سایر کودکان است. - هاشمی، - 1389