بخشی از مقاله
چکیده
در هر کشور یا قومی بر اساس فرهنگش، تقویمی رایج است. کشورهای مسلمان برای انجام مراسم مذهبی نیازمند تقویم قمری بوده و برای امور اداری و کشاورزی و ... باید از تقویم شمسیای تبعیت کنند. دین مبین اسلام به علت غنای فرهنگی، در هر جامعهای که وارد شد، امور منفی و خرافی را کنار زده و امور مثبت و خوب را تأیید یا تکمیل کرده است. با ورود اسلام به ایران، تأثیر عمیقی بر تقویم ایجاد کرده و تقویم یزدگردی آرام آرام به تقویم هجری شمسی تبدیل شد . بنابراین این بحث تأثیر فرهنگ وحیانی بر تقویم ایرانی، بحث میانرشتهای است که باید با روش مطالعه کتب دینی و مباحث تقویم و نجوم، و از نگاه فرهنگ دینی تحلیل و بررسی شود. امروزه افتخار ایران اسلامی کاربرد دو تقویم هجری شمسی و قمری بر اساس هجرت پیامبر اعظم - ص - است.
کلیدواژه: فرهنگ، تقویم، تقویمهای سهگانه، هجرت پیامبر - ص - ، تقویم هجری - قمری و شمسی - .
-1 مقدمه
انسانهای اولیه با توجه به گردش شب و روز، سیر حرکت ماه و تغییر فصول، متوجه تکرار منظم بعض امور طبیعی شدند و برای محاسبه و اندازهگیری زمان، دستگاه اندازهگیری زمان - تقویم - ساخته شد و با پیشرفت علم و تمدن و بر اساس فرهنگهای گوناگون، تقویمهای مختلفی در جوامع بشری رایج شده است.
از گذشته تاریخ مردم در امور کشاورزی، دامداری، امور مذهبی، برگزاری جشنها و امور مختلف نیاز به تقویم و گاهشماری داشتند. لذا گاهشماری در زندگی مردم کهن رایج بود. هر قومی بسته به فرهنگش از گاهشماری خاصی استفاده میکند. فرهنگ هر جامعه باید هویت آن را نشان دهد. هویت جامعه اسلامی باید در تمام شئون آن خودش را نشان دهد.
هر جستجوگرِ در تاریخ، وقتی که تاریخ ایران را مطالعه میکند، میبیند که تاریخ ایران قبل از اسلام با تقویم شمسی بود. با ورود اسلام، از حکومت امویان و عباسیان گرفته تا افشاریه و زندیه و حتی دوران قاجار، بر اساس تقویم هجری قمری ثبت شده است. زیرا مسلمانان جهت انجام اعمال و نُسُک مذهبی باید تقویم هجری قمری را دّم نظر داشته باشند. در کنار آن، برای رسیدگی به خراج، امور کشاورزی، اداری و ... همواره تقویم شمسی دایر بوده است. از طرفی میدانیم در هر تقویمی به ناچار باید مبدأیی انتخاب شود. مبدأ تقویم یا مبتنی بر حوادث طبیعی است یا منشأی دینی دارد یا ملی و قومی است. در ایران
اسلامی فراز و نشیبهایی در تقویم شمسی اتفاق افتاد.
فرهنگ زیربنای همه امور زندگی است. لذا میبینیم در هر برحهای از زمان، با توجه به فرهنگی، تقویمی رایج بوده و هست. بحث ارتباط فرهنگ با تقویم، موضوعی میان رشتهای است و با روش مطالعه قرآن و کتب مختلف تفسیری و مباحث تقویم و نجوم، باید تحلیل و بررسی شود. در این باره در نوشتههای بجا مانده از علمای گذشته به چنین موضوعی برخورد نکردم؛ مگر این که آقای فرید قاسملو در مقاله »تقویم« در دانشنامه جهان اسلام، ج7، چاپ شده است، بحث کوتاهی در مورد تقویم و فرهنگ آورده است. همین مقاله با عنوان »تاریخ تقویم در ایران و کشورهای اسلامی« در سایت مرکز تقویم موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران آمده است.
تا قبل از اسلام، جلوس هر پادشاهی مبدأ واقع میشد؛ اما با ورود اسلام همه چیز صبغه دینی و اسلامی گرفت . بنابر این پرسش اصلی این که تأثیر اسلام بر امر تقویم در ایران چیست؟ علاوه بر تقویم قمری، که بر اساس اعمال مذهبی مسلمانان مورد نیاز است، چه نوع تقویم شمسی با فرهنگ اسلامی همسو و سازگار است و مبدأ آن از کجاست و در چه زمانی ابداع شده است؟
بنابراین ما در این تحقیق برآنیم تا ابتداء فرهنگ و تقویم - گاهشماری - را تعریف کرده و بعد از بحث درباره توجه مسلمانان به تقویم، پیدایش تقویم و تکفیر نسیء، تأثیر فرهنگ اسلامی بر پیدایش تقویم هجری قمری و نشر آن در همه جوامع اسلامی، تقویت و تکمیل و تبدیل تقویم شمسی رایج در ایران را به تقویم هجری شمسی مورد کنکاش و بررسی قرار دهیم. و با توجه به غنای فرهنگ اسلامی در جذب امور مثبت و دفع امور منفی به همه دنیا اعلام کنیم که تقویم هجری شمسی، نزدیکترین و بهترین تقویم شمسی در دنیا است.
-2 چیستی فرهنگ
فرهنگ در لغت به معنای کشیدن، تعلیم و تربیت، فرهنج - علم وادب - ، عقل و خرد، کتاب لغت می آید. لذا به کسی که در آموزش و پرورش مشغول است، به جهت ارتباط با تعلیم و علم، فرهنگی میگویند. و در عرف وقتی میگویند فلانی بافرهنگ است یعنی با ادب و مؤدب است .
اما در اصطلاح این لغت معادل «culture» انگلیسی یا »الثقافه« عربی است که چند سالی است در علوم جامعه شناسی، مردم شناسی و بعض علوم دیگر رایج شده است و در عرف جامعه هم استعمال میشود. نخستین کسی که فرهنگ را به معنای اصطلاحی تعریف کرد، ادوارد بانت تایلور1 مردمشناس انگلیسی بود که در کتاب »پژوهشهایی درباره تاریخ آغازین بشر و توسعه تمدن« که سال 1865 منتشر شد، بدان اشاره کرده است سپس در سال 1871 میلادی با انتشار کتاب »فرهنگ ابتدایی2« فرهنگ را این گونه تعریف کرد: مجمومهای کامل، شامل دانش، عقاید، هنر، اخلاق، قانون، آداب و رسوم و تواناییهایی که بشر به عنوان عضوی از جامعه آنها را أخذ میکند.
به عبارت دیگر: فرهنگ مجموعه پیچیدهای از شناساییها، اعتقادات، حقوق، هنرها، آداب و رسوم و هرگونه خصوصیات که هر انسان به عنوان عضو جامعهاش کسب می کند، اطلاق میشود.
بعد از او هر دانشمندی تعریفی از فرهنگ ارائه داد تا این که از حدّ دویست تعریف گذشت. البته هر کسی از زاویهای به این مفهوم نگاه میکند. علت پراکندگی در تعریف فرهنگ و عدم توافق بر تعریف واحد در این مورد، شاید به خاطر گستردگی این مفهوم است. به فرموده مقام معظم رهبری فرهنگ دقیقاً آن مسایلی است که مردم در زندگی روزمره با آن سروکار دارند و الهامبخششان است. فرهنگ عبارت است از آن درک،برداشت، فهم، معتقَد و باور انسانها و روحیات و خلقیات آنها در زندگی؛ آنهایی است که انسان را به کار وادار میکند. - بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری . - 1389/06/25 به طور کلی ذهنیت حاکم بر یک جامعه، به معنای وسیع آن، فرهنگ آن جامعه را تشکیل میدهد؛ اعم از این که این ذهنیت از درون خود آن جامعه جوشیده و فرآورده تجربیات و اندیشههای خود آن جامعه باشد، یا این که از خارج در آن جامعه راه یافته، لکن
رنگ آن جامعه را گرفته باشد، و با زوایای دیگری از فرهنگ آن جامعه آمیخته شده باشد.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه 731 مورخ 1391/12/25 تعریف فرهنگ را این چنین به تصویب رساند: نظام وارهای است از »عقاید و باورهای اساسی«، »ارزشها، آداب و الگوهای رفتاری« ریشهدار و دیرپا و »نمادها« و »مصنوعات« که ادراکات، رفتار و مناسبات جامعه را جهت و شکل میدهد و هویت آن را میسازد. فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی میکنند. فرهنگ ازآنِ مردم است؛ هر منطقه از هر کشوری میتواند فرهنگی متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد.
خلاصه اینکه با ملاحظه در تعریفهای مختلف، و طرح این اصطلاح از سوی تایلور، میتوان این چنین گفت:
فرهنگ مجموعه بینشها، ارزشها و منشهای هر گروه یا جامعه را گویند. این تعریف دانش و تکنولوژی را نیز شامل میشود. چون با نگرش صحیح، دانش پدید میآید و آموزش موجب ترقی و پیشرفت آن میشود. بینش مقدمه ارزش و این دو زمینهساز منش و رفتار میشوند.
-2 چیستی تقویم
تقویم در لغت مصدر تفعیل از ماده »ق و م« به معنای راست کردن و تعدیل کردن، قایم کردن چیزی، از بین بردن کجی نیزه و قیمت کردن چیزی است.تقویم در عربی نیز به همین معنای است؛ چنانقَوﱠمْتُهُکهدرتَقْوِیماً بِمَعْنفَیتَقعَدوﱠمَلْتُهُ، فَتَعَدﱠلَ. در جای دیگرتَقْوِیمُدارد:السّلعهِ به معنای ارزیابی کردن متاع و بیان قیمت آن است. پرداختن و استوار داشتن آن چیز.
در قرآن از ماده »ق و م« به باب تفعیل فقط همین کلمه تقویم و یک بار آمده است:لَقخَلَقْنَادْاَلْإِنْسانٰأَفِیحْسَنِتَقْوِیم ﴿التین، 4﴾ که معنای لغوی آن، به معنی چیزی را تعدیل کردن و آراستن و یا درآوردن چیزی به صورت مناسب و نظام معتدل