بخشی از مقاله
چکیده
هدف: نقش فناوری های نوین ارتباطی بر سبک های هویت.پیدایش اینترنت در جهان موجب بروز نسل جدیدی از وسائل ارتباط جمعی در جهان شد که موسوم به عصر ارتباطات الکترونیک و پیدایش " دهکده جهانی" شد. گسترش سریع وسائل نوین ارتباط جمعی و افزایش کاربران آن در سطح جهان مطمئناً همراه با تحولات بنیادین در سطح جهان بوده است. قدرت ارتباطات فراملی مناسبات قدرت در جهان را تحت الشعاع خود قرار داد، به گونه ای که ارزش های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را دگرگون ساخت. فرهنگ هر کشور یکی از اساسی ترین مؤلفه های حفظ هویت و ارزش های حاکم بر آن جامعه است که امروز تحت تأثیر قدرت رسانه ها در معرض آسیب قرار گرفته و چه بسا ارزش های فردی و اجتماعی را نیز متأثر نماید. امروزه رسانه ها در دنیا فکر، فرهنگ، رفتار و در حقیقت هویت فرهنگی انسان ها را القاء کرده وتأثیر قابل ملاحظه ای بر فرهنگ عمومی جوامع بر جای می گذارند.روش پژوهش: رسانه ها می توانند در تغییر الگو و سبک های هویت انسان ها مؤثر باشند و همچنین در ارتقای فرهنگ و معنویت در میان انسان ها نقش داشته و آن ها را خوشبخت تر کنند.یافته های پژوهش: بازنمایی بینان های فرهنگی و ارزش ها و هنجارهای حاکم بر جامعه است که تحت تأثیر ارتباطات فراملی و فناوری های نوین ارتباط جمعی ارزش های انسانی، خانوادگی، اخلاقی و مذهبی در حال تغییر و دگرگونی است.
مقدمه
با آن که قرون اخیر، تنها سهم کوچکی از زمان را در تاریخ بشر به خود اختصاص می دهند، جهش ها و انقلاب های علمی و تکنیکی به وقوع پیوسته در این قرون چنان چشمگیر است که شاید بیش از مابقی این تاریخ، توجه ما را به خود جلب می کند. یکی از محصولات انقلاب های علمی که نقش فراینده ای را در حیات بشری به عهده گرفته، ارتباطات رسانه ای است. امروزه این ارتباطات نقشی فزاینده در زندگی بشر یافته اند، به صورتی که اغلب ما نمی توانیم نوعی زندگی بدون کامپیوتر، رادیو، تلویزیون و . . . را تصور کنیم . ارتباطات همگانی در بسیاری از فعالیت های اجتماعی ما دخالت دارد . این امر تنها به این علت نیست که آن ها بر نگرش های ما به شیوه های خاصی تأثیر می گذارند، بلکه از آن رو می باشد که وسیله دسترسی به اطلاعاتی هستند که بسیاری از فعالیت های اجتماعی به آن بستگی دارد. - گیدنز1، - 1377 اما با پیدایش رسانه ها در عصر مدرن، ابعاد تازه ای برای تعاملات انسانی قابل تصور می شود. تحول رسانه های ارتباطی نه تنها اشکال جدید تعامل را به وجود می آورد، بلکه به انواع جدید کنش که ویژگی ها و پی آمدهای مشخصی دارند، نیز فرصت ظهور می دهد و منجر به تغییر در روابط فردی، میان فردی و اجتماعی و نیز تأثی بر فرهنگ، جامعه، سیاست و غیره . . . می شود. کلی ترین ویژگی این انواع جدید، کنش آن است، که پاسخگوی اعمال یا افراد دیگری هستند که در بافت های مکانی و زمانی دور واقع شده اند. به عبارت دیگر، تحول رسانه های ارتباطی موجب شده است تا در جهان مدرن، کنش و تعامل با "دیگران غائب" امری عادی به نظر رسد. - تامپسون1، - 1380 اساساً پویایی مدرنیته از همین جدایی زمان و مکان و بازترکیبشان سرچشمه می گیرد. صورت هایی که منطقه بندی دقیق زمانی و مکانی زندگی اجتماعی را امکان پذیر می سازند، باعث از جاکندگی نظام های اجتماعی و ]فرهنگی[ می شوند و ساماندهی و بازساماندهی بازاندیشانه روابط اجتماعی را در پرتو رخدادهای درونی دانشی که بر افراد و گروه ها اثر می گذارند، به دنبال می آورند. - گیدنز، - 1377
هویت
اجتماعی شدن یک فرایند دو جانبه ی ارتباطی میان فرد و جامعه است. به همین دلیل جریانی پیچیده به شمار می آید که ابعاد و جوانب گوناگونی دارد. چگونگی برقراری ارتباط با سایر افراد و سازگاری اجتماعی، از جمله ی این ابعاد هستند. فرایند کسب هویت نیز برای نوجوانان و جوانان یک تکلیف است که فرد باید برای رسیدن به یک تصویر یکپارچه از خود تلاش کند. دستیابی به هویت، به عنوان توانایی تجربه خود به صورت چیزی یکپارچه و پیوسته در طی زمان و عمل بر اساس آن و رسیدن به تعریفی خاص و منحصر به فرد از خود، از تکالیف این دوران به شمار می رود. در جوامع امروزی به دلیل پیچیدگی زندگی، الزامات ناشی از دوره های تحصیلی طولانی تر و مشکلات استقلال اقتصادی در آغاز زندگی شغلی، دوره نوجوانی طولانی تر شده است. - لطف آبادی ، - 1390 هویت، نتیجه زندگی اجتماعی انسان ها و بودن در متن یک موجودیت مشترک است که بر اساس آن افراد در صدد فهم جایگاه و موقعیت خویش بر می آیند. هویت مکانیزمی است که بیشتر به صورت شکلی از آگاهی متبلور می شود و در جامعه نوعی انسجام و همبستگی ایجاد می کند، هویت همان معناداری در دو سطح فردی و اجتماعی است که کنش گران اجتماعی را قادر می سازد تا به پرسش های بنیادی معطوف به کیستی خود پاسخی مناسب و قانع کننده بدهند. بدون برخورداری از چارچوب های مشخص هویتی، افراد یک جامعه امکان برقراری ارتباطی معنادار و مستمر را با یکدیگر نخواهند داشت. هویت در این معنا عبارت است از؛ فرایند معناسازی بر اساس یک سری ویژگی های فرهنگی یا مجموعه به هم پیوسته ای از ویژگی های فرهنگی که بر منابع دیگر اولویت داده می شود. در واقع، سیاست های معطوف به هویت تلاش می کنند تا بر پایه مبانی و ساختارهای هویت سیاسی و اجتماعی، از طریق تعهد زمینه را برای بسیج و تجهیز اجتماعی فراهم آورند. از این رو تلاش می کنند تا منافع هویت های موجود را از طریق تحکیم و تثبیت فرایند هویت یابی آن ها در ارتباط با گروه ها و جوامع دیگر مورد توجه قرار دهند. این امر می تواند موجب پرورش و تقویت و همبستگی اجتماعی شود. - اشرف نظری، - 1386
مفهوم هویت
" هویت " واژه ای ، مبهم و مجادله برانگیز است که بنا به چارچوب های روش شناختی متفاوت در حوزه های علوم اجتماعی و انسانی، هر یک از صاحبنظران از منظری متفاوت به آن نگریسته اند و یکی از ابعاد هویت را در وجوه فردی، گروهی، طبقاتی، ملی، فراملی و… مورد توجه قرار داده اند. هویت به عنوان یک پدیده سیاسی و اجتماعی، محصول دوران جدید است و به عنوان یک مفهوم علمی از ساخته های تازه علوم اجتماعی است که به جای مفهوم " خلق و خوی " فردی و جمعی یا ملی به کار می رود. هویت مسئله ای است که از درون مدرنیته سر بر آورده است و ابداعی مدرن است. مدرنیته در جستجوی بنیان نهادن هویت و ثابت و استوار نگه داشتن آن بوده است، و مبانی هویتی ریشه ای استوار دارد.هویت مکانیزمی است که بیشتر به صورت شکلی از آگاهی متبلور می شود و در جامعه نوعی انسجام و همبستگی ایجاد می کند. مکانیزمی که شامل: ارزش ها، طرز تلقی ها و نحوه شناخت فرد از جهان است. این مکانیزم زمانی عمل می کند که عوامل هویت ساز، در تقابل با هم نباشند و بدون تعارضی بنیادین بتوانند گفتمان مسلطی را به وجود آورند. - اشرف نظری، - 1386
معنای هویت
واژه هویت خود دو معنای اصلی دارد :
- معنای نخست: بیانگر احساس مفهوم تشابه مطلق است.
- معنای دوم آن به مفهوم تمایز است.
در واقع هویت به طور هم زمان میان افراد دو نسبت محتمل برقرار می کند : از یک طرف، مفهوم شباهت؛ و از طرف دیگر تفاوت.
هویت همان معناداری در دو سطح فردی و اجتماعی است که کنش گران اجتماعی را قادر می سازد تا به پرسش های بنیادی معطوف به کیستی خود پاسخی مناسب و قانع کننده دهند. اشخاص با درک نوعی خودآگاهی درباره هویت خویشتن، قابلیت و توانایی قوام بخشیدن به شخصیت فردی و اجتماعی خویش را می یابند و با طرح نوعی الگوی معنابخش فکری-رفتاری به ترسیم گفتمان های خاص هویتی می پردازند. بدون برخورداری از چارچوب های مشخص هویتی، افراد یک جامعه امکان برقراری ارتباطی معنادار و مستمر را با یکدیگر نخواهند داشت. هویت در این معنا عبارت است از فرایند معناسازی بر اساس یک سری ویژگی های فرهنگی یا مجموعه به هم پیوسته ای از ویژگی های فرهنگی که بر منابع دیگر اولویت داده می شود. برای هر فرد خاص یا برای هر کنشگر جمعی ممکن است چندین هویت وجود داشته باشد، اما این کثرت برای بازنمایی خود و انجام کنش اجتماعی معمولاً در قالب یک الگوی معنابخش نهایی، قابل جمع بندی است. - اشرف نظری، - 1386
به طور کلی تعاریف ارائه شده از هویت را می توان در دو قالب اصلی هویت فردی و هویت جمعی مورد توجه قرار داد :
الف - وجوه فردی هویت
تأکید بر وجوه فردی هویت را بیشتر می توان در پاره ای از دیدگاه های روانشناختی ردیابی نمود. از دیدگاه روان کاوانه، هر شخص در زندگی خود پیوسته تجربیاتی می اندوزد و لایه های جدیدی بر هسته اصلی شخصیّت خود می افزاید. چنان که افزایش و تثبیت این لایه ها سبب شکل گیری هویت آدمی می شود. " اریک اریکسون1 "، از منظری روان شناختی معتقد است هویت بر پایه نوعی "خودتفسیری" استوار است که در آن فرد با ارائه درک و تفسیری خاص از خود، خود را از دیگران متمایز می کند. هویت چیزی جز آن چه هر آدمی با آن خویش را از دیگری باز می شناسد نیست. از این رو هویت و تنوع در آن برآیند تنوع در شیوه های تفسیر از خود است که از طریق آن جهان را تجربه می کنیم و بر آن تأثیر می گذاریم. در اندیشه های روان شناختی فروید، نوعی رویکرد فردی- جمعی به هویت وجود دارد، که فرد از طریق تکوین "خود" در چهارچوبی قائم به تعامل اجتماعی و متشکل از تصدیق و تطبیق متقابل، هویت خویش را کسب می کند و این فرایندی است که در درون ساختاری بر آمده از هنجارهای اجتماعی تحقق می یابد.هویت در این معنا که بیشتر خصلتی فردی می یابد، دربردارنده تلاش هایی جهت فهم " کیستی" ما و اتخاذ و تبیین مواضع و پویش ها در مقابل دیگران است. هویت یک ایده یا داده فرهنگی نیست، بلکه حالتی از خودفهمی است که از طریق مردم در روایت های روزمره بیان می شود. البته، هویت یکی از اجزای اصلی واقعیت ذهنی است و مانند هر گونه واقعیت ذهنی، در رابطه ای دیالکتیکی با جامعه قرار دارد. هویت فردی جدا از سپهر اجتماعی دیگران معنادار نیست و هویت اجتماعی آن بخش از مفهوم "خود" است که از دانش و عضویت فرد در یک گروه و اهممیت ارزشی و احساسی منضم به آن مشتق می شود. افراد یگانه و متفاوت هستند اما هویت آن ها در اجتماع ساخته می شود، یعنی در فرایندهای اجتماعی شدن اولیه و ثانویه، که افراد در چارچوب آن ها خود و دیگران را تعریف و بازتعریف می کنند. هویت در اثر فرایندهای "شناسایی دوجانبه اجتماعی" شکل می گیرد، پس از متبلور شدن باقی می ماند، تغییر می کند، یا حتی در نتیجه روابط اجتماعی از نو شکل می گیرد.
ب - وجوه جمعی هویت
هویت امری صرفاً شخصی یا روان شناختی نیست، بلکه همچنین اجتماعی است که به طور جدی از طریق تعامل با دیگر کنش گران صورت می گیرد. از طریق تعامل و مشارکت در چارچوب نهادینه است که کنش گران هویت خود را بیان می کنند. سیاست های هویتی و هویت یابی میان افراد نقاط و گره های تعاملی ایجاد می کند و برخی از آن ها به عنوان خصایص شخصیت عمومی پذیرفته شده اند، نظیر؛ اعتقادات و سنت ها، ارزش های اخلاقی، سلایق زیبایی شناختی،