بخشی از مقاله
چکیده
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین سبک هاي هویت و تعهد هویت با خودناتوان سازي تحصیلی در دانـش آموزان مقطع متوسطه شهر همدان انجام شد. جامعه ي آماري این پـژوهش کلیـه ي دانـش آمـوزان دختـر و پسر دبیرستان هاي دولتی شهر همدان و تعداد نمونه 391 نفر بودند که به روش نمونه گیري خوشـه اي چنـد مرحلــه اي انتخــاب شــدند. در ایــن پــژوهش پرسشــنامه مقیــاس خودنــاتوان ســازي تحصــیلی میــدگلی و همکاران((2000 و پرسشنامه ي سبک هاي هویت برزونسـکی((1992 اسـتفاده شـد. داده هـا بـه وسـیله ي ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره ي گام به گام مورد تجزیـه و تحلیـل قـرار گرفتنـد. نتایج نشان داد که سبک هاي هویت با خودناتوان سـازي تحصـیلی رابطـه ي معنـادار دارنـد. نتـایج تحلیـل رگرسیون گام به گام نشان داد که از میان سبک هاي هویت، سبک هویت سـردرگم/اجتنابی و سـبک هویـت هنجاري در دو گام خودناتوان سازي تحصیلی را پیش بینی می کنند. در مجموع یافته ها بیانگر آن اسـت کـه می توان با شکلگیري هویت مناسب در دانش آموزان از آثار زیانبـار رفتارهـاي خودنـاتوان سـازي تحصـیلی جلوگیري به عمل آورد .
کلمات کلیدي: خودناتوان سازي تحصیلی ، سبک هاي هویت ، تعهد هویت
.1 مقدمه و هدف
یکی از مسائل مهم در نظام هاي آموزشی وجود دانش آموزانی است که با وجود عدم مشکل هوشی و توانایی یادگیري، پیشرفت مورد انتظار در تحصیل را ندارند و حتی در برخی موارد دچار مشکل آموزشی شده و اخراج می شوند. خودناتوان سازي می تواند به این سوال پاسخ دهد که چرا بعضی از دانش آموزان درخشان و تیزهوش پیشرفت ندارند؟.[1] خودناتوان سازي به عنوان یکی از موانع پیشرفت تحصیلی مورد توجه بسیاري از پژوهشگران قرار گرفته است. برگلاس و جونز (1978) این واژه را به کار گرفتند تا فرآیندي را توصیف کنند که عزت نفس فرد را در مواجهه با خطرات بالقوه حفظ می کند. از نظر آنان خودناتوان سازي شامل هر فعالیت یا مجموعه اي عملکردهاست که فرد آن ها را به کار می گیرد تا فرصت ها را براي خارجی جلوه دادن شکست افزایش دهد و یا بهانه و عذري را براي شکست خود فراهم نموده و موفقیت را به عوامل درونی نسبت دهد و این راهبرد معمولا از سنین نوجوانی آغاز می شود.[2]که این دوران زمان شکل گیري هویت است. از آن جا که خودناتوان سازي به عنوان شکلی از رفتارهاي اجتنابی به طور واضح منجر کاهش و تخریب عملکرد
1
تحصیلی می شود و به طور کلی تاثیر پایداري بر شخصیت و سازگاري آینده فرد داشته و مانع رشد در بزرگسالی می شود، نیاز به بررسی و توجه بیشتري دارد.[2] علی رغم تاثیرات نامطلوب در این زمینه پژوهش هاي اندکی در کشور به ویژه در نمونه هاي دانش آموزي صورت گرفته است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر سبک هاي هویت و تعهد هویت و میزان همبستگی آنها با خودناتوان سازي است. سوال اصلی این پژوهش این است که آیا بین سبک هاي هویت و تعهد هویت با خودناتوان سازي تحصیلی رابطه وجود دارد ؟
.2 تئوري و پیشینه تحقیق
خودناتوان سازي تحصیلی یکی از اشکال مشکل زاي رفتار است که پیامدهاي مخربی بر عملکرد و پیشرفت تحصیلی و خوداثربخشی دانش آموزان دارد. احساسات پایین خودارزشمندي و خوداثربخشی می تواند دانش آموزان را به سمت خودناتوان سازي تحصیلی سوق دهد.[3] تحقیقات نشان داده است اگر چه خودناتوان سازي در کوتاه مدت باعث حفظ خودارزشی می شود، اما در بلندمدت پیامدهاي ناخوشایندي براي فرد دارد و باعث به خطر افتادن سلامت روان می شود.[5] چون کودکان شناختی از دیدگاه دیگران ندارند اصولا این تمایلات از سنین نوجوانی آغاز می شود. در این سطح رشد افراد متوجه دیدگاه دیگران نسبت به توانایی هایشان می شود. تلاش پایین و عملکرد بالا به ادراك توانایی بالا و تلاش بالا و عملکرد پایین به ادراك فقدان توانایی می انجامد. از طرفی مهمترین موضوع مرحله نوجوانی رسیدن به هویت شخصی می باشد. نوجوانی زمانی مناسب براي شکل دهی هویت (احساس و مفهوم از خود) است که تاریخچه ي گذشته فرد و توانمندي هاي مورد نیاز براي سلامت روانشناسی در بزرگسالی را در هم می آمیزد. ایجاد یک هویت و دستیابی به یک تعریف منجسم از خود مهمترین جنبه رشد عمومی اجتماعی در دوره نوجوانی است. هویت عبارت است از معنا بخشیدن به خود و ایجاد وحدت بین تجارب خود در گذشته ، حال و آینده. هویت رکن بسیار مهم بسیاري از رفتارهاي انسانی است که می تواند به آن جهت بدهد؛ یعنی به واسطه ي هویت افراد، می توان رفتارهاي انسان را تحلیل و بررسی کرد.[6] یکی از این رفتارها خودناتوان سازي است. هویت یکی از نیازهاي روانی انسان و پیش نیاز زندگی اجتماعی است. هویت است که به زندگی افراد در جامعه انسانی معنا می بخشد. پژوهشگران بسیاري بر نقش هویت در زندگی انسان ها تاکید کرده اند و از جنبه هاي گوناگون به موضوع هویت پرداخته اند. هویت پدیده اي چند بعدي است که بر بسیاري از رفتارهاي انسانی تاثیرگذار است. شکل گیري هویت به عنوان یک رویه مهم شخصیتی از اواخر نوجوانی تحکیم می یابد و تحکیم آن موید پایان کودکی و شروع بزرگسالی است