بخشی از مقاله
چکیده
تعامل دو زبان عربی و فارسی به عنوان زبانهای کهن و اصیلی که در حوزه اسلامی قرار دارند و از ادبیات غنی و سرشار و پیشینه پر افتخار و کم نظیری بر خوردارند، همواره ضروری و اجتناب نا پذیر بوده است. زبانهای جهان از واژه ها و اصطلاحات زبانهای دیگر استفاده میکنند به طوری که در عالَم، زبان پاک و خالی از لغات بیگانه وجود ندارد، زبان عربی و فارسی نیز از این امر مستثنی نیستند. و این تأثیر پذیری منجر به بکارگیری واژگان مشترکی شده که در هر دو زبان کاربرد دارد.
در این مجال به بررسی تطبیقی کلمات و اصطلاحات عربی متداول در زبان فارسی معاصر پرداخته شده تا ضمن آشنایی با تفاوتهای کاربردی واژگان مشترک در دو زبان عربی و فارسی، مشکلات و اشکالاتی که در تکلم و کتابت به زبان عربی و فارسی به وجود میآید برطرف شود. این واژگان را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: واژگانی که هنگام نقل به زبان فارسیکاربردی، کاملاً متفاوت دارند مانند کلمه رسوم که در عربی به معنای نقاشیها و در فارسی به معنای آداب و رسوم است، واژگانی که هنگام نقل به زبان فارسی بعضی از معانی آنها منتقل شده است، مانند کلمه طفیلی که در عربی به معنای انگل و مهمان ناخوانده و در فارسی معنای انگل کاربرد ندارد، واژگانی که معرب هستند مانند روزنامه که در عربی به معنای ادراه بازنشستگی و تقویم است و درفارسی به معنی نشریه است.
مقدمه
بدون تردید، لغات و کلمات، اساس و زیر بنای هر زبانی را تشکیل میدهند و لذا درک واقعی زبان، بدون فهم و استنباط واژهها هرگز میسر و امکانپذیر نخواهد بود.
زبان عربی که از زبانهای رسمی دنیا و زبان دینی بیش از یک چهارم جمعیت جهان است و به دلیل همبستگی تاریخی و دینی، با زبان شیرین فارسی عجین شده و بر غنای آن افزوده است؛ با توجه به شکوفایی روز افزون علوم در هر گوشه عالم و نیاز به تبادل دانشها و همچنین گسترش دامنه دانش فنی و علوم ارتباطات که عصر ما را به عصر ارتباط ملقب ساخته، جهان را به دهکدهای تبدیل کرده و تراکمی از مراودات و تماسهای مستقیم و غیر مستقیم شفاهی و مکتوب را پدید آورده است.
به کار گیری هزاران کلمه در زندگی روزمره ی انسانها و کاربرد حدود چهار تا پنج هزار واژه در یک ساعت صحبت و گفتگوی عادی، اهمیت و اعتبار واژگان زبانها در ایجاد ارتباط بین انسان را آشکار میکند. این کلمات گاه در معنای لغوی و حقیقی و گاه در مفهوم مجازی و اصطلاحی به کار گرفته میشود و به ایجاد تعبیرات کنایی و اصطلاحات میانجامد،که باعث لطافت و غنای بیشتر گفتار و نوشتار میشود .
از این رهیافت واژههای مشترک عربی و فارسی معاصر بررسی میشود که هر یک نمادی از جلوه نمایی اشتراکات خاص دو ملت است و اصلی است مهم و مشترک که اثبات روابط بین دو ملت فارسی و تازی را روشن میسازد.
تعریف زبانشناسی و شاخه های آن
امروزه، اصطلاح فقه اللغه بر علمی اطلاق میشود که سعی دارد رموز زبان را کشف کند و قوانین حاکم بر زندگی زبان و راز تحول آن را بشناسد و نیز میکوشد تا پدیدههای گوناگون زبان را از جنبههای تاریخی و توصیفی مورد مطالعه قرار دهد
و آنگونه که نوام چامسکی عنوان میکند مطالعه زبانشناسی بر سه اصل مشاهده، توصیف و تشریح استوار است، یعنی زبانشناس ابتدا نگاه میکند مردم چگونه از زبان استفاده میکنند، سپس این طرز استفادهها را توصیف میکند و بالأخره پس از تجزیه و تحلیل داده ها به تشریح آنها میپردازد
مطالعات زبانشناسی را از نظر زمان میتوان به دو شاخهی اصلی تقسیم کرد، شعبه ای که میکوشد زبان را به عنوان یک دستگاه مورد مطالعه قرار دهد و ساختمان و نحوهی کار آن را در زمانی معین، بدون توجه به منشأ و تحول تاریخی آن، توصیف کند، زبانشناسی همزمان نام دارد در مقابل، آن شاخهی زبانشناسی که میکوشد تحول زبان را در طول زمان مورد بررسی قرار دهد زبانشناسیِ در زمان یا زبانشناسی تاریخی نام دارد.
موضوع زبانشناسی
عدهای معتقدند که موضوع این علم، تنها به بررسی قواعد دستوری - صرف و نحو - و نقد و بررسی متون ادبی محدود میشود. گروهی دیگر میگویند فیلولوژی تنها بررسی زبان نیست بلکه علمی است که از تمام جنبههای حیات عقلانی انسان بحث و گفتگو میکند
به گفته دوسور »زبان فی نفسه و به طور مستقل موضوع این علم است یعنی همان چیزی که در شکل زبانهای گوناگون و لهجه های متعدد و گونه های سخن انسانی ظاهر می شود
ماریوپای نیز معتقد است موضوع فقه اللغه در بررسی زبانها منحصر نمیشود بلکه علاوه بر آن تاریخ، فرهنگ و آثار ادبی زبانها را نیز شامل میشود اما موضوع زبانشناسی عمدتاً بر روی خود زبان متمرکز است و فقط گاهی بر ارزشهای تاریخی و فرهنگی آن اشارههایی گذرا میکند
هدف زبانشناسی نوین
هدف اصلی زبانشناسی نوین ارائهی یک نظریهی زبانی عام و توصیف انواع زبانهای بشری است
کاربرد زبانشناسی
بررسی پدیده پیچیده زبان مانند هر علم دیگر، انسان را با عظمت خلقت آشنا میسازد که عالیترین کاربرد همه علوم است بعلاوه، رهآوردهای علم زبانشناسی برای متخصصین علوم دیگر همچون فلاسفه، روانشناسان، وکلا، سیاستمداران و نویسندگان و شعرا و منتقدان ادبی که به زبان به عنوان وسیله انتقال عقاید و مفاهیم مینگرند، آشنایی دقیق با این وسیله میتواند آنها را به درک بهتر مقولههای مورد بحثشان بیانجامد.
علت دگرگونی و تحول زبان
به ورط کلی تحول یک زبان همراه و هماهنگ با دگرگونی و تحوّلات نیازهای جامعهای است که از آن زبان به عنوان وسیلهی ارتباطی خود استفاده کندمی و تحوّل نیازهای هر جامعه منوط است به تحوّلات معنوی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن. در این میان واژگان یک زبان بیش از هر چیز منعکس کنندهی دگرگونیهای اجتماعی میباشند.
تغییر شیوه های زیستن، متروک ماندن پارهای از مشاغل و در نتیجه آلات و ابزار مربوط به آنها، ظهور مشاغل جدید و وسایل مدرن زندگی، پیشرفت علوم و صنایع و پیدایش رابطهها و صنایع جدید، مهاجرتها، اوضاع اقتصادی و شرایط اقلیمی، ارتباط فرهنگی و اقتصادی با ملل دیگر، استعداد و پذیرش گویندگان یک زبان و...