بخشی از مقاله

چکیده

مطالعه حاضر به بررسی تأثیر هموارسازی سود بر هزینه بدهی در شرایط بحرانهای مالی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد. به منظور یافتن پاسخ سؤال طرح شده؛ اطلاعات 128 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که برای یک قلمروی شش ساله - از ابتدای سال 1390 تا پایان سال - 1395 انتخاب شده بودند، استخراج و آزمونهای آماری لازم بر روی آنان صورت گرفت.

یافتههای پژوهش بیان داشت که در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران؛ هموارسازی سود بر هزینه بدهی تأثیر مثبت و معناداری دارد. بعبارت دیگر، با افزایش هموارسازی سود، هزینه بدهی بصورت معناداری افزایش مییابد؛ اما از نظر آماری؛ بحرانهای مالی نتوانست تأثیر هموارسازی سود بر هزینه بدهی را تعدیل نماید که یافتههای مذکور در انطباق با یافتههای سی و نیواین - 2016 - میباشد.

مقدمه و بیان مساله
فرآیند جهانی شدن و به دنبال آن بروز انواع ریسکها و همچنین وقوع بحرانهای مالی بر لزوم ارتقای سطح کمی و کیفی بخش مالی بیش از پیش تاکید دارد. بعبارت دیگر، وجود بحران های مالی می تواند موجب تضعیف عملکرد شرکت گردد. از طرفی چون عملکرد شرکت در قالب کارایی مدیریت خود را نشان می دهد، می توان بیان داشت که بحران های مالی نمی تواند با عملکرد مدیریت شرکت بی ارتباط باشد

 سودآوری شرکتها همواره مورد توجه افراد ذینفع بوده و قابلیت سودآوری آنها در آینده و توان پیشبینی آن میتواند کمک بسیار مفیدی به تصمیمگیری آنها در خرید و فروش سهام و دادن اعتبار به شرکتها و همچنین هشداری به مدیران جهت بهبود عملکرد خود و غیره باشد. همچنین در حوزه مدیریت مالی؛ استفاده از تکنیکها، روشها و مدلهای علمی،عموماً در جهت کمک به اخذ تصمیمات معقول در حیطه امور مالی شرکتها و سایر سازمانها به شدت رواج پیدا کرده است و از یک سو پیشرفت سریع فناوری رشد اقتصادی را سریعتر نموده و از سوی دیگر رقابت روز افزون شرکتها دستیابی به سود را محدود و احتمال هموارسازی سود را افزایش داده است 

سرمایه عبارت است از تمام منابع مالی که مورد مصرف شرکت قرارمیگیرد دراین راستامدیریت مالی،چارچوب روابط بین سرمایه و شرکت را مشخص میکند. امور مالی شرکتها میتواند به سه بخش اصلی بودجهبندی سرمایه، هزینه بدهی و مدیریت سرمایه در گردش طبقه بندی شود. مدیریت سرمایههای بلندمدت به بودجهبندی سرمایه و ساختار سرمایه مربوط می-شود،

در حالی که مدیریت داراییهای جاری و بدهیهای جاری در حوزه مدیریت سرمایه در گردش قرار دارد - هنسی و لیودان2، . - 2009 هزینه بدهی نیز به عنوان عامل کلیدی در پیشبینی جریانهای نقدی آتی و سود تقسیمی بین سهامداران محسوب میشود. هنگامی که هزینه بدهی شرکتها افزایش پیدا میکند، به دنبال آن هزینه سرمایه شرکتها نیز افزایش پیدا کرده و بخش عظیمی از سودهای مکتسبه صرف پرداخت هزینههای مالی خواهد شد. بنابراین در شرکتهایی که نسبت اهرم مالی آنها بالا میباشد، مدیران سعی میکنند با هموارسازی سود، میزان سود قابل پیشبینی را بیشتر نشان داده و هزینه بدهی را کمتر نشان دهند. به دلیل اینکه سود حسابداری مبتنی بر رویدادهای واقعی و حقیقی است، این سود بهصورت عینی محاسبه و گزارش میشود.

سود حسابداری برای اعمال کنترل به ویژه در گزارشگری مالی در مورد مباشرت سودمند است و نقش مباشرتی مدیران را ایفا میکند و سرمایهگذاران از طریق سودهای ارائه شده طی سالیان متوالی بر اساس تئوری نمایندگی، کیفیت کار مدیران را مورد ارزیابی قرار میدهند. به سبب کاربرد اصل بهای تمام شده تاریخی و تحقق درآمد، سود حسابداری نمی تواند افزایش ارزش تحققنیافته داراییهایی را که در یک دوره زمانی مشخص نگهداری شدهاند، شناسایی کند.

این ویژگی باعث میشود که نتوان اطلاعاتی سودمند را افشا کرد. هموارسازی سود نوعی عمل آگاهانه است که توسط مدیریت و با استفاده از ابزارهای خاصی در حسابداری برای کاستن از نوسانات در سود انجام میگیرد. به بیان دیگر هموارسازی سود در محدوده اصول و استانداردهای پذیرفته شده حسابداری حاصل میشود. در هموارسازی سود به واسطه جابجایی که در درآمدها و هزینهها انجام میگیرد سود یک یا چند دوره مالی تغییر یافته و تعدیل میشود، در واقع میتوان گفت هموارسازی سود عمل عالمانهای است که توسط مدیریت انجام میشود که این امر، پس از یک مدت طولانی و پس از تغییر مدیریتی آشکار میگردد.

بدیهی است که پس از احراز وجود هموارسازی سود در سطح بالا؛ رفع خلأهای مربوط به انعکس سودهای واهی، از طریق افزایش ساختار هزینه که خود را در قالب هزینه بدهی نشان میدهد، صورت پذیرد -

 

هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هموارسازی سود بر هزینه بدهی در شرایط بحرانهای مالی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.

اهمیت و ضرورت پژوهش

آغاز هزاره سوم میلادی مصادف با وقوع بحران مالی1 در بسیاری از شرکتهای آمریکایی و اروپایی بود که دامنه آن به سایر کشورها نیز کشیده شد. میتوان گفت که عواملی همچون؛ رفتار اخلاقی ضعیف در سطح شرکت، وجود مدیران چاپلوس و فاقد تخصص در اداره امور شرکت، وجود کنترلهای داخلی2 ضعیف برای جلوگیری یا کشف مشکلات در سطح شرکت و نظارتهای ضعیف خارجی مانند مقرراتگذاران، بازار سرمایه، حسابرسان، چارچوبهای حقوقی در بروز این بحرانها نقش زیادی داشت

بحران مالی که طی سالهای اخیر دامنگیر کشورهای جهان و بویژه کشورهای ثروتمند شده است، یکی از شوکهای اقتصادی بزرگ به شمار میرود که پیامدهای آن سال ها طول میکشد، بر این اساس این سئوال مطرح میگردد که ماهیت بحران مالی فعلی در جهان چیست و این بحران از کدام نطقه آغاز شده است؟ 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید