بخشی از مقاله
بررسی ارتباط بین هموارسازی سود با هزینه بدهی و رتبه بندی اعتباری موسسات مالی پذیرفته شده
در بورس اوراق بهادار تهران
چکیده
در این پژوهش ارتباط بین هموارسازی سود با هزینه بدهی و رتبه بندی اعتباری مورد بررسی قرار گرفته است. هموارسازی سود تلاش مدیریت برای کاستن عمدی از نوسانات سود در چارچوب اصول و روشهای پذیرفته حسابداری می باشد. برخی از صاحبنظران معتقدند که سرمایه گذاران تمایل بیشتر به سرمایهگذاری در شرکتهایی دارند که روند سود مناسبی دارند و سود آنها دچار تغییرات عمده نمیشوند. به عبارت دیگر هموارسازی سود شرکت را در حال رشد نشان میدهد و این خود نمایانگر ریسک کمتر در مورد این شرکت است و به شرکت این امکان را می دهد با نرخ بهره پایین تری از مؤسسات اعتباری و بانکها تسهیلات بگیرد. در این پژوهشی مدل تعدیل شده جونز یرای اندازهگیری اقلام تعهدی اختیاری (اندازهگیری هموارسازی سود) استفاده می - شود. جامعه آماری این تحقیق موسسات مالی پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران می باشد که پس از اعمال معیارهای مورد نظر تعداد ۲۱ شرکت به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. قلمرو زمانی پژوهشی شامل یک دوره زمانی پنج ساله از ابتدای سال ۱۳۸۷ تا پایان سال ۱۳۹۱ می باشد و به منظور تحلیل دادهها و آزمون فرضیه ها از روش ترکیب دادههای سری زمانی و مقطعی استفاده شده است. همچنین در این تحقیق برای پردازش اطلاعات و اثبات فرضیات، از بسته نرم افزاری "SpSS" و "EVieWS" استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که بین هموارسازی سود و هزینه بدهی رابطه معناداری وجود دارد، به این معنا که در شرکتی که هموارسازی سود بالایی دارد میزان هزینه بدهی آن شرکت نیز در سطح پایینی قرار دارد و
همچنین بین هموارسازی سود و رتبهبندی اعتباری رابطه معناداری وجود دارد، به این معنا که شرکتی که هموارسازی سود
بالایی دارد، رتبه اعتباری آن شرکت نیز در سطح بالاتری قرار دارد.
واژگان کلیدی: هموارسازی سود، هزینه بدهی ، رتبهبندی اعتباری ، اقلام تعهدی اختیاری
۱- مقدمه
سود گزارش شده از جمله اطلاعات مالی مهمی است که در هنگام تصمیم گیری توسط افراد در نظر گرفته می شود. تحلیل گران مالی عموماً سود گزارش شده را به عنوان یک عامل برجسته در بررسیها و قضاوتهای خود مد نظر قرار می دهند. همچنین سرمایه - گذاران برای تصمیمات سرمایهگذاری خود بر اطلاعات مالی مندرج در صورتهای مالی واحدهای اقتصادی خصوصاً سود گزارش شده اتکاء می کنند (مهرانی و عارف منشی، ۱۳۸۷، ص ۳۸). سرمایه گذاران معتقدند سود ثابت در مقایسه با سود دارای نوسان، پرداخت سود تقسیمی بالاتری را تضمین می کند. همچنین نوسانات سود به عنوان معیار مهم ریسک کلی شرکت قلمداد میشود و شرکت - های دارای سود هموارتر دارای ریسک کمتری می باشند. بنابراین شرکتهایی که دارای سود همواری هستند بیشتر مورد علاقه سرمایهگذاران بوده و از نظر آنها محل مناسب تری برای سرمایه گذاری محسوب می شوند(داس و همکاران ، ۲۰۰۹، ص ۱۲۷). ابزار مدیریت سود ممکن است برای دستکاری ارقام سود و ریسک شرکت استفاده شود، بنابراین میتواند سرمایه گذاران را گمراه نماید و بر تصمیمات سرمایه گذاری آنها اثر بگذارد. پس قسمت اصلی مزایای این تحقیق متعلق به سرمایه گذاران در جهت تصمیم گیری - های آنها می باشد و محققان به دنبال توصیف متغیرهای بازار هستند و مدیران بر کیفیت سود تمرکز دارند(موعده و محمد،
܀ ( ܀ ܐ. ܟܨ ܐz). مهمترین انگیزههای هموارسازی سود این باور است که شرکتهایی که روند سود مناسبی دارند و سود آنها دچار تغییرات عمده نمی شوند نسبت به شرکتهای مشابه ارزش بیشتری دارند. به عبارتی دیگر هموارسازی سود شرکت را در حال رشد نشان میدهد و این خود نمایانگر ریسک کمتر در مورد این شرکت است و به شرکت امکان می دهد با نرخ بهره پایین تری از مؤسسات اعتباری و بانک ها تسهیلات بگیرد و نقدینگی حاصل از بهره کمتر می تواند یکی از منابع مالی شرکت برای توسعه باشد. لذا در این پژوهش اثر
هموارسازی سود روی هزینه بدهی و رتبهبندی اعتباری موسسات مالی مورد بررسی قرار میگیرد.
۲- ادبیات پژوهش
۱-۲ - هموار سازی سود
هموارسازی سود نوعی اقدام آگاهانه با هدف طبیعی جلوه دادن سود می باشد که مدیریت میخواهد بدین وسیله به یک سطح مطلوب و مورد نظر از سود دست یابد. در واقع مدیر می خواهد تغییرهای غیرعادی سود را بدان حد کاهش دهد که با توجه به اصول پذیرفته شده حسابداری و مدیریت سالم، مجاز باشد. در هموارسازی سود، به واسطه جابهجایی ای که در درامد و هزینه ها انجام میگیرد سود یک یا چند دوره مالی تغییر یافته و تعدیل می شود. به طور کلی دو نوع هموارسازی سود وجود دارد: ۱. هموارسازی طبیعی سود؛ که به طور طبیعی در فرآیند سودآوری شرکت انجام میگیرد. ۲. هموارسازی عمدی سود؛ که توسط مدیریت برای تغییر دادن سود انجام میگیرد و به دو صورت است: الف) هموارسازی واقعی سود؛ که توسط مدیریت در واکنش به تغییرات شرایط اقتصادی صورت می گیرد. ب) هموارسازی ساختگی و مصنوعی سود؛ که به اصطلاح "دستکاریهای حسابداری" نامیده می شود و تأثیری بر جریانهای نقدی ندارد (آقایی و کوچکی، ۱۳۷۵، ص ۳۲). بروز پدیده هموارسازی سود ناشی از انگیزههایی نظیر: ۱) انگیزه افزایش رفاه مدیریت ۲) انگیزه افزایش رفاه سهامداران ۳) انگیزه تسهیل قابلیت پیشبینی سود ۴) اندازه شرکت ۵) مالیات بر درامد ۶) قراردادهای بدهی ۷) انحراف در فعالیتهای عملیاتی ۸) تغییرپذیری
السعود، است.
۲-۲ - هزینه بدهی
هزینه بدهی در واقع هزینهای است که شرکت بابت وجوه تامین شده از طریق وام یا انتشار اوراق قرضه بلندمدت متحمل می شود. هزینه بدهی متوسط هزینه منابع مالی مورد استفاده شرکت است که از طریق وام دهندگان تامین شده است. این نرخ نشان دهنده
بازده مورد توقع وام دهندگان است. هزینه بدهی بخشی از هزینه سرمایه است که بابت تامین وجوهی که از خارج شرکت تامین شده پرداخت میگردد. این هزینه در واقع شامل بهرهای است که برای بدهیهای بهره دار مثل وامهای کوتاه مدت و بلندمدت پرداخت می شود. در مورد شرکتهایی که اوراق مشارکت نیز منتشر نمودهاند، هزینه اوراق مشارکت نیز به آن اضافه میگردد. با توجه به تعداد وامهای دریافتی توسط شرکتها، میتوان یک میانگین را به عنوان هزینه بهره و بدهی آنها در نظر گرفت.
مزیت مهم هزینههای پرداخت شده بابت بدهیها نسبت به سایر منابع مالی این است که جزء هزینه های قابل قبول مالیاتی می - باشد، بنابراین قسمتی از این هزینه ها از طریق کاهش مالیات پرداختی به نوعی به واحد تجاری برگشت داده می شود و مزیت دیگر آن این است که نسبت به سهام عادی و ممتاز یک منبع تامین مالی نسبتا ارزان قیمت محسوب می شود(خمسه، ۱۳۸۷، ص۲۵). همچنین آگاهی از بازده مورد توقع اعتباردهندگان که از طرفی هزینه بدهی شرکت نیز محسوب می شود برای سهامداران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. زیرا هرچه بدهی شرکت بیشتر شود ریسک ورشکستگی آن افزایش مییابد و سهامداران که تامین کننده وجوه دست دوم هستند در صورت ورشکستگی، تحمل کننده هزینه های آن خواهند بود(مالاشاهی، ۱۳۸۸، ص ۸).
۳-۲- رتبهبندی اعتباری
رتبهبندی اعتباری، ارزیابی احتمال پرداخت به موقع تعهدات مالی ناشر است. به عبارت دیگر، این رتبهبندی اظهارنظری در مورد پیش بینی صلاحیت اعتباری یک نهاد، یک تعهد اعتباری، یک ورقه بدهی، اوراق بهادار یا ناشر چنین تعهداتی است. موسسات رتبهبندی با بررسی و تحلیل اطلاعات به دست آمده از منابع مختلف در مورد ناشر، صنعت، وضع کلی اقتصاد و ماهیت اوراق بهادار،
رتبه اوراق را تعیین می کنند. برای بررسی فرایند رتبهبندی اعتباری، ابتدا باید تفاوت دو مفهوم اعتبارسنجی (نمرهدهی اعتباری) و رتبهبندی اعتباری را بررسی کنیم. اعتبارسنجی فرایندی است که طی آن به هر فرد، کمیتی اختصاص مییابد که نشان دهنده برآوردی از عملکرد آتی وی در بازپرداخت تعهداتش است. در حقیقت، مدلهای اعتبارسنجی در پی شناسایی خصوصیات ان دسته از افراد هستند که بر قصور آنها در پرداخت تعهداتشان موثر خواهند بود. میزان اعتبار افراد در این سیستم بلافاصله پس از دریافت اطلاعات وی تعیین خواهد شد. در مقابل این مفهوم، رتبهبندی اعتباری وجود دارد که به دنبال تعیین میزان ریسک اعتباری یک ناشر یا یک اوراق بهادار
است. در مفهوم رتبهبندی اعتباری قضاوت افراد نیز دخالت دارد؛ به عبارت دیگر، فرایند رتبهبندی در بیشتر موارد به گونه ای است
که ابتدا اعتبارسنجی و نمرهدهی اعتباری انجام میشود و سپس، نتایج حاصل از این مدل توسط کمیته رتبه بندی و تحلیلی گران مورد بررسی قرار میگیرد و در نهایت، براساسی نمره اعتبارسنجی و قضاوت کمیته، رتبه اعتباری ناشر یا اوراق بهادار یا کشور تعیین می شود (سازمان بورس و اوراق بهادار، ۱۳۹۱، ص ۳). رتبهبندی چه توسط موسسات رتبهبندی انجام شود و چه توسط بانکها، یک هدف را دنبال می کند و ان مطالعه توانایی شرکت یا افراد برای پرداخت بدهی آن می باشد. به عبارت دیگر کمی نمودن احتمال نکول مشتری در آینده است. بنابراین هدف رتبهها اعلام کیفیت یک وام گیرنده و دورنمای بازپرداخت آن به بازار است (میرزایی، ۱۳۸۶، ص۲۵).
۳- پیشینه پژوهش سعیدی (۱۳۹۰) در مطالعه ای به بررسی رابطه ی بین هموارسازی سود و مالیات بر درآمد و نسبتهای سودآوری پرداخت. وی سعی نمود که بر اساس شاخص ایکل شرکتهایی را که عمل هموارسازی سود انجام می دهند و شرکت هایی که دست به این
اقدام نمی زنند تمییز کند. یافتههای این مطالعه این واقعیت را نشان داد که رابطه معناداری بین هموارسازی سود و مالیات بردرآمد و نسبت سودآوری وجود دارد. ایزدی نیا و همکاران (۱۳۹۱) پژوهشی به منظور فراهم کردن شواهدی درباره تأثیر ابزارهای حاکمیت شرکتی بر هموارسازی سود و نیز تأثیر هموارسازی سود بر نقدشوندگی سهام انجام دادهاند. که در این تحقیق معیارهای مورد استفاده برای سازوکار حاکمیت
شرکتی عبارت است از: درصد اعضای غیرموظف هیات مدیره و درصد سهامداران نهادی. نتایج به دست امده از ازمون فرضیه اول، بیانگر وجود رابطه مثبت و معنادار میان درصد سهامداران نهادی به عنوان یکی از سازوکارهای حاکمیت شرکتی با هموارسازی سود است. ولی میان درصد اعضای غیرموظف هیأت مدیره با هموارسازی سود، رابطه معناداری مشاهده نگردید. معیار مورد استفاده برای نقدشوندگی سهام، اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام است. نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه دوم، بیانگر وجود رابطه منفی و معنادار میان هموارسازی سود و نقدشوندگی سهام است. اخوند نژاد و همکاران (۱۳۹۲) مطالعه ای جهت بررسی مخارج سیاسی و تاثیر این مخارج بر هموارسازی سود انجام دادند، که در ان یک فرضیه اصلی و چهار فرضیه فرعی، روند این مطالعه را هدایت کردند. برای آزمودن فرضیات، تجزیه و تحلیل رگرسیون، آزمون دوربین-واتسون و آزمون کلموگرف اسمیرنوف " مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها بیانگر این بودند که رابطه معناداری بین اندازه شرکت، تعداد کارکنان، مالکیت عمومی، مالیات بر درآمد به عنوان عوامل سیاسی و هموارسازی سود در سطح ۹۵ درصد اطمینان وجود دارد. گل و تیکر " (۲۰۰۳) در پژوهشی به بررسی دلایلی که باعث می شود یک شرکت سود گزارش شده را هموار سازد می پردازند. آنها در مقاله خود به این نتیجه می رسند که نوسان بیشتر سود منجر به یک مزیت اطلاعاتی بیشتر برای سرمایه گذاران آگاه نسبت به سرمایه گذاران ناآگاه می شود.اگر بسیاری از سهامداران جاری به قدر کافی st57եւ باشند و برای نقدینگی نیاز به مبادله در آینده داشته باشند، افزایش در نوسان سود گزارش شده، زیان مبادله این سهامداران را بیشتر خواهد کرد. بنابراین آنها از مدیر می خواهند سود گزارش شده را تا جایی که امکان دارد هموار سازند. لی و ریچای " (۲۰۰۹) در مقالهای تحت عنوان "هموارسازی سود و هزینه بدهی "، دریافتند شرکتهایی که درجه هموارسازی سود آنها بالاتر است نشان دهنده هزینه بدهی کمتر و رتبه اعتباری بالاتر می باشد. تجزیه و تحلیل چند متغیره نشان می دهد که شرکتهای با اهرم مالی بالا و رتبه اعتباری پایین تر هزینه های استقراض بالاتر را تجربه می کنند. اما این هزینههای استقراض را میتوان با هموارسازی سود گزارش شده کاهش داد. گسن و فولبیر (۲۰۱۴) در پژوهشی به بررسی این موضوع پرداختند که آیا بستانکاران (اعتباردهندگان) هموارسازی سود را ترجیح می دهند؟ در این تحقیق به فعل و انفعال تامین مالی از طریق بدهی و هموارسازی سود گزارش شده توسط شرکتهای خصوصی
اروپایی پرداخته شد. اکثر این شرکتها این گونه هستند که صاحب شرکت، مدیر شرکت هم است و بستانکاران خصوصی به عنوان
مهمترین سهامداران خارجی محسوب می شوند. در این محیطها انتظار میرود که هموارسازی سود به طور مثبت با اهمیت نسبی این سهامداران (ذینفعان) رابطه داشته باشد. در نهایت شواهد تجربی برگرفته از نمونه بزرگ موید این انتظارات ماست که
هموارسازی سود به طور منفی با هزینه بدهیهای شرکت در این کشورها ارتباط دارد.
۴- فرضیههای پژوهش
در این پژوهشی دو فرضیه در نظر گرفته شده است:
۱. بین هموارسازی سود و هزینه بدهی رابطه وجود دارد.
۲. بین هموارسازی سود و رتبهبندی اعتباری رابطه وجود دارد.
۵- متغیرهای پژوهشی و نحوه اندازهگیری آنها
۱-۵- متغیر مستقل
Durbin-Watson kolmogorove-Smirnov Goel and Thakor " Li and Richie * Gassen and Filbier
متغیر مستقل پژوهشی، هموارسازی سود است که در این پژوهشی از مدل تعدیل شده جونز(۱۹۹۱) و دیچو و همکاران (۱۹۹۵) برای
تعیین هموارسازی سود استفاده خواهد شد که بشرح زیر است: اقلام تعهدی اختیاری (DAC) پس از تعیین NDAC به صورت ذیل محاسبه می شود: TAC = A CA - A CASH - ACL + ASTD + ATP - DEP (Y)
TACit : کلی اقلام تعهدی شرکت i در سال t A CAit : تغییر در داراییهای جاری شرکت i بین او ا-ا A CASHit : تغییر در وجه نقد شرکت i بین او ا-ا ACLit : تغییر در بدهیهای جاری شرکت i بین t و t-I A STDit : تغییر در حصه جاری بدهیهای بلند مدت شرکت i بین t و ا-ا ATPit : تغییر مالیات پرداختنی شرکت آ بین t و ا-ا DEPit : استهلاک شرکت i در سال t 0، 1 و 2: پارامترهای خاصی شرکت میباشد که با استفاده از مدل زیر بدست میآید:
TAC = a(t)+B, (EX)+B. () (Y) اقلام تعهدی غیراختیاری به روش زیر محاسبه میگردد: NDAC = a () 十61 (re-re) 十B2 () (Υ)
NDAC: اقلام تعهدی غیر اختیاری
1-At : کلی داراییها در سال ا-ا
AREV: تغییر در درآمد سالانه (مبلغ درآمد سال امنهای مبلغ درآمد سال قبل) A REC : تغییر در حسابهای دریافتنی (مبلغ حسابهای دریافتنی سال امنهای مبلغ حسابهای دریافتنی سال قبل) PPE : اموال و ماشینآلات همان سال
اقلام تعهدی اختیاری (شاخصی هموارسازی سود) به روشی زیر محاسبه میگردد:
DAC = TAC - NDAC (ዮ)
DAC: اقلام تعهدی اختیاری
TAC : جمع اقلام تعهدی در سال t
NDAC: اقلام تعهدی غیراختیاری
۵- ۲- متغیرهای وابسته
۵ - ۱-۲ - هزینه بدهی
در این پژوهش هزینه بدهی به عنوان متغیر وابسته تحقیق می باشد که براساس فرمول زیر محاسبه می شود:(نیکو مرام و همکاران،
۱۳۹۲، ص ۸۱)
Kd = Km (1-T) (M) Kid : هزینه بدهی
Kim : هزینه بهره
T: نرخ مالیات
۵ - ۲-۲- رتبهبندی اعتباری
PC JACerrig رتبهبندی اعتباری، ارزیابی احتمال پرداخت به موقع تعهدات مالی ناشر است. برای رتبهبندی اعتباری در این پژوهشی از نسبت
پوشش بدهیها استفاده شده است که برابر فرمول زیر می باشد: :(قلاح پور 5 پناهی، NYWW ص ۲۳)
)ዎ( کل بدهیها / دارایی های جاری = نسبت پوشش بدهیها
۵ - ۳ - متغیرهای کنترل DEBT: نسبت بدهی یا اهرم مالی که از تقسیم مجموع بدهیها بر مجموع داراییها به دست میاید.
۶- جامعه و نمونه آماری
در این پژوهشی، جامعه مورد بررسی موسسات مالی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از سال ۱۳۸۷ تا پایان سال ۱۳۹۱ میباشد. مراحل انتخاب نمونه که به روش غربالگری انجام شده است. با توجه به مجموعه شرایط زیر، از جامعه آماری (۴۲ شرکت)، تعداد ۲۱ شرکت در دوره زمانی ابتدای ۱۳۸۷ تا پایان ۱۳۹۱ این شرایط را دارا بودهاند. بنابراین نمونه آماری این تحقیق ۲۱ شرکت می باشد.
۱. در طول سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۱ در بازار بورسی حضور داشته باشد.
۲. پایان سال مالی شرکت منتهی به پایان اسفند باشد.
۳. موسسات مالی در دوره مورد مطالعه تغییر سال مالی نداشته باشد. ۴. اطلاعات مالی موسسات مالی در دوره مورد مطالعه در دسترسی باشد. ۵. دادههای بانکی خود را از سالهای ۱۳۹۱ -۱۳۸۷ کامل کرده و محدودیت دادهای نداشته باشند.
۷- مدلهای آزمون فرضیهها
فرضيه اول:
KD = ßo + ß IS + ß, SIZE + ß, DEBT + e; (Υ) saa 4:3: (KD)
(0 ) : ضریب ثابت یا مقدار ثابت معادله
(Bl ) : ضرایب مربوط به متغیر مستقل
(32) و (Bis) : ضرایب مربوط به متغیرهای کنترل
Jl5,-..., o glybil :: (SIZE)
JLa sal: (DEBT)
(IS) : هموارسازی سود
(ei) : خطای برآورد مدل
فرضیه دوم:
CR = Bo + B IS +B, SIZE +B DEBT +e, (W) (KD) : هزینه بدهی
(B0) : ضریب ثابت یا مقدار ثابت معادله
( ) : ضرایب مربوط به متغیر مستقل
(32) و (Bis) : ضرایب مربوط به متغیرهای کنترل
ts, els: (SIZE)