بخشی از مقاله

خلاصه

در سالهای اخیر برای کنترل بحرانهای مالی شرکتها واطمینان از حسن اجرای مسولیت مدیریت توسط مدیران و همچنین حمایت از حقوق سهامداران ؛طراحی و اجرای نظام حاکمیت شرکتی و در سایه آن استفاده از طرحهای حقوق و پاداش مدیران برای کنترل مدیریت سود توسط مدیران بسیار مورد توجه قرار گرفته است. که در تحقیق حاضر به روابط بین آنها پرداخته شده است.

کلمات کلیدی: حاکمیت شرکتی، پاداش مدیران، مدیریت سود

.1 مقدمه

با توجه به فرایند افشای اطلاعات، سرمایه گذاران با مشکل عدم تقارن اطلاعاتی روبه رو هستند. این مشکل زمانی به وجود می آید که یکی از طرفین معامله نسبت به طرف دیگر دارای اطلاعاتی بیش از طرف مقابل است.[1] جدایی مالکیت از مدیریت منجر به مساله نمایندگی گردیده است برای حل تضاد منافع ناشی از مساله نمایندگی ساز و کارهایی مطرح شده است از جمله این سازو کارها حاکمیت شرکتی وحقوق و پاداش مدیران می باشند.نظام حاکمیت شرکتی به عنوان یک نظام مرتبط کننده چند شاخه علمی از قبیل حسابداری،اقتصاد،مالی وحقوق؛ وبا حفظ تعادل میان اهداف اجتماعی و اقتصادی و اهداف فردی و جمعی موجب ترغیب وتقویت استفاده کارآمد از منابع و الزام پاسخگویی شرکتها در قبال سایر صاحب نفع های خود می گردد.از جهت دیگر اجرای نظام حاکمیت شرکتی میتواند باعث اختصاص بهینه منابع وارتقای شفافیت اطلاعات ودر نهایت رشد توسعه اقتصادی گردد. [2]

پایه واساس مطالعات حاکمیت شرکتی ، تئوری نمایندگی است و مسایل نمایندگی نیز ناشی از تفکیک مالکیت از کنترل است. فرض تئوری نمایندگی بر این است که بین منافع سهامداران و مدیریت تعارض بالقوه ای وجود دارد و مدیر به دنبال حداکثرسازی منافع خود از طریق سهامداران شرکت هستند که این منافع در تضاد با منافع سهامداران می باشد.[3]یک برنامه حقوق وپاداش مدیران اجرایی یک قرداد نمایندگی است که بین شرکت ومدیر بسته میشود و با تعیین حقوق و پاداش مدیر بر مبنای یک یا چند معیار تعیین کننده میزان کار یا تلاش وی در اداره شرکت سعی می شود بین منافع مالکان ومدیر نوعی هماهنگی - اشتراک منافع - به وجود آید. طبق تعریف جنسن ومک کلند [4]رابطه نمایندگی به عنوان ، تعامل بین یک یا چند سهامدار یا مالک و نماینده است که نماینده از طرف سهامدار مسؤلیت انجام یک سری خدمات را به عهده دارد. و یکی از نقشهای حاکمیت شرکتی کاهش تضاد منافع بین مدیران و سهامداران است و زمانی این نقش مفید تر است که مدیران از منافع سهامداران منحرف میشوند.اما همچنین باید در نظر داشت که حاکمیت شرکتی ضعیف میتواند منجر به افزایش احتمال در ماندگی مالی یا ورشکستگی شرکتها شودو در واقع شرکت دچار بحران مالی شود.

.2 تعریف حاکمیت شرکتی

حاکمیت شرکتی عبارت است از نظارت و کنترل برای تضمین عملکرد مدیریت شرکت مطابق با منافع سهامداران سازمان همکاری و توسعه اقتصادی.[5] حاکمیت شرکتی به معنای قوانین و مقررات،ساختارها،فرهنگها و سیستمهایی است که موجب دستیابی به هدفهای پاسخگویی،شفافیت، عدالت ورعایت حقوق ذینفعان می شود.[6]

.3 تئوری نمایندگی

قراردادی است که به موجب آن افراد وگروههای مختلف، فرد یا گروهی را به عنوان مباشر یا نماینده ی خود انتخاب میکنند و او را در جایگاه مسول ومأمور ارایه ی مجموعه ای از خدمات مشخص قرار میدهند. برمبنای تئوری نمایندگی انگیزه مدیریت در دستکاری سود به منظور نیل به اهداف خویش صورت می گیرد ، که نه تنها الزاما با اهداف صاحبان سهام همسو نمی باشد بلکه در اکثر قریب به اتفاق موارد با آن اهداف متضاد است. [7]

.4پاداش مدیران

یک برنامه حقوق وپاداش مدیران اجرایی یک قرداد نمایندگی است که بین شرکت ومدیر بسته میشود و با تعیین حقوق و پاداش مدیر بر مبنای یک یا چند معیار تعیین کننده میزان کار یا تلاش وی در اداره شرکت سعی می شود بین منافع مالکان ومدیر نوعی هماهنگی - اشتراک منافع - به وجود آید.مدیران همواره در پی دستیابی به حقوق و پاداش بیشتر هستند و برای آن هر کاری ممکن است انجام دهند و چون دستیابی به سود بیشر مساوی است با پاداش بیشتر. مدیران ممکن است از طریق مدیریت سود سود را به نفع خود بیشتر جلوه دهند که این میتواند محتوای اطلاعاتی سود را زیر سوال ببرد که این برای سر مایه گذارخوب نیست .

.5 بحران مالی

عبارت بحران مالی به طیف گسترده ای از وضعیتها اطلاق میشود که بعضی از منابع مالی قسمت بزرگی از ارزش اسمی خود را از دست می دهندو شرکت یا سازمان مقدار بسیار زیادی از نقدینگی خود را از دست می دهد. از جمله وضعیت هایی که بحران مالی نامیده میشوند شامل: بحران بانکداری،سقوط بازار سهام، بحران نقدینگی در شرکتها و....

.6 مدیریت سود

مدیریت سود فرآیند انجام گام های عمدی در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری است، که مدیران را قادر می سازد تا سود گزارش شده را به سطح مطلوب خود برسانند از آنجا که تهیه صورتهای مالی بر عهده مدیریت واحد تجاری است ممکن است مدیران بنا به دلایل خاصی اقدام به مدیریت سود نمایند. مدیران برای رسیدن به اهداف خاصی که منطقا منافع عده ای خاص را تامین می کند، سود را طوری گزارش می کنند که ممکن است با هدف تامین منافع عمومی استفاده کنندگان مغایرت داشته باشد.

.7 ابعاد و اهداف حاکمیت شرکتی

سازمان همکاری و توسعه اقتصادی1 ابعاد شش گانه زیر را برای نظام حاکمیت شرکتی با هدف افزایش توان و انسجام قوانیین درکشورها و به حداقل رساندن تعارض های موجود در کشورهای مختلف ارایه داده است، ابعاد اصلی حاکمیت شرکتی عبارتند از:

1.کسب اطمینان نسبت به چارچوب حاکمیت شرکتی اثر بخش

2.حقوق سهامداران و وظایف اصلی مالکیت

3.رفتار عادلانه نسبت به سهامداران

4.نقش صاحب نفع ها در حاکمیت شرکتی

5.شفافیت مالی و افشای اطلاعات

6.ترکیبات هیأت مدیره

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید