بخشی از مقاله

چکیده

هموارسازی سود می تواند از طریق انتخاب های حسابداری منجر به بهبود یا تحریف اطلاعات سود واقعی شود. مدیران روند سود کم نوسان را ترجیح می دهند و هموارسازی باعث کاهش ریسک آن ها می شود. تحقیقات اخیر نشان می دهد که شرکت هایی که مسئولیت پذیری اجتماعی بالا دارند در ارتباط با مدیریت سود و گزارشگری مالی در مقایسه با دیگر شرکت ها به نحو متفاوتی عمل می کنند. سود گزارش شده شرکت های که مسئولیت اجتماعی بالایی دارند، بیشتر به ارزش مرتبط می باشد. بنابراین در این تحقیق ارتباط مسئولیت اجتماعی شرکت ها در تعامل با هموارسازی سود با ارزش شرکت ها مورد بررسی قرار گرفته است.

برای اندازه گیری مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت ها، از معیارهای موسسه ی آمریکایی معروف به کا؟ال؟دی که هر ساله سازمان ها را بر اساس معیارهای اجتماعی و زیست محیطی رتبه بندی می کند و همچنین برای اندازه گیری هموارسازی از مدل کوتاری2005 و برای اندازهگیری ارزش شرکت از کیوتوبین استفاده شده است. از میان شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به عنوان جامعه آماری تعدادًّ شرکت با توجه به ویژگی های تحقیق انتخاب شده است.

یافته های پژوهش نشان می دهد هموار سازی سود توسط شرکت هایی با مسئولیت پذیری اجتماعی بالا ارتباط بیشتری با ارزش شرکت دارد. این مطلب نشان دهنده مفید بودن مسئولیت اجتماعی شرکت به عنوان عاملی است که کیفیت سود را افزایش می دهد و با ارزش شرکت مرتبط است. بنابراین مدیران با افزایش میزان افشا در زمینه عملکرد اجتماعی و با افزایش کیفیت سود موجب افزایش ارزش شرکت می شوند.

مقدمه

هموارسازی سود در راس تفکرات بسیاری از مدیران است. در مطالعه میدانی گراهام و همکاران - 2005 - از مدیران مالی، به این نتیجه رسیدند که اکثر شرکت ها سود را مدیریت می کنند و این مطالعه میدانی اشاره می کند که قریب به اتفاق %96.9 از پاسخ دهندگان اشاره می کنند که آنها یک روند هموار سود را ترجیح می دهند. اگر چه شواهد شفاهی نشان می دهد که شرکت ها هموارسازی را به کار می گیرند و مدیران نوسان کمتر سود در طول زمان را ترجیح می دهند،اما رابطه بین هموارسازی و ارزشگذاری شرکت مبهم باقی مانده است: از یک طرف، سودهای هموار شده سودهای اقتصادی را در هر نقطه از زمان نشان نمی دهد.

از طرف دیگر، هموارسازی با ارزشگذاری شرکت مرتبط می باشد زیرا مدیران از اختیارات حسابداری جهت آشکار ساختن اطلاعات محرمانه تر در مورد سودهای آتی شرکت و جریان های نقدی استفاده می کنند - چینی و لوئیس، . - 1995 مطالعات اخیر دریافته اند که شرکت های عمل کننده به مسئولیت اجتماعی شرکتی - CSR - به صورت متفاوتی از دیگر شرکت ها در گزارشگری مالی رفتار می نمایند و اطلاعات مربوط تر به ارزش را فراهم می سازند.

برای مثال، افشای مسئولیت اجتماعی شرکت دقت و صحت پیشبینی تحلیل گران را بهبود می بخشد - داهالیوال و همکاران، - 2012؛ شرکت هایی که میزان مسئولیت اجتماعی شرکت بالاتری ارائه می دهند به شیوه مسئولانه ای در جهت محدود نمودن مدیریت سود رفتار می نمایند، در نتیجه اطلاعات مالی شفاف تری و قابل اعتماد تری به سرمایه گذاران ارائه می دهند - کیم و همکاران، - 2012؛ و شرکت هایی با امتیاز مسئولیت اجتماعی شرکت بهتر تامین مالی از طریق سهام ارزان تری را به نمایش می گذارند - القول و همکاران، - 2011، که نشان می دهد که شرکت هایی که به شیوه های مسئولیت اجتماعی عمل می نمایند ارزشگذاری بالاتر و ریسک کمتری دارند.

با این وجود، مدیران می توانند فعالیت های مسئولیت اجتماعی شرکت را جهت سرپوش گذاشتن بر تاثیر منفی سوء رفتار سازمانی به کار گیرند  استدلال می نماید که مسئولیت اجتماعی شرکت نشان دهنده مساله نمایندگی در داخل یک شرکت می باشد.  علاوه بر این، برخی استدلال می کنند که به کارگیری فعالیت های مسئولیت اجتماعی شرکت، در صورتی که هزینه آن بیش از منافع آن باشد، ارزش فعلی جریان های نقدی یک شرکت را کاهش می دهد - برای مثال، مکی و همکاران، 2007؛ رنبوگ و همکاران، . - 2008 با وجود ترجیح مدیران شرکت به یک روند سود کم نوسان تر، شرکتهایِهموارسازِ سود با ارزش سهام - رانتری و همکاران، - 2008 و یا بازده سهام - مک اینیز، - 2010 همراه نمی شوند.

یک توضیح احتمالی برای عملکرد متناقض بازار در مورد هموارسازی این است که هموارسازی می تواند حاوی اطلاعات مفید یا فرصت طلبانه باشد. شرکت های با مسئولیت اجتماعی بیشتر در رفتارهای گزارشگری خود اخلاقی تر و با دستکاری حسابداری کمتر می باشند، از این رو، به نظر می رسد سود هموار شده در شرکت های مسئولیت اجتماعی بالا کمتر از سود واقعی منحرف می شود، بنابراین سود هموار شده آن ها بیشتر با ارزش ارتباط دارد و منجر به ارزش گذاری بهتری از شرکت ها می گردد.

برآورد این تحقیق از هموارسازی سود با استفاده از هموار سازی از طریق اقلام تعهدی اختیاری صورت می گیرد. در حال حاضر جریان رو به رشد ادبیات مسئولیت پذیری اجتماعی، شروع به کشف رابطه بین مسئولیت پذیری اجتماعی و عملکرد بازارهای مالی کرده است - سرافیم،. - 2013 بنابراین، این پژوهش ضمن بررسی تاثیر هموارسازی سود به بررسی تأثیر افشاگری در زمینه عملکرد اجتماعی شرکت بر ارزش شرکت می پردازد.

پیشینه و مبانی نظری پژوهش

-2.1 هموارسازی سود

فعالیت های هموارسازی سود فراگیر شده اند. تحقیقات گذشته، تئوری های نمایندگی و عدم تقارن اطلاعاتی را جهت مدل سازی سود هموار و سود سهام به کارگرفته است - برای مثال برنان و تاکور، 1990؛ فودنبرگ و تیرول، 1995؛ لینتنر، . - 1956 تحقیقات تجربی نشان می دهند که بسیاری از شرکت ها در ایالات متحده - به عنوان مثال، براو و همکاران، 2005؛ بیفوند و پارک، 1997؛ تاکر و زاروین، - 2006 و سایر کشورها - برای مثال، چمانور و همکاران، 2010؛ جاوا و همکاران، - 2014 هموارسازی سود انجام می دهند.

زیرا هموارسازی سود اطلاعات مختلفی را در بر دارد - فودنبرگ و تیرول، . - 1995 هموارسازی سود، استفاده مدیران از اختیار حسابداری جهت مدیریت تغییرپذیری - نوسان - جریان سود است. ادبیات پیشین نشان می دهد که مدیران نوسان کمتر سود را ترجیح می دهند - دیفوند و پارک، 1997؛ گراهام و همکارانش، . - 2005 با این حال، هموارسازی نشان دهنده کیفیت سود بهتر نیست. هموارسازی هم می تواند اطلاعات سود واقعی شرکت را بهبود بخشد و هم مختل نماید.

در ادبیات تحقیق اینکه آیا هموارسازی یک ویژگی مطلوب سود حسابداری برای اثرات ارزشگذاری است، چندین دهه مورد اختلاف بوده است. از یک طرف، هموارسازی سود به عنوان ارائه اطلاعات مربوط به آینده در مورد سودآوری آتی دیده می شود. کرچنهیتر و ملوماد، - 2001 - یک مدل را ایجاد می نمایند که در آن هموارسازی سود بخشی از یک استراتژی گزارشگری طراحی شده جهت افزایش دقت استنتاج سودهای گزارش شده می باشد.

به طور مشابه، مدل چینی و لوئیس - 1995 - پیش بینی می کند که ارزشمندی اطلاعات سود برای شرکت هایی که سود هموار دارند افزایش می یابد. آنها استدلال می کنند که هموارسازی می تواند سرمایه گذاران را در ارزیابی چشم انداز آینده شرکت به وسیله افزایش سودمندی اطلاعات برای اهداف پیش بینی کمک نماید. تاکر و زاروین - - 2006 بر اثر هموارسازی سود بر تداوم سود و بر اطلاعات مفید سودهای آتی متمرکز می شوند. آنها یافتند که هموارسازی سود کارایی قیمت سهام جاری را از لحاظ تفسیر اطلاعات سود آتی بهبود می بخشد.

از سوی دیگر، دیگر محققان هموارسازی سود را کمتر مطلوب قلمداد می نمایند. ترومن و تیتمن - 1988 - ادعا می کنند که هموارسازی جهت تاثیرگذاری بر ذینفعان محتوای اطلاعاتی اعلامیه های سود را کاهش می دهد. لئوز و همکاران - 2003 - هموارسازی سود را به عنوان ابزاری جهت پنهان نمودن عملکرد شرکت برای منافع شخصی اعضای داخلی شرکت می بینند. جایارامان - 2008 - ادعا می کند که هموارسازی اختیاری به طور همزمان محتوای اطلاعاتی سود و جریان های نقدی را تحریف می کند و منجر به عدم شفافیت سود می شود.

مایرز و همکاران - 2007 - شواهدی را ارائه می دهند که شرکت ها از هموارسازی سود به عنوان یک ابزار مدیریت سود استفاده می کنند تا به طور مصنوعی روند طولانی مدت افزایش سود هر سهم را حفظ نمایند. به طور کلی، این مطالعات فرض می کنند که هموارسازی مصنوعی است و نشان دهنده گزارشگری فرصت طلبانه می باشد. ادعاهای مطرح شده در بالا به نظر می رسد که بر اساس این فرض است که اقدامات هموارسازی غیر قابل مشاهده مدیران در روند سود اختلال ایجاد می کند، بنابراین اطلاعات مفید آن را کاهش می دهد.

دو مطالعه اخیر درباره رابطه بین هموارسازی سود و ارزشگذاری شرکت تاثیر مستقیمی بر روی موضوع این تحقیق دارند: مقاله اول، رانتری و همکاران - 2008 - ، شواهد تجربی ارائه می دهند که نوسان جریان نقدی توسط سرمایه گذاران به صورت منفی ارزشگذاری می شود. مقدار اثر آن قابل توجه است، %1 افزایش نوسان جریان نقدی منجر به حدودا %0.15 کاهش در ارزش شرکت می شود. آنها نشان می دهند که این افزایش در نوسان با هموارسازی سود ناشی از برآوردهای اقلام تعهدی مدیران مرتبط نمی باشد. نتایج آنها با اولویت بازار برای نوسان کمتر جریان های نقد سازگار است و نشان می دهد که تلاش مدیران جهت ارائه صورت های مالی هموار موجب افزایش ارزش شرکت می شود، اما این افزایش در ارزش فقط از طریق جزء نقدی سود حسابداری می باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید