بخشی از مقاله

چکیده :

طی سده اخیر ، مخاصمات فراگیر و متعدد بین المللی وغیر بین المللی، حیاتی ترین عنصر خارجی برای دوام حیات نوع بشر در معرض تجاوزات بیشمار را هدف قرار داده و بشریت را مشغول خود نموده است. از نخسین روزهای شکل گیری تمدن انسانی، مدیریت آب چالش اصلی بشر بوده و آب به عنوان اولین منبع حیاتی، جوامع انسانی و اقتصاد را دچار محدودیت کرده است. در قرن 21 نحوه مدیریت و حفاظت از منابع آب - رودخانه ها،تاسیسات وآبهای زیرزمینی - به هنگام بروز مخاصمات همت همگانی را می طلبد ، تا جایی که در 28 جولای 2010 مجمع عمومی، حقی نوین به میثاق حقوق بشر با عنوان " حق همگانی دسترسی به آب سالم" اضافه نمود و دهه 2005 تا 2015 را دهه آب و شعار" آب گنج هزاره سوم" اعلام نموده است.

هدف از این مقاله ، بررسی اینکه حقوق بشردوستانه حاوی اصول و قواعدی است که ناظر بر نحوه حمایت و حفاظت از آب در همه انواع آن از قبیل رودخانه ها ،تا سی سات آبی ، منابع زیرزمین و... ا ست و چگونگی مواجهه نیروهای نطامی با این ماده حیات بخش چگونه است؟

 پیشینه

بروز و شیوع مواردی از ناامنی در ک شورها از پیامدهای امنیتی شدن ف ضای نظام بین الملل بعد از جنگ سرد می با شد مخا صمات ماهیتا تغییر یافته و تجاوزات بیش از آن که مرزها و قلمرو سرزمینی را متاثر سازد،انسان و بشر را هدف منازعات خویش قرار دادند

لذا بتدریج مفهوم امنیت انسانی جایگزین امنیت ملی شد و برنامه و فعالیت سازمانها،نهادهای بین المللی و غیردولتی متوجه پاسخگویی به نیازهای انسان شد وهم اینک به گفتمان حاکم بر مناسبات روابط بین الملل و با هدف مقابله و ممانعت از نقض مستمر و سیستماتیک حقوق بشر در انواع مختلف آن مبدل شده است.

دهه 90 میلادی میدان چالش میان دو واژه سیاسی مداخله و حاکمیت بود به نحوی که مداخله ب شردو ستانه در  صورت وقوع یا عدم وقوع عملیات مورد نقد وبرر سی قرار می گرفت. در این میان عده ای باور داشتند که جامعه بین المللی به اندازه کافی در این مداخله نمی کند و در مقابل برخی بر تزاحم مداخلات بین المللی با حاکمیت کشورها معتقد بودند

کوفی عنان دبیرکل وقت سازمان ملل در گزارش هزاره به مجمع عمومی با یادآوری نبرد  میان مدافعان مداخله و حامیان حاکمیت ملی گفت:"چنانچه مداخله بشردوستانه تعرضی غیر قابل پذیرش بر حاکمیت ها ست در این صورت در مقابل فجایع روندآ و سربرنیت سا و نقض فاحش و سی ستماتیک حقوق ب شر که تجاوز بر تمام جنبه های بشریت بحساب می آید،چه می باشد؟

درهمین اثنا دولت کانادا با تشکیل کمیسیون مستقل بین المللی مداخله و حاکمیت - ICISS1 - کوشید به پرسش های دبیرکل پا سخ دهد و سرانجام در سال 2001 مطالعات وبرر سی های صورت گرفته را تحت عنوان "م سئولیت حمایت"به دبیرکل تقدیم نمود.و در آن ضمن تاکید بر اینکه حاکمیت دولتها را نمیتوان به نام مداخله کنار گذا شت، باید مفهوم حاکمیت را به نحوی تف سیر کرد که »مسوولیت اولیه حمایت از مردم هر کشور، با خود دولت است.« بنابراین، در مواردی که دولتی قادر یا مایل نیست در برابر

آسیبهای جدی حمایت لازم را از مردم خود به عمل آورد، »اصل عدم مداخله جای خود را به مسوولیت بینالمللی حمایت میدهد.«این رویکرد در  سال 2004 تو سط هیات عالی رتبه من صوب دبیرکل  سازمان ملل تایید  شد. این هیات در گزارش نهایی خود ضمن یادآوری فجایع سومالی، بوسنی و هرزگوین، روآندا، کوزوو و دارفور سودان، اعلام کرد که مساله این نیست آیا دولتی »حق مداخله« دارد یا ندارد، بلکه مساله، »مسوولیت حمایت« همه دولتها است.

به عبارت دیگر، هنگامی که افراد در معرض فجایعی همچون قتل عام، تجاوز، پاکسازی قومی و گرسنگی دادن هستند، همه دولتها مسوولیت دارند از آن افراد حمایت کنند. هیات مذکور، طیف گستردهای را برای پاسخ جامعه بینالمللی در نظر گرفته و توسل به زور را به عنوان آخرین چاره پیش بینی کرده ا ست.اجلاس جهانی2005 سازمان ملل نیز بر این امر صحه گذا شت.دولتها درآن اجلاس اعلام دا شتند که درمواردی که دولتی قادر یا مایل نیست جمعیت خود را در برابر نسل کشی،جرایم جنگی، پاکسازی قومی و جرایم علیه بشریت حمایت کند، مسوولیت آن حمایت را میپذیرند و براساس فصل های ششم و هفتم منشور برای تحقق چنین حمایتی اقدام خواهند کرد

رابطه میان آبها و جنگ را می توان از دیدگاههای مختلف ملاحظه کرد و باید از زوایای مختلف تجزیه و تحلیل نمود. آب ممکن است مو ضوع مذاکرات بین المللی و یا علت موجده یک منازعه با شد . به هنگام مخا صمه م سلحانه آب خود به عاملی برای حفظ حیات یک جمعیت ، یا اینکه به جنگ افزار تبدیل می شود.

با توجه به اینکه جنگ بدون توجه به عوامل ایجاد کننده آن پدیده ای مخرب و منفی است مانند اختلافات نژادی، داشتن کنترل بر منطقه ی و منابع زیرزمینی ؛ روابط میان آب و جنگ اگرچه بسیار پیچیده بنظر می رسد ولیکنعمدتاً از یک دیدگاه به آن نگریسته می شود و از اینرو است که آب در عین حالی که علتی برای اختلافات و نزاعها بشمار می آید و از قربانیان آن به حساب می آید.

اغلب شنیده ایم که جنگ های بزرگ بعدی بر سر آب درخواهد گرفت چنانچه »پطروس غالی« دبیرکل اسبق سازمان ملل متحد گفته است: آبهای نیل علت جنگ بعدی در منطقه ما خواهد بود.

در ادبیات رشته روابط بین الملل راجع به نقش احتمالی آب ها به عنوان نیروی محرک برای جنگ به ویژه در خاورمیانه بسیار بحث شده است. آبها به عنوان علل احتمالی وقوع جنگها در آینده در کنار منابع فسیلی اهمیت یافته اند.اما شواهد و مدارک تاریخی نشان می دهد که آب بندرت دلیل اصلی مخاصمات مسلحانه بوده است. بسیاری از محققان همچون »توماس هومر دیکسون « اشاره کرده اند که آب از جمله عوامل دخیل در بروز یک مخاصمه می باشد ولی بندرت اتفاق می افتد که آب تنها دلیل مخا صمه با شد. این کار شناس به تفاوت میان منابع تجدید پذیر و تجدیدناپذیر ا شاره می کند.

در حالی که دشوار می توان پذیرفت که جنگها فقط به دلیل آب صورت گرفته باشند ولی دسترسی به منابع طبیعی نیز خود علتی برای اختلاف و درگیری ها می باشد. رابطه میان کمبود آب و جنگ، رابطه ای پیچیده است. از آنجا که تعداد رودخانه های بین المللی بین کشورها زیاد است کمیت و کیفیت بهره برداری از آب بدون تردید فاکتوری برای اختلاف و غالبا موجب تیرگی روابط میان ک شورها می با شد.

به علاوه، آب به عنوان سلاحی در مخا صمات بکار رفته و تا سی سات آبی اغلب طی جنگها، هدف قرار گرفته اند. از سوی دیگر این منبع حیاتی می تواند باعث تقویت همکاری ها نیز گردد. فراوانی معاهداتی که در خصوص مسائل آب منعقد شده است، نشان می دهد که به لحاظ تاریخی آب بیشتر دلیلی برای همکاری بوده تا آنکه علتی برای یک مخاصمه.

همانطور که دبیر کل سابق سازمان ملل متحد - کوفی عنان - بدان اشاره کرده، آب را می توان کاتالیزوری برای همکاری دانست یعنی تقاضای فزاینده راجع به بهره گیری از آب و منابع آبی تقویت همکاریهای منطقه ای را رقم می زند و لزوماً به جنگ بر سر آب منجر نخواهد شد.

صرفنظر از مسائل مرتبط با حق توسل به زور ، هدف از این مقاله، واکاوی این موضوع است که آیا حقوق بشردوستانه بین المللی میتواندحفاظت از منابع آبی طی مخا صمات م سلحانه را ت ضمین کند و چگونه می توان و ضعیت و شرایط بهره برداری و حمایت وحفاظت از این منبع مهم و طبیعی را بهبود بخشید. تاریخ مملو از مصادیقی است که ثابت می کند رودخانه ها به عنوان یک سلاح جنگی بکار رفته ا ست. در قرن شانزدهم و طی مدت ه شتاد سال جنگ ا سپانیا علیه هلند ،هلند برای حفظ شهرهایش در مقابل نظامیان اسپانیایی،اراضی خود را در آب غرق نمود و در سالهای بعد نیز مورداستفاده قرار گرفت. اخیرا در مخاصمات مسلحانه بین المللی و غیر بین المللی ، تاسیسات آب پیش از پیش مورد هدف قرار گرفته اند.

در مارس 2003 ، در طول اشغال عراق، نیروگاهها و منابع آبی خسارت فراوانی دیدند. در بصره و بغداد، این حملات سبب محرومیت چند روزه غیرنظامیان ازآب آشامیدنی سالم شد.در درگیریهای مسلحانه غیر بین المللی - که اکثر جنگهای امروزی را تشکیل می دهد - آلودگی رودخانه ها، چشمه ها و کانالهای آبیاری و نیز تخریب مراکز تأمین آب ، زندگی مردم را به خطر می اندازد و سبب مهاجرت آنها از شهری به شهر دیگر و یا به خارج از ک شورها می شود.

به علاوه، اهمیت آب را در زمان تصرف شهرها نمی توان نادیده گرفت یعنی کنترل بر رودخانه ها می تواند اهرم  فشارک شور قاهر و تقویت ح ضور خود در منطقه مزبور برعلیه قوای مقهور گردد. جنگ اسراییل با حزباالله لبنان، مصداق عینی عدم رعایت قواعد ومقررات زمان مخاصمه می باشد که در آن ا سراییل با هجوم هوایی به نیروگاهی در بیست کیلومتری جنوب بیروت، به بزرگترین نشت نفت در قسمت شرق مدیترانه دامن زد ، این گسترش نفت، علاوه بر آ سیبهایی جدی بر محیط زی ست نوار ساحلی لبنان و ب ستر دریا را نیز به شدت آلوده ساخت. در نتیجه این آلودگی، آسیبهایی به صنعت توریسم و ماهیگیری این منطقه نیز وارد شده است و حیات وحش نیزشدیداً تحت تأثیر قرار گرفته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید