بخشی از مقاله

چکیده

سعدی در عرصه نظم و نثر جزو کسانی است که بهبُعد اخلاق توجه ویژهای داشته است. مضمون بوستان سعدی، که اولین اثر مدون وی و جزو شاهکارهای بیرقیب شعر فارسی است، اخلاق و تربیت و سیاست و اجتماعیات میباشد که در ده باب گردآوری شده است. گلستان نیز گرچه هشت باب مختلف و یک مقدمه دارد اما مضمون اصلی تمام بابهای آن اخلاق است و نکته برجسته این آثار حکایاتی است که همه، انسان بااخلاق را با زبانی نرم و دلنشین برای مخاطب میشناساند .

سعدی توانسته است اثریکاملاً شخصی در بهترین سنت رسالههای اخلاقی فارسی پدید آورد. نکته حایز اهمیتی که در مداقه این آثار به دست میآید، عبارت است از نقش مؤثر توام عقل و احساس در اجرای اصول اخلاقی در جامعه که بیانگر هدف غایی سعدی میباشد چرا که، هدف او شناساندن اصول اخلاقی برای مردم نیست بلکه، جاری ساختن اخلاق متعهدانه در روح تک تک افراد جامعه میباشد که براینیل به این مقصود اخلاقسنّتی و اخلاق مراقبت در کنار هم و با هدایتگری نبوغ حکیم نواندیش ایفای نقش میکنند.

مقدمه:

اخلاق از جمله معارفی است که اکتساب آن برای هر انسانی ضروری می نماید، چه شناخت بایدها و نبایدها و میزان عمل بدان نقش بسزایی در زندگی او دارد. احاطه بر این نوع دانش، خود مستلزم دستیابی به معرفتی عظیم با عنوان معرفت نفس است. چرا که تا انسان ازماهیّت خویش آگاهی نیابد و به سرآغاز و سرانجام فلسفه وجودیاش پی نبرد هرگز توان درک این حکمت را نخواهد داشت. پس در قدماوّل به انسان باید خود حقیقیاش را شناساند و زوایای مختلف روحی وی را نمایان ساخت تا با حصول این معرفت، چگونگی طی مسیر تعالی و نیل به هدف عالی ملکه ذهنی انسان گردد . با وجود آثار متعدد از زمانهای بسیار دور تاریخ ما در باب حکمت عملی، بسیاری بیخبر از این مقوله ارزشمند میباشند. در حالی که با شناخت آن و به کارگیری در زندگی روزمره نه تنها انسان دارای زیستی هدفمند میگردد بلکه به نحو اصولی پلههای تکاملی را با تمام قوا طی میکند.

فلسفه اخلاق در گذر زمان به دو صورت تکلیفگرا و وظیفهگرا مطرح میگردد که مبنای هردو بر عقل استوار است و فعل اخلاقی، فعلی است که قابلیت فراگیرشدن را دارد ونهایتاً این که عامل فعل اخلاقی در موضعیکاملاً بیطرفانه قرار دارد. اما در قرن بیستم میلادی، جریانی در مکتب فمینیسم شکل گرفت که به مقابله با این نوع اخلاق که از دید آنان مردسالارانه بود، برخاست و با شعار مراقبت مادرانه، نظام اخلاقی خود را بر این اصل بنا نهاد. از دیدگاه متولیان این جریان فکری، عواطف و احساسات هستند که موجب تعهدپذیری و تحقق اخلاق در جامعه میشوند نه تکلیف و اجبار و سعادت حقیقی با شیوه مراقبت عاید میگردد. اصول نظام اخلاقی آنان در نقطه مقابل با نظام قبلی قرار دارد به طوری که شامل سه اصل جزئینگری، جانبداری و استفاده از عواطف و احساسات است.

حال غرض از طرح مبانی اخلاق سنتی و اخلاق مراقبتی، فتح بابی برای آشنایی اجمالی خواننده با آن مبانی جهت ورود به تحلیل مکتب اخلاقی سعدی میباشد چه، با وجود این که آثار این حکیم بزرگ اخلاق مربوط به قرنها پیش از تولد اخلاق مراقبت است اما، با تعمق در توصیههای اخلاقمدار او تلفیق این دو نظام اخلاقی که به صورت مکمل در کنار هم طرح شدهاند، شایان توجه و تایید موکد نبوغ این معلم روشنفکر اخلاق است.

همانگونه که در پارادایم مراقبتمحور، ارتباط مادر و فرزندی، الگوی مطمئنی برای هر نوع ارتباطی تلقی می شود و الگوی سنتی »متعهد معقول« ناکافی محسوب شده و پافشاری می شود که »مناسبات انسانی« میان اشخاص نابرابر و وابسته به هم متصور است، این امر به وضوح در تعاملات شخصیتهای سعدی که همواره در موضعی نابرابر با مخاطب رابطه معلم و شاگرد، فقیر و توانگر، شاه و رعیت قرار دارد، مشهود است.

به بیان روشنتر، روابط و تعاملات انسانی، اغلب بین بزرگسالانی که بهطور یکسان از استقلال، اقتدار و اطلاعات برخوردارند، اتفاق نمیافتد، بلکه بیش تر بین کسانی که شرایط یکسانی ندارند، رخ میدهد، مانند روابط بین فرزند و والدین یا دانشجو و استاد. ارتباط مادر و فرزندی ملاکی هنجاری برای ارزیابی روابطی است که ضرورتاً غیرمتوازن هستند. ارتباط والدین با فرزندان بهصورت ارتباط دو طرف معاهده نیست بل مناسبات آنها در قالب طرفینی است که از تواناییهای متفاوتی برخوردارند و در تلاش برای حل مسئله طرفینیاند.

از منظر ایشان اخلاق باید بر مبنای مدلی بنا شود که زندگی را، همانطور که اغلب مردم آن را تجربه میکنند، بر مبنایی عادی استوار کند. حکایات متعدد سعدی، متضمن این اصل بوده و در میان اقشار مختلف مردم و با ترسیم رابطه عادی و واقعی آنان که حاصل تعمق سعدی در رفتار افراد است، اتفاق میافتد با این تفاوت که توصیههای اخلاقی که طرح میشوند یک سویه نبوده بلکه موید نقش موثر هم زمان عقل و عاطفه در تعهد و مسوولیتپذیری افراد است.

پیشینه تحقیق:

آثار ارزشمند سعدی اگرچه بارها و بارها به ویژه از دیدگاه اخلاق، مورد مداقه قرار گرفتهاند اما، تاکنون در باب نقش احساس و عاطفه که اساس اخلاق مراقبت است و نمود برجستهای در مکتب تربیتی سعدی دارد سخنی به میان نیامده لذا، در این مقال تلاش بر آن است ضمن تصریح مصداقهای مذکور، توازن اخلاق سنتی و مراقبت و به عبارت دیگر همگامی عقل و عاطفه در اخلاق از دیدگاه سعدی بازنمایانده شود و نبوغ این شاعر اخلاق مدار که همواره جلوتر از زمان در حرکت بوده، عیانتر گردد.

اخلاق سنتی:

فلسفه اخلاق یا حکمت عملی در قرن پنجم - ق. م - با سقراط پیامآور دنیوی برای جامعه، که بشر را به استفاده از عقل برای نقد و گزینش اخلاق صحیح و سعادتمندی دعوت مینماید، آغاز میشود. - صانعی دره بیدی، - 13:1387 در طرح مباحث اخلاقی سقراط، حد وسط بین اخلاق سنتی یونان و تعالیم سوفسطائیان که مخالف تمدید اخلاق سنتی یونان بودند

مطرح میشود و آن را جزئی از اصول مابعدالطبیعه میداند که مبنای آن عقلانیت است و در هر زمان بر هر فرد و جامعه قابل اجرا میباشد و نسبی بودن اخلاق را قبول ندارد و وجه تمایز انسان را با حیوانات قانونمندی رفتارش می داند. پس از سقراط، افلاطون که نخستین تدوینگر نظام فلسفی مغرب زمین است دو مسئله اساسی را تنها مسائل تفکر فلسفی اعلام میکند:

 تحقیق در مبانی شناخت B2 تحقیق در مبانی رفتار. که هر دو موضوع تا به امروز تحت عناوین حکمت نظری و عملی مورد بحث و تفحص واقع شدهاند.

افلاطون مراتب شناخت را به چهار مرحله پندار، احساس، استدلال و شهود تقسیم میکند و شناخت اصول اخلاقی را در بالاترین مرتبه قرار میدهد و علت این گزینش متفکرانه به دو منظور میباشد:

علم اخلاق دشوارترین علوم است. B2 علم اخلاق مهمترین یا شریفترین علوم است.
ارسطو که شاگرد بلافصل افلاطون میباشد سه کتاب در علم اخلاق تألیف کرده است که از این میان »اخلاق نیکو ماخس« یکی از مهمترین منابع حکمت عملی این عصر میباشد.

پس از ارسطو نیز، رواقیان به حکمت عملی پرداختند و آراء جدیدی در این زمینه ارائه نمودند، اما پس از آن ها بر اثر حکومت فقهی کلیسا، اثر قابل ملاحظهای در این حوزه متولد نشد.

اما در آغاز عصر جدید بسیاری از متفکران با بذل توجه به فرهنگ سنتی یونان و صرف نظر از تعالیم کلیسا، مطالعات و چالشها در زمینه اخلاق قوت گرفت و فیلسوفی به نام کانت عمدهترین مطالعات خود را صرف این موضوع ساخت.

از طرفی مسئله اصلی نویسندگان دایرهالمعارف فرانسه را در قرن هجدهم، اخلاق تشکیل میداد. اما آنچه برای ما شایان توجه است تاریخ شکلگیری و پیدایش این مطالعات در سرزمین ما میباشد. از آنچه بیان گردیده این نتیجه حاصل آمده است که »در قرون اولیه اسلام کتاب »اخلاق نیکو ماخس« - نیقوماخیا - ارسطو به عربی ترجمه شد و مورد استفاده دانشمندان مسلمان قرار گرفت..

ابوعلی مسکویه کتاب »تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق« را با بهرهگیری از کتب و رسائل اخلاقی ارسطو تألیف نموده است. پس از وی خواجه نصیرالدین طوسی دو تالیف با موضوع اخلاق در دو حوزه مختلف تالیف نمود که یکی بر مبنای مشرب حکما با نام »اخلاق ناصری« و دیگری بر مبنای عرفان به نام »اوصاف الاشراف« بود. اگرچه در این میان حکمای مستعدی در زمینه ی حکمت نظری و عملی به چالش و تالیف متون پرداختهاند که مبنای تألیفات آنان کلام و حدیث بوده است،

اما نظر ملاصدرا در کتاب »اسفار«، جلد چهارم این چنین بیان میگردد »گاهی از حکمت عملی اراده میشود نفس ملکات و صفات و گاه علم به چنین صفاتی، و گاه اراده میشود اعمال و رفتاری که از چنین صفاتی صادر میشود. مقصود از حکمت عملی که در کنار حکمت نظری ذکر میگردد علم به ملکات و صفات است مطلقا و آنچه که از این ملکات صادر میشود.

نکتهای که طرح آن در این قسمت ضروری مینماید، بیان موضوع و هدف این مقوله میباشد. موضوع این علم، اعمال ارادی انسان است یعنی اعمالی که انسان با توجه به عنصر اراده و اختیار از خود صادر میکند که تبعات آن به دو سوی نیکی و بدی یا خیر و شر سوق مییابد و انسان سرنوشت خود را که نیل به سعادت است یا شقاوت محقق میسازد. وجود اختیار انسان آن هنگام اثبات گردید که امانت الهی را پذیرفت.

اِنّاعَرضْنَا»ألامانهَعَلیالسمواتِ والارضِالجِبالِوفابَینیَحْمِلناأنواشفَقنَمِنهاحَمَلَهاوالانسانُاِنّه کانظَلوماًجهولاً..« - احزاب، - 72 و بدین ترتیب است که با وجود اختیار و پذیرش مسئولیت، شخصیت اخلاقی شکل میگیرد و موضوع آن چنان حائز اهمیت است که پیامبر هدف بعثتش را به کمال رسانیدن اخلاق معرفی مینمایدبُعِثت:لاِتُمِّممَکارِم الاخلاق

از دیدگاه تکلیفگرای کانت، عملی اخلاقی به شمار میرود کهصرفاً به قصد انجام وظیفه و براساس آن باشد. برای شناخت چنین عملی باید بتوان آن را تعمیم داد و طبق یکی از صورتبندیهای کانت، معیار درستی و اخلاقی بودن یک عمل آن است که هنگامی که آن را انجام دهیم، بخواهیم که به قانونی عام تبدیل شود.

با این نگرش است که وی به ما این معیار اخلاقی را پیشنهاد میکند: »چنان عمل کن که گویی بناست که آیین رفتار تو، به اراده تو یکی از قوانین عام طبیعت شود.« - همان: - 61 و »هرگاه خواستیم دست به کاری بزنیم، باید از خود بپرسیم که حاضریم این کار فراگیر شود و دیگران نیز انجام دهند یا خیر. نکته مهم در دیدگاه کانت آن است که »کافی« نیست عملی طبق وظیفه باشد، بلکه بایدصرفاً »به انگیزه« عمل به وظیفه نیز باشد.« - همان: - 20 و در آن احساسات و عواطف شخصی دخالت نکند. »از این منظر، قوانین اخلاقی تنها براساس عقل استوارند و بس

B2اخلاق مراقبت:

فلسفه اخلاق مراقبت، از جمله نظریه های نوپا در حوزه اخلاق است که مربوط به اخلاق هنجاری است.
اخلاق مراقبت یا فمینیستی رویکردهای متعدد و رهیافتهای متفاوتی نسبت به پرسشهای اخلاقی دارد. آغاز آن هم زمان با آغاز مبارزات برابری خواهانه فمینیستی نزد افرادی مانند والستون کرافت، میل، استتون، بیچر و گیلمان بود. آنها به شکل دامنهداری باورهای مردانه در حوزه اخلاق را نقد کردند، اما ماجرا به طور جدی از تحقیقات روانشناس آمریکایی، لارنس کلبرگ شروع شد.

کلبرگ با ارائه تنگناهای اخلاقی در قالب داستانهایی برای کودکان، تلاش کرد مراحل کلی رشد قضاوت اخلاقی را مشخص کند. کلبرگ شش مرحله رشد اخلاقی برای انسان تعریف کرد که به ترتیب عبارت بودند از: اخلاق پیشاعرفی؛ اخلاق عرفی؛ اخلاق پساعرفی؛ جهت گزینی مبتنی بر قرارداد اجتماعی - اعمال خود را طبق اصولی که همگان برای بهزیستی جامعه الزامی می دانند هدایت می کند - ؛ و در نهایت جهت گزینی مبتنی بر اصول اخلاقی اعمال خود را طبق اصولی کهشخصاً انتخاب کردهB اصولی که در آنها عدالت، سرافرازی و برابری ارزشمند شناخته می شود B هدایت می کند.

کلبرگ معتقد بود قضاوت اخلاقی به موازات افزایش سن، طبق مراحل معینی رشد می کند. او در ضمن به این نتیجه رسید که رشد اخلاقی دختران در سطح پایینتری نسبت به پسران قرار دارد و از مرحله سوم بالاتر نمی رود. مبنای این نتیجهگیری هم تفاوت در پاسخگویی میان آزمودنی های دختر و پسر بود.

از سویی دیگر کارل گلیگان که در آن زمان روانشناسی جوان و دستیار کلبرگ بود، به نتایج نظریات او انتقاد کرد و در کتاب »با صدایی متفاوت - 1982 - .« این بحث را مطرح کرد که استدلال اخلاقی در زن و مرد اشکالکاملاً متفاوتی به خود میگیرد. زنان از آنجا که با رشد و پرورش کودک و نیز رشد اخلاقی او سر و کار دارند، اخلاقیات را درک مسئولیت و مناسبات تعریف می کنند، در حالی که مردان مدعیاند که اخلاق بیطرفانه تعریف شده است و انسان را به تفکر درباره حقوق و قوانین وادار میکند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید