بخشی از مقاله
چکیده
واژه ي فمینیسم در اصطلاح، به نهضت زنان، براي دفاع از حقوق سیاسی اجتماعی شان، اطلاق می شود. آنان با این تفکّر که در طول تاریع مورد ستم مردان قرار گرفته اند، به مبارزه برخاسته اند. برخی دلیل این ستم را در فرو پاشی نظام اشتراکی دانستند که زنان را در جامعه ي سرمایه داري، جزئی از مایملک مردان در آورده است. اما زنان در پرتو نظام سرمایه داري پس از وارد شدن به بازار کار، دریافتند می توانند تقاضاي حقوق و جایگاه بهتري کنند. فمینیست ها طی سه مرحله به دفاع از حقوق زنان برخاستند.
موج اول در سال هاي 1920 تا 1842م، موج دوم در دهه 1960م همراه نحله هاي لیبرال - اصلاح طلبی - ، مارکسیست، رادیکال و سوسیالیست به فعالیت پرداختند. همه ي آنها در ستمدیدگی، زنان و رفع آن همگام بودند. موج سوم از دهه ي هفتاد، هنگامی که فمینیست ها با به دست آوردن تجربیاتی از موج اول و دوم، به یکپارچه کردن اهداف خود پرداختند، شروع شد و با به دست آوردن نتایجی چند ادامه دارد.
در یک مقدمه و چهار گفتار این مقاله، به تعریف فمینیسم با دید » جنبش دفاع از حقوق زنان« پرداخته می شود، به جایگاه و منزلت نخستین زنان، در جوامع اشاره شده، سپس با جنبش فمینیسم در موج اول که با تلاش طاقت فرسا صورت گرفت، هم قدم شده و پس از آن به موج دوم اشاره می شود. زمانی که فمینیست ها در افکار و اندیشه ها تا حدودي از هم فاصله گرفتند و پس از بررسی آن ها با تجربیاتی که این جنبش از موج اول و دوم کسب کرده بود، به موج سوم اشاره می شود. موجی که تا قرن بیست و یک و زمان حال ادامه دارد.
.1 مقدمه
واژهي فمینیسم در اصل واژه اي فرانسوي است که از ریشه ي لاتین واژه ي Feminaاخذ شده است. یک معنی آن حضور صفات زنانه در مردان است. در فرهنگ لغت آکسفورد درباره ي این واژه، آمده است: » عقیده اي که می گوید زنان باید داراي حقوق و موقعیت هاي مساوي با مردان باشند و کسانی را که از این عقیده حمایت می کنند، فمینیست می خوانند
زنان در جوامع غربی، از بسیاري حقوق اجتماعی و فردي محروم بودند. در واقع، فمینیسم دفاع و جانبداري از حقوق سیاسی- اجتماعی زنان با هدف برانداختن سلطه ي مردان از جامعه و با عقیده ي برابري زن و مرد در زمینه هاي مختلف فرهنگی، اجتماعی و...است. - میاح، - 64 :1382 فمینیست از جمله نهضت هاي مبارزاتی بر ضد ساختارهاي مرد گرایانه و دیکتاتوري است و به رغم ریشه ي واژگانی آن که به زن بر می گردد. توسیع معنایی یافته به طوري که بر ضد ظلم و ستم و حاکمیت و اقتدار مرد سالاري جهانی که همه ي جامعه ي بشري را در بر می گیرد، اطلاق می شود.
هر جامعه اي همواره با تلاش و هم فکري دو جنس مرد و زن در جریان بوده است، اما در طی این مسیر در برهه هایی از تاریخ، مردان، زنان را مادون خود فرض کردند. استعدادها و توانایی هاي آنان را نادیده گرفتند. زنان به عنوان انسان هایی که حق خود را پایمال شده می دیدند با آگاهی هایی که جامعه به آن ها داده بود، در حرکتی به نام » جنبش فمینیست« به احیاي حقوق خود پرداختند. در این بین، اولین توجه جدي به مسائل زنان را در آثار مريولستونکرَفت و ویرجینیا وولف انگلیسی، سیمون دوبوار فرانسوي،کیت میلت امریکایی و...
مشاهده نمود.
آنچه نگارنده را به تفکّر واداشت، حقیقت وجودي این جنبش بود که در فضاي بسته ي آن روز در حالی که زن موجودي خانگی و در خدمت مرد، محسوب می شد، چگونه به فعالیت عملی، براي رهایی از این وضعیت، دست زد؟
هدف پژوهش
از آنجا که این جنبش به قشر زنان و حقوق شان، می پردازد و عقاید گوناگون از دیرباز در این زمینه وجود داشته؛ و با توجه به تعاریف ارائه شده، در این مقاله پاسخ داده خواهد شد که چرا به زنان ستم شده و موقعیت آنها قبل از، چگونه بوده که زنان پی از، دست دادن آن، براي به دست آوردن آن جایگاه دست به نهضت فمینیستی زدند. همچنین؛ نگارنده در صدد است تا سیر اندیشه و تفکّر، در این مکتب را باز نمایاند.