بخشی از مقاله

چکیده
در این نگارش با تأملی بر اندیشه های لویی کان و صارمی، به بررسی مفهوم معماری و عملکرد در آراء ایشان و در نهایت به تأثیر آن در طراحی آثارشان پرداخته شده است. گر چه لویی کان و صارمی از بزرگترین معماران سبک معاصر می باشند ، اما بسیاری از ما آنطور که باید و شاید با اندیشه ها و آثار آنها آشنا نیستیم. روش پژوهش حاضر تحلیلی B توصیفی می باشد. می توان چنین بیان نمود که؛ معماری کان را در پنج اصل: احساس ترکیب در کل بنا، استفاده از مواد و مصالح ساختمانی متناسب با طبیعت آنها، احساس فضای معماری به عنوان هدف اصلی، اهمیت نور به منزله بخشی از طرح، تناسب ها و ارتباط های معمارانه طبقه بندی کرد و بیان نمود که لوئی کان با سخنان و با آثار معماری خود سکوت را شکست و بر سکون تفوق یافت و به نسلی جوانتر از خود آموخت که در ارزش های حاکم بر زمان نیز می توان تردید کرد و می توان پیشرفت را در تداوم گذشته در آینده جستجو کرد؛ و معماری صارمی را در چهار بخش: احترام به طبیعت، تبعیت حجم از عوارض زمین، مجزا نمودن دو بخش عملکردی و معمارانه و کاربرد احجام ساده می توان طبقه بندی نمود و بیان کرد که صارمی بر این اعتقاد است که باید یک ارتباط حسی با ارزش های گذشته وجود داشته باشد؛ ابتدا باید میراث خود را درک کرد، آنگاه در هنگام خلق یک چیز جدید، به نوعی آن را فراموش نمود.

واژه های کلیدی
اندیشه، لویی کان، علی اکبر صارمی، معماری، آثار

مقدمه

آشنایی با لویی کان و صارمی: لویی×کانْ

لویی کان در 20 فوریه 1901 در جزیره اوزل واقع در استونی متولد شد .خانواده او در 1925 به آمریکا مهاجرت می کنند و او در 17 ماه مارس 1974 به علت حمله قلبی ، دار فانی را وداع می گوید. مرگ او در ایستگاه فیلادلفیا در شهر نیویورک هنگام بازگشت از مسافرت هندوستان اتفاق افتاد. او یک زندگی پرماجرا را گذرانده است.

شخصیت لویی کان را به راحتی می توان با بررسی آثار او شناخت. نگاه او به معماری همواره نگاهی موسیقایی بود است و مانند یک سمفونی از روابط فضایی که از نور و ساختمان تشکیل شده است می باشد. لویی کان، برخلاف معماران هم عصر خود به کیفیت روحانی طراحی تاریخی و ساختارهای مذهبی و همچنین ظرافت های رنگ و نور طبیعی بسیار توجه می نمود و ویژگی اصلی مصالح، رنگ، آب، نور و سایت محل اجرا که برای کان اهمیت زیاد داشت.  علی اکبر صارمی: یکی از معماران صاحب نام و خوش ذوق ایرانی که به دنبال خلق آثاری است که بیانگر معماری ایران باشد، علی اکبر صارمی است. او به سال 1322 خورشیدی در شهر زنجان به دنیا آمد. در سال 1347 خورشیدی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، در رشته معماری فارغ التحصیل شد. او بین سال های 1968 و 1976 میلادی در دانشگاه پنسیلوانیا تحصیلات خود را ادامه داد و با درجه دکترا از آن دانشگاه فارغ التحصیل شد. رساله دکترای او با راهنمایی استادش، لویی کان، نگاشته شد.

او سال ها بعد در سال 1376 خورشیدی بخشی از رساله دکترای خود را با نام »ارزش های پایدار در معماری ایران« به چاپ رساند. او بعد از بازگشت به ایران در دانشگاه فارابی و بعدها در دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی به تدریس مشغول شد و هم اکنون عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی می باشد. 
صارمی بعد از طراحی و ساخت خانه ییلاقی خود در شهر نوشهر به سال 1352 خورشیدی، از سال 1354 خورشیدی همزمان با کار در دفتر معماری سردار افخمی، در طراحی ساختمان دانشگاه صنعتی اصفهان همکاری داشت. او به سال 1359 خورشیدی مهندسین مشاور تجیر را با همکاری جواد بنکدار، محمدتقی رادمرد، صادق ریاحی و صمد بلوچ تأسیس نمود. تا به حال مقالات زیادی از او در مجلات ایرانی و خارجی مانند - معماری امروز - 1، معمار، معماری و شهرسازی، معماری و فرهنگ، آبادی و گفتگو منتشر شده و همچنین در سال 1387 خورشیدی کتاب آنچه می ماند: طرح های دکتر علی اکبر صارمی از وی به چاپ رسیده است. 

اندیشه های لویی کان و صارمی: اندیشه فلسفی کان کان قصد داشت تا زیربنایی فلسفی برای معماری پدید آورد و از این طریق جایگاه انسان در معماری و عالم را به درستی بشناساند و تبیین کند. وی مبانی نظری خود را با توجه به نظم حیات طبیعت و جهان هستی بنیان نهاد. از آنجا که معماری را چیزی فراتر از اختیار انسان می دانست و معتقد بود که معماری انسان باید هماهنگ با انسان و نظم حاکم بر کل هستی باشد. ویژگی مهم تفکرات کان تأکید بر رابطه بین معماری و شرایط انسانی است. موفقیت او را می توان به این خاطر دانست که تلاش کرد تا نیازهای انسان را بدون محدودیت های ناشی از دسته بندی های انجام شده در محدوده تفکرات فلسفی غرب یا شرق پاسخ دهد. 
روشی که کان در بیان و تعریف زیبایی و فلسفه بکار می برد، به طور مطلق ذهنی است. او مطالب خود را به شیوهای شاعرانه و فی البداهه بازگو می کند که باید آن را ناشی از کار فکری عظیم و در عین حال منحصر به فرد و استثنایی او دانست.کان معتقد بود واژگان و اصطلاحات رایج معماری به ویژه در دوره مدرن از بیان چیستی حقیقت معماری ناتوانند. او با کاربرد اصطلاحات جدید تلاش داشت تا زیربنای فلسفی برای تبیین حقیقت معماری هماهنگ با انسان و نظم حاکم بر هستی تدوین کند و از این طریق جایگاه انسان در معماری و عالم را به درستی بیان کند. به این ترتیب کان واژه نظم را از طریق درک ماهیت اشیاء و مناسبات آنها مطرح کرد و آن را آگاهی از ارتباط مشترک بین تمام اجزای هستی و تحقق کامل قوانین طبیعت می دانست. به عقیده وی هیچ چیز به تنهایی از خود اثر مفیدی برجای نمی گذارد مگرآنکه در یک مجموعه کلی دارای اثر مفید باشد.

 اندیشه علی اکبر صارمی

فهم اندیشه های صارمی ریشه در بی زمانی مفاهیم معماری سنتی ایران، و همسو شدن آن با جریان های معماری معاصر جهان دارد. او بر این عقیده است که می توان آثار معماری ای خلق کرد که بدون عطف مستقیم به معماری گذشته، واجد ارزش، اصالت و هویت امروزین باشند. به زعم او معمار معاصر ایرانی، در زمانه ای زندگی می کند که با تکثر اطلاعات و رویکردهای معماری مواجه است و ناگزیر از ایجاد ارتباط با کل جهان می باشد. لذا او حق انتخاب دارد که بهترین را برگزیند. اینجاست که آگاهی از شم زمانه و برخورداری از حس تاریخی به کمک او می آید و معمار را از گرفتار شدن در دایره تکرار کلیشه ها و تقلید از عناصر فرمال معماری گذشته می رهاند. او در این باره چنین می نویسد:

معماری سنتی ایران نمی توانست بدون تغییر ادامه یابد و تغییراتی که در آن صورت گرفت ناگزیر بود و بایستی انجام می شد. بنابراین، خود معماری نمی تواند و نباید به همان شکل ادامه یابد. در اینجا مهم روح سنت است که می تواند الهام بخش باشد نه شکل آن.

صارمی همسو با طراحی پروژه های معماری از سال 1354 خورشیدی، پژوهشی مستمر در مورد معماری سنتی ایران انجام می دهد. ماحصل این پژوهش کتاب ارزش های پایدار در معماری ایران است که در سال 1376 خورشیدی به چاپ رسید. او همچنین یک پدیدارشناس و با رویکردی مدرن به مفاهیم معماری گذشته می نگرد. بیان او، بیانی صرف توصیفی نیست بلکه عمده هدف او گونه ای خاص از نگریستن به معماری است. او در پی یافتن مفاهیم و عناصر مشترک در معماری سنتی و مقایسه آن با معماری غرب است.

اندیشه لویی کان و صارمی در باب معماری:
اندیشه لویی کان در باب معماری لویی کان در دوره حیاتش چندان ننوشت و بیشتر نظریاتش را از طریق معماری بیان کرد. اما از او یک نوشته ارزشمند و اثرگذار به نام »نظم هست« و چند سخنرانی از جمله »فرم و طراحی« با عنوان اصلی »ساختار و فرم« و »سکوت و نور« به جا مانده و به چاپ رسیده است. اما سخن او پیش از آن که معمارانه باشد فیلسوفانه است. آنچه او بدان توجه داشت معماری به معنای حقیقی آن بود، اما نگارش و گفتار به روش معمول معماران نمی توانست آنچه را او می خواست به حقیقت بیان کند. بنابراین او به شیوه ای ویژه سخن می گفت که بسیار نامأنوس بود. نوشته های او نیازمند تعمق و تأمل بسیار است. 

لویی کان که خود از بطن معماری مدرن برخاسته بود معتقد بود معماری مدرن، که زمانی بهترین و مناسبترین گزینه نسبت به سایر شیوه ها بود، به آشفته گرایی و سلیقه پردازی دچار شده و جایگاه انسان در مکان فراموش شده است. او علت اصلی را ضعف روانبخشی و ارج نهادن به حیات انسانی در قالب های مادی معماری می دانست.
از نظر او معماری در دوره مدرن به فعالیتی تبدیل شده بود صرفاً در اختیار انسان. این نظر او را به وضوح می توان در آثار معماری دوره مدرن در اروپا و آمریکا مشاهده کرد. او برای سامان بخشیدن به چنین وضعیتی، به نظم حیات طبیعت و جهان هستی توجه و به تأسی از آن مبانی نظری خود را در معماری مطرح کرد. او به این وسیله می خواست ثابت کند که معماری چیزی فراتر از اختیار انسان است و معماری انسان باید هماهنگ با انسان و نظم حاکم بر کل هستی باشد. بنابراین او قصد داشت تا زیربنایی فلسفی برای معماری پدید آورد و از این طریق جایگاه انسان در معماری و عالم را به درستی بشناساند و تبیین کند.

اندیشه صارمی در باب معماری

صارمی بیان می کند: » به نظر من معماری معنایی ثابت و مشخص ندارد، ما هستیم که معانی خاصی برایش متصور می شویم. فضا بدون فرم وجود ندارد. فرم است که فضا را می سازد، نه فضا فرم را. معماری ایرانی هم فرم است. فرم آن است که تحت تأثیر قرار می دهد و آن چنان با قدرت است که فضا را ایجاد کرده است. اگر جایی چهار دیواری نباشد که فضایی شکل نمی گیرد. راز جذابیت معماری مدرن همین بود که معانی را زدود و فضای پاک خالصی را به ما داد. مکعب که معنی ندارد و مال کسی نیست. مکعب مال همه است. فضایی محصور در سطوح صاف بی آلایش است؛ بنابراین ما نمی توانیم از فرم بگذریم و به معنا بپردازیم. مثلاً طاق معماری ایرانی برای من فرم است، یک فرم بسیار قوی و معنی هم ندارد.

کلمات معنی دارند ولی حروف معنی ندارند. لبه فاقد قطر و عمق است و معنایی ندارد.

لبه در معماری ایرانی برای من مثل حروف الفباست و آیا می توانیم چنین فرمی را تداوم ببخشیم و تکرار کنیم؟ نمی دانم. استادکاران معمار ایران با بام ها کاری کرده اند که وقتی آنجا می نشینیم و می خواهیم کروکی بکشیم، یک نقاشی مجسمه وار پدید می آید. آثار معماری مجسمه های بزرگ کره زمینند؛ در مصر این مجسمه هرم است، در چین شهر ممنوع است و در ایران پشت بام ها. همه اینها ارزشمندند و می توان از آنها یاد گرفت، حتی تکرارشان کرد ولی به صورت فرم، به صورت مجسمه، به صورت توده ای عظیم از گل، از خاک. در حالی که مفهوم آن چنان کلی است که هزاران جواب می توان برای آن داشت. 

مفهوم معماری نزد لویی کان و صارمی:
مفهوم معماری نزد لویی کان لویی کان در جستجویی زیربنایی فلسفی برای معماری و تدوین مبانی نظری، اصطلاحاتی را به کار می برد که به زبان استعاره بر مفاهیمی بنیادین اشاره دارند. به کار بردن عباراتی چون » سکوت و نور« یا »نهاد« و اعتقاد به حضور امور »کرانمند« و »بی کران« در ساحت معماری، همگی نشان از اعتقاد کان به نوعی تفکر فلسفی در باب معماری است که معماری را نه به مثابه اثر معماری، که تجلی خواست و آرزویی نهفته و ازلی برای بودن و تحقق می شناسد. چنین اندیشه ای ریشه در آرایی دارد که در اندیشه بزرگان معاصر دیگری همچون مارتین هایدگر نیز مشاهده می شود. 

آنچه لویی کان به آن معتقد است معماری ای است که در آن اثر معماری پیشکشی به معماری است. اثر معماری گذری کرانمند است از بی کرانگی تا بی کرانگی. معماری خود حضوری ندارد مگر به مدد اثر معماری. در این تحقق است که خواست وجودی معماری محقق می شود، همچون سکوتی که به نور می رسد. این خواست وجودی یا اراده معطوف به بودن همان است که هایدگر آن را »حقیقت« می نامد. پس اثر معماری عرصه تجلی حقیقت است، یا چنانکه کان می گوید، پاسخ به خواست درونی یا امر بی کران است که باید به حضور درآید. در چنین تعریفی از معماری، معمار باید این خواست درونی و اراده معطوف به بودن را کشف کند، نه این که بر اساس خواست خود اثر معماری را بیافریند. از این رو کان میان فرم و طراحی تمایز قائل می شود و طراحی را امری تعریف می کند که در آن ساکنان اثر معماری و خواسته هایشان مطرحند. طراحی بر اساس تصمیم گیری معماری رخ می دهد، از این رو امری فردی است. 

با این حال، کان با آوردن مفهوم »نهاد« معماری را به آنچه جوهر آن است گره می زند و آن حضور انسان و نسبت آن با معماری است.

مفهوم معماری نزد صارمی

صارمی بیان می کند: » معماری خلق هنرمندانه فرم و فضا است که در بستر محیط اجتماعی و محیط زیست برپا می شود. ولی شما می توانید جمله های بسیاری به این سخن من اضافه کنید و حتی آن را نفی کنید. در این صورت برای معماری و اصولاً برای هنر تعریف جامعی نمی توان ارائه داد.

مفهوم عملکرد در اندیشه لویی کان و صارمی:
مفهوم عملکرد در اندیشه لویی کان بنابرآنچه درباره مبانی فکری کان در باب معماری آمد، رویکرد فلسفی کان به معماری در قالب واژگانی انتزاعی بیان شده است که معنایی فراتر از صورت خود دارند. کان معتقد است واژگان و اصطلاحات رایج معماری به ویژه در دوره مدرن، از بیان چیستی حقیقت معماری ناتوانند. از این رو او با کاربرد اصطلاحات جدید، تلاش دارد تا با زیربنایی فلسفی برای تبیین حقیقت معماری تدوین کند. بنابراین، در سخنان او چندان بر واژه های رایج معماری از جمله »عملکرد« تأکید نشده است. با این حال، سخن او یکسره تفسیری بنیادین از چیستی معماری است که زمینه طرح پرسش از چیستی مفهوم عملکرد و نسبت آن با معماری را فراهم می آورد.

یکی از اصطلاحات او، که بیش از دیگر واژگان به مفهوم عملکرد نزدیک است، »نهاد« است. او در تبیین نهاد آن را برخاسته از آرزوهای اصلی انسان معرفی می کند. این آرزوها هستند که فعالیت های مختلف انسان ها را در زندگی شکل می دهند. نهادها، که در چارچوب آثار معماری محقق می شوند، به این آرزوهای دیرین انسان پاسخ می دهند. آنچه در معماری عمدتاً عملکرد خوانده می شود، رویارویی معماری با این آرزوها و خواست های ازلی انسان است، مانند آرزوی آموختن و آرزوی ملاقات کردن یا پرسیدن. کان نهاد را ناشی از مبدأی می داند که بیان کننده آرزوی عمیق بشر در فعالیت های زندگی است.

کان میان آنچه عملکرد تلقی می شود و خواست وجودی چیز ارتباطی برقرار می کند. پاسخ به نیازهای به اصطلاح عملکردی در بنا و تأمین فضاهای مناسب نمی تواند ضامن تحقق معماری مطلوب باشد. او اینگونه آثار را نه برای زندگی که برای مشاهده مناسب می داند. برعکس، او تلاش دارد تا میان خواست وجودی فرم برای بودن و خواست انسان برای کار ارتباط برقرار کند. بنابراین، این همان خواست وجودی چیز است که فرم آن را پدید می آورد و عملکرد آن را نیز بیان می کند. جوهر عملکردی بنا در سرآغاز پیدایش آن نهفته است. او معتقد است که راه دستیابی به نهادهای خوب، اهدای الهام از این سرآغاز است.

 مفهوم عملکرد در اندیشه صارمی

صارمی بیان می کند: » کاربرد الفبای معماری است. اگر می خواهید نویسندگی کنید باید الفبا، گرامر و غیره را بلد باشید، اما فقط بلد بودن این چیزها شما را یک نویسنده نمی کند. ما نمی توانیم مانند غارنشینان زندگی کرده و فقط به فکر سرپناه اولیه باشیم، یک سری ملزومات هست که معماری باید به آنها عمل کند، کاربرد و یا همان عملکرد دستور زبان اولیه است که دقت به آن و پیدا کردن راه حل های مناسب از واجبات طراحی است. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید