بخشی از مقاله

چکیده:

مقاله حاضر تلاشی است برای ارائه بحثی نظری راجع به تعاریف، رویکردها و الگوهای نظری رایج پیرامون بحران. بقاء اثر بخش و کارائی سازمان در مسیر ایجاد منافع کوتاه و بلند مدت برای صاحبان منافعش نوعاً هدفی استراتژیک محسوب می شود. از این منظر می توانیم شیوه هایی را که سازمان برای مقابله با آشفتگی ها و بحران ها و لذا تضمین بقاء خود در نظر می گیرد بخشی از استراتژی آن سازمان به شمار آوریم.

دراین مقاله مبانی شکل گیری نظریه ی مدیریت بحران به صورتی اجمالی مورد توجه قرارگرفته و دیدگاهای گوناگون درباره ی بحران طبقه بندی می شود. مقاله ضمن تاکید براهمیت مدیریت بحران در راستای برنامه های استراتژیک سازمان به این نکته می پردازد که یافته های موجود در مورد بحران و مدیریت آن انسجام کافی ندارند. از سوی دیگر عوامل ایجاد بحران مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است و راهکارهای مقابله با بحران از دیدگاه نظری مورد بحث واقع می گردد. صاحب نظران این حوزه از علم مدیریت بر این باورند که ظهور بحران امر ساده ای نبوده و ماهیتی همه جانبه و فراگیر دارد.

مقدمه

امروزه انقلاب اساسی در علوم طبیعی در پیش است. شیوه عملکرد دنیا آنچنان که دانشمندان آن را درک کرده و شرح میدهند کاملا وارونه شده است. سابق بر این آنها توجیهات خود را صرفا بر حسب نظم و ترتیب اظهار می داشتند. آنها دنیایی از سیستم ها را می دیدند که به طریقی قابل پیش بینی و از قبل تعیین شده بر طبق قوانین معین طبیعت به گردش در می آید و در آن علت های با نظم به معلول های با نظم منتهی می شود.

حالا آنها بر نقش خلاقانه بی نظمی و بی قاعدگی تاکید دارند. آنها دنیایی از سیستم ها را می بینند که به طریق خود تنظیمی با برون داده های خودبخود و غیرقابل پیش بینی به حرکت در می آید. هنوز قوانین معین طبیعت وجود دارند، ولی مشخص است که آنها به صورت چرخه ای که در آن بی نظمی به نظم و نظم به بی نظمی منتهی شده است، عمل می کنند. دید ساده انگارانه چگونگی عملکرد دنیا با نوعی اساسا پیچیده و پر تناقض جایگزین شده است. 

بحران به صورت بخش جدایی ناپذیر و طبیعی زندگی امروزه درآمده است. به ندرت روزی می گذرد که شاهد بحرانی نوین نباشیم و یا حتی شاهد بر ملاشدن و تکرار ملال آور حادثه های دیرین نباشیم. بحران دیگر ویژگی غیرعادی، کمیاب، اتفاقی و یا جنبی جوامع امروزی شمرده نمی شود، بلکه در تار و پود جوامع مدرن رخنه کرده است. همه ما، هرجا که هستیم روزانه تحت تاثیر بحرانهای کوچک و بزرگ قرار داریم.

در نتیجه همه ما، چه در سازمانهای بزرگ به کار اشتغال داشته باشیم یا خیر، می بایست بدانیم چرا بحران به صورت ویژگی جدایی ناپذیر جهان امروزی درآمده است، و برای کاستن تاثیر آن چه کاری از دست ما برمی آید. و نیز می بایست درک کنیم از سازمانهای بزرگ چه انتظارات معقولی می توانیم داشته باشیم تا آنکه تا سرحد امکان ایمن گردند و بدین سان، تا آنجا که ممکن است، از استعداد بالقوه آنها برای بروز بحرانهای بزرگ، کاسته شود.

نگرش سنتی به »مدیریت بحران« نگرشی منفی بوده، همانند »فرو نشانیدن آتش« توسط مدیر تلقی میشده است؛ با این تعبیر که »مدیر بحران«، در انتظار خراب شدن کارها می نشیند و پس از بروز تخریب، سعی می کند تا ضرر ناشی از خرابیها را محدود کند، ولی در تطور معانی این واژه، به تازگی معنای مثبت و بهتری برای آن پیدا شده است.

بر اساس معنای اخیر، همواره باید مجموعه ای از طرح ها و برنامه های عملی برای برخورد با تحولات احتمالی آینده بیندیشند و آمادگی برخورد با رخدادهای غیر مترقبه را کسب کنند، بنابراین، مدیریت بحران بر ضرورت پیش بینی منظم و کسب آمادگی برای برخورد با آن دسته از مسائل داخلی و خارجی که به طور جدی شهرت، سودآوری یا حیات سازمان را تهدید می کنند، تاکید دارد. - رضائیان، - 571:1379 بیشتر سازمانها و نهادهای امروزی چنان ساخته شده اند که بتوانند از بروز بحران ها پیشگیری کنند یا وقتی روی دادند آنها را به طرزی موثر مهار کنند.

برای مدیریت بحران نه سازوکاری وجود دارد و نه مهارتهای اساسی. مهم تر از همه، مدیران و روسای کل سازمانها و نهادها هنوز »مهارتها و طرز فکرهای نوین مدیریت« را که برای از میان برداشتن بحران ضروری هستند، درک نمی کنند. مسئله این است که این مهارتهای نوین دشوار نیستند. می توان به سادگی و مستقیما آنها را به افراد آموخت. ضمنا اینها همان مهارتهایی هستند که برای موفقیت در اقتصاد نوین جهانی ضروری هستند.

مدیریت بحران گسترده تر از اداره بحران به تنهایی است. زیرا در مورد مهارتهای نوین مدیریت و نوع سازمانهای جدیدی که در قرن بیست و یکم به آنها نیاز خواهیم داشت به انسان چشم اندازی انتقادی و یگانه می بخشد

در دهه های اخیر در مورد بحران، چگونگی شکل گیری و اداره ی آن مطالعات و تحقیقات بسیاری با دیدگاه ها و شیوه هایی مختلف انجام شده است. برخی از پژوهشگران به مطالعات تطبیقی روی آورده و تعدادی نیز رویکردی تجربی اتخاذ کرده اند. علی رغم آن که چنین دیدگاهایی خود به مباحث جدیدی دامن می زنند، به علت مرز بندی ما بین این دو نظم فکر و فرآیند عملی، در اینجا صرفا به بحران و مفاهیم نظری آن پرداخته می شود.

مفهوم بحران و تعریف بحران

سازمان، از جمله پیچیده ترین و پیشرفته ترین سیستم های باز است. این سیستم، تحت تاثیر شرایط و اوضاع محیط و عناصر یا اجزای سازمان است و برای رسیدن به یک تعادل پویا، به طور مستمر با محیط، درکنش و واکنش قرار دارد.

به همین علت، هم بر محیط تاثیر می گذارد و هم از آن تاثیر می پذیرد و به همین دلیل، سازمان ها، همیشه در حال تغییر و دگرگونی در وظایف، ترکیب، ساختار و به دنبال نقطه تعادل تازه اند. این واقعیت، سازمان را به صورت پدیده ای سیال و پویا در می آورد که برای توسعه ظرفیت و رشد خود، تلاش و تکاپو می کند. برهم خوردن تعادل پویا بر اساس این تغییر و تحولات، موجب بروز بحران می شود.

بنابراین، بحران عبارت است از: » وضعیتی که نظم سیستم و یا قسمت هایی از آن را مختل می کند و پایداری آن را بر هم می زند و به عبارت دیگر، وضعیتی است که تغییر در یک یا چند قسمت از عوامل متغییر سیستم را بوجود می آورد.« - اثنی عشری، 1389 ، به نقل از یزدان پناه، - 72:1381 بحران حادثه ای است که بطور طبیعی و یا به وسیله بشر، به طور ناگهانی و یا بصورت فزآیند به وجود آید که برای برطرف کردن آن نیاز به اقدامات اضطراری، اساسی و فوق العاده باشد.

مدیریت بحران چیست؟

برخلاف مدیریت موقعیتهای اضطراری و مخاطره آمیز که تنها با سوانح طبیعی سروکار دارند، مدیریت بحران کلاً با بحرانهایی که به دست انسان پدید آمده اند یا انسان مسبب رویدادن آنها بوده است سرو کار دارد مانند: دزدی رایانه ای، آلودگی محیط زیست، مدیر ربایی، کلاهبرداری، دست بردن در فراورده ها، آزار جنسی و خشونت در محیط کار. بر خلاف سوانح طبیعی، بحرانهایی که به دست انسان پدید می آیند اجتناب پذیرند و اصولا نباید اتفاق بیفتند. به همین دلیل مردم سازمانهایی را که مسئول بروز آنها هستند مورد انتقاد شدید قرار می دهند.

شناسایی نشانه های بحران

شناسایی نشانه ها مهم ترین بخش مدیریت بحران می باشد، خیلی پیش از آنکه بحرانها عملا رخ بدهند، تقریبا تمامی آنها ردپاهای مکرری از » نشانه های هشدار دهنده« به دست می دهند و وقوع احتمالی بحران را خبر می دهند. اگر این هشدارهای اولیه دریافت شوند و روی آنها کار شود و به طرزی موثر روی آنها اقدام به عمل آید، از وقوع بحران های زیادی جلوگیری می گردد که همین یکی از بهترین شکلهای مدیریت بحران به شمار می آید.

بنابراین، تمامی سازمانها می بایست دائما کل عملیات و محیط های درونی و بیرونی خود را، به منظور شناسایی نشانه های سوانح احتمالی » بمبهای ساعتی« - عیبهای پنهان - پیش از آنکه برطرف کردن آنها خیلی دیر شود، مورد بررسی موشکافانه قرار دهند. به عبارت دیگر، سازمانها می بایست از »واکنش گر« بودن به »کنش گرا« بودن تحول یابند.

موقعیت های بحرانی

موقعیت بحرانی، دارای سری ویژگی هایی است که مهم ترین آنها عبارتند از:

-1 ناپایداری

-2 ناکافی بودن اطلاعات، هنگامی که اطلاعات زیادی مورد نیاز است.

-3  از دست دادن کنترل

-4 شگفت زدگی و وحشت زدگی

-5 اختلال در فرآیند تصمیم گیری و عمل در کوتاه مدت

-6 در خطر بودن منافع مهم

در نگاهی متفاوت، میتوان گفت، بحران هم فرصت و هم تهدید است. زیرا موجب افزایش سرعت در تصمیم گیری، خلاقیت و نوآوری و تحرک می شود، که از این منظر کاملا فرصت محسوب می شود و در مقابل می تواند تهدید باشد، چرا که در صورت عدم برخورد صحیح یا نادیده گرفتن آن، می تواند موجب نابودی و فروپاشی سازمان شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید