بخشی از مقاله

چکیده

همه سرزمینا عمدتا دارای جمعیت هستند ولی حتما دارای حکومت و قدرت سیاسی نیستند هروقت این سه با هم جمع شد و تشکیل کشور داد و مورد شناسایی سایر کشورها قرار گرفت آن وقت خواهیم گفت یک قوم و قبیله ای تشیکل شده است که در عرصه جهانی این قوم را صرفاً با تابعیت می شناسند این تابعیت اما در طول زمان ممکن است دست خوش حوادث گردد -1:کشور الف خاک کشور ب را اشغال کند. -2گروهی از مردم از این خاک جدا شوند و اعلام استقلال کنند – 3گروهی از مردم مناطقی را تصرف کنند و خواهان تصرف کامل قدرت بشوند بدون اینکه بخواهند کشور جدید تشکیل بدهند.-4 کشوری مردمی را از سرزمینش اخراج کند و آن خاک را به اشغال خود آوردد . 

در همه اینها صحبت از تابعیت است واینکه آیا مردمان داخل آن کشور ها تابعیت دارند.چه کسی به آنها تابعیت داده است.و جواب این است - 1 پس از ضمیمه شدن خاک کشور ب به الف تابعیت مردم هم تغییر می کند - 2 پس از اعلام استقلال و شناسایی توسط کشورها تابعیت مردم به اختیار خودشان تغییر می کند. - 3 در صورت تغییر قدرت تابعیت هیچ نوع تغییری نمی کند - 4  مردم اخراج شده در صورتی که در یک قلمروی از سرزمین خود سکونت گزینند و دارای قدرت شوند می تواند تابعیت خود را داشته باشند ولی اگر در خاک اشغالی بماند تابعیت اشغالگر را می گیرند و اگر هم آواره شوند و به سایر کشورها مهاجرت کنند اگر کشور اقامتگاهشان تابعیت داد که هیچ ،ولی اگر نداد بی تابعیت محسوب خواهد شد و از حمایت دیپلماتیک محروم خواهند شد.

کلید واژگان : تابعیت ، اشغال ، کشور، گروه های مخالف ، فلسطین 

مقدمه

ملت ها همیشه محترم بوده اند و برای استفاده از مزایای آن و معرفی خود به دیگران ناگزیر از داشتن مدرکی برای اثبات ادعای خود می باشند. چهره و زبان دو عامل عمده بر شناسایی ملت های مختلف بود ولی امروزه دیگر کسی را با چهره و زبان نمی شناسند بلکه ازاو تقاضای یک مدرک می کنندکه اسم آن در عرصه های بین المللی پاسپورت یا همان گذر نامه است. این پاسپورت نشان دهنده تابعیت فرد دارنده است که براساس یکسری قوانین و مقررات داخلی موفق به اخذ آن شده است.اما مشکل جایی است که کشوری دست به دست می شود و بدتر از آن گروهی در یک کشوری محصور شده واجازه شناساندن خود را به عنوان یک ملیت ندارند و بایستی از کشور محاصره کننده تبعیت کنند.

سؤال ما در این نوشتار این است که چنین افرادی که تحت اشغال یک دولت دیگر قرار گرفتند ولی کماکان خود دارای اندکی قدرتی هستند ودارای ملیت متفاوت با اشغال گر هستند چه تابعیتی دارند تابعیت رژیم اشغال گر یا تابعیت ملیت و رژیم خودشان فرض بنده این است که بایستی توجه کنیم و ببینیم آیا آن گروه تحت محاصره توان حمایت از ملت خود را دارد و اینکه آیا دولت اشغالگر قصد حمایت از ملت تحت اشغال خود را دارد یا نه به عبارت دیگر زمانی که دولت اشغال گر قصد حمایت ندارد بایستی ملت را تابع همان گروه بدانیم هر چند حمایتشان کمتر باشد ولی اگر دولت اشغالگر قصد حمایت واقعی داشته باشند بایستی آن ملت را تابع آن دولت بدانیم تا از حمایت بیشتری برخوردار گردد.

گفتار اول : تعاریف

برای بررسی موضوع ناگزیر از شناخت دقیق مفاهیم آن هستیم،مفاهیمی که در این بحث بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد وشناخت آن اهمیت فراوان دارد عبارتند از کشور ، تابعیت و اشغال بنداول : کشوردر حقوق داخلی، کشورها به خودی خود یا به مناسبت روابطی که با افراد دارند بررسی می شوند، در صورتی که در حقوق بین المللی ، هر کشور فقط از نظر روابط و مناسباتی که با سایر کشورها و شخصیتهای بین المللی دارد ، مورد توجه است - ضیایی بیگدلی ، محمد رضا ، ص - 201 از دیدگاه حقوق بین الملل ،کشور یا دولت از اجتماع دایم و منظم گروهی از افراد بشر که در سرزمین معین و مشخصی ، به طور ثابت سکونت گزیده و مطیع یک قدرت سیاسی مستقل هستند تشکیل شده است . - ضیایی بیگدلی ، محمدرضا ، ص - 202 لذا وجود چنین کشوری است که دارای استقلال و حاکمیت مستقل و کامل بوده و صرفا از مقررات حقوق بین الملل پیروی می کند و نه از هیچ قدرت دیگر، همچنین اهلیت برقراری روابط با سایر کشورها را بدون دخالت هیچ قدرتی داراست . بنابراین مشخص است که برای وجودکشور سه عامل جمعیت ، سرزمین و قدرت لازم است .

-1جمعیت : گروهی از افراد انسانی که با رابطه و پیوند حقوقی و سیاسی به نام تابعیت با یکدیگر متحد شده باشند و به کشوری مربوط گردند. - ضیایی بیگدلی ، محمدرصا ، ص - 202

-2 سرزمین : محدوده جغرافیایی است که با مرزهای کمابیش ثابت ، معین و مشخص شده است - ضیایی بیگدلی ، محمد رضا ، ص - 203

-3 قدرت سیاسی : دارا بودن قدرتی که با اتکا به آن بتوان افراد وابسته به گروه را که در سرزمین معین سکونت گزیده اند را رهبری و اداره کرد.جمعیت و سرزمین از جمله عواملی هستند که نه تنها برای ایجاد کشور ، بلکه برای تأسیس هیچ یک از گروه های اجتماعی دیگر کافی نیست آنها به عامل سومی نیاز دارند که بتواند افراد وابسته به گروه را که در سرزمینی سکونت گزیده اند ، رهبری واداره نماید اداره ورهبری چنین گروهی، نیاز به اعمال قدرت دارد . ریشه و اساس قدرت کلیه گروه های اجتماعی داخلی ناشی از قدرت واحدی است که بدان » قدرت سیاسی « یا قدرت حکومت گویند. از جمله خصوصیت قدرت سیاسی قاطعیت قدرت تصمیم گیری و اصالت قدرت تصمیم گیری است. - ضیایی بیگدلی ، ص - 209

-4شناسایی کشور: شناسایی عملی است که به موجب آن کشور ها وجود یک جامعه سیاسی جدید و مستقل را که قادر به رعایت حقوق بین الملل است در سرزمین معنی تصدیق وتأیید می کندو در نتیجه اراده خود را دایر به شاسایی آن به عنوان عضو جامعه بین المللی اعلام می دارند . - مؤسسه حقوق بین الملل در اجلاس بر وکسل ، مورخ - 1936 لازم به ذکر است به محض اجتماع سه عامل تشکیل دهنده یعنی حکومت ، قلمرو و قدرت سیاسی، کشور ایجاد خواهد شد و شناسایی صرفاً به منزله اعلام وورد کشور جدید به صحنه بین المللی از سوی سایر کشورهاست و می تواند سرآغازبرقراری روباط دیپلماتیک و انعقاد معاهدات بین المللی با کشور شناسایی شده باشد . - ضیایی بیگدلی ، ص - 212

-5شناسایی حکومت: خصوصیت اعلامی شناسایی موجب می شود تا این عمل به محض تشکیل حکومت جدید صورت گیرد. البته این حکومت باید شرط لازم راکه معروف به شرط »استقرار سلطه « یا واقعی بودن قدرت است ، دارا باشد . این اصل بدین معناست که حکومت باید در سراسر قلمرو داخلی کشور، از قدرت و حاکمیت واقعی ثابت سیاسی برخودار بوده و از سوی دیگر قادر به انجام تعهدات بین المللی کشور باشد بنابراین حکومتهایی که براثر انقلابات داخلی تشکیل می گردند ، نباید مورد شناسایی قرار گیرند ، مگر زمانی که ، رهبران آنها بتوانند اداره امور کشور را به طور کامل و مؤثر در دست گیرند. وقدرتهای دیگر را سرکوب نمایند - ضیایی بیگدگی ، ص - 217

بند دوم : تابعیت

داشتن تابعیت یک کشور به معنای آن است که شرایط قانونی تابعیت آن کشور درباره شخص جمع است به این ترتیب ، رابطه تابعیت میان فرد و دولت رابطه ای است قانونی که سبب می گردد فرد در شمار اعضای جمعیت تشکیل دهنده دولت در یک سرزمین محسوب شو د. - سلجوقی ، محمود، ص - 58 دولتی می تواند دهنده تابعیت باشد که بر آن تعریف دولت ، بدان گونه که در حقوق بین الملل عمومی از آن تعریف می گرددصادق باشد و خود در جامعه بین المللی به عنوان دولت شناخته شده باشد. - همان،ص - 60 این تابعیتی که به افراد داده می شود یا تابعیت اصلی است که با افرادی که جزو ملیت آن کشور محسوب می شوند داده می شود و یا بیگانگانی که    متقاضی تابعیت آن کشور باشند تابعیت اکتسابی داده می شود.        
-1ملت :ملت گروهی از افراد هستند که در سرزمین مشخصی سکونت داشتند ، پیوندهای تاریخی و فرهنگی ، آنان را به یکدیگر متصل می سازد. - ضیایی بیگدلی، محمدرضا ، ص - 203 به عبارت دیگر ملت به مجموع کسانی اطلاق می شود که در یک سرزمین زیر حاکمیت یک دولت گرد هم آمده اند و آن دولت به نمایندگی آنها در جامعه بین المللی شناخته میشود - سلجوقی ، محمد ، ص - 58                
-2بیگانگان : بیگانگان کسانی هستندکه نه جزو ملت یک کشور محسوب می شوند ونه تابعیت آن کشور را اخذ کرده اند به عبارتی بیگانگان در حدودی که قوانین آن سرزمین اجازه می دهد از حقوق بهره مند و مطیع    قوانین همان سرزمین  میباشند و این اطاعت زود گذر و به مناسبت حضور آنها در آن سرزمین است. - همان ، ص - 59        
-3 تابعیت اصلی : امروزه کشور هابه دلیل مهاجرت زیاد دو سیستم را برگزیده اند برای اینکه اتباع خود را بشناسند  عده ای سیستم خون ،که بر طبق آن هر کس که از پدر و مادر متبوع آن کشور به دنیا بیاید او هم تابعیت همان کشور را دارد و عده ای سیستم خاک را بر گزیده اند که طبق آن هر کس در خاک و سرزمین آن کشور متولد شود تابعیت آن کشور هم به او تحمیل می شود . کشور ها به این دونوع تابعیت، تابعیت اصلی می گویند و به تابعیتی که بعداً از طرف اشخاص

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید