بخشی از مقاله
چکیده
سرمایه انسانی و مالی، ارکان اصلی و تعیین کننده هر مجموعه اقتصادی هستند که در مسیر حرکت آن تاثیر متقابل و عملکرد تعاملی دارند. مبحث تولید دارای بخش های گسترده و متعددی است که هرکدام نیازمند سطوح مختلفی از منابع انسانی و مالی هستند. مبدا چرخه اقتصادی بومی، می تواند از داخل و به صورت کامل و یا از خارج و با تمرکز برروی فعالیت اقتصادی به دور از تخصص های دیگر باشد؛ اما انتهای آن در هر دو صورت مصرف کننده ای است که با انتخاب خود بر مراحل پیشین تاثیر مستقیم می گذارد. در این مقاله بر آن شدیم تا به تحلیل تاثیر استقبال مصرف کننده از تولید داخلی در جلوگیری از هدررفت نابع انسانی و مالی بپردازیم. ابتدا به تفکیک این ساختار پرداخته و با بررسی و تحلیل هر یک از بخش ها به سمت شفاف سازی تاثیرات متقابل ارکان مورد بررسی این پژوهش پرداختیم.
سپس تاثیرات بخش هایی همچون عرضه، توزیع، تولید و تقاضا بر یکدیگر را مورد بازبینی قرار داده و در انتها به راهکار های عملی برای مسئله دست پیدا کردیم. محصول این پژوهش بدین گونه بود که می بایست همزمان با ایجاد اعتماد متقابل تولید و عرضه کننده و همچنین هماهنگ سازی این دوبخش در راستای تقویت یکدیگر و برنامه ریزی برای ایجاد رقابت پذیری، تفکر و نگرش مصرف کننده نیز با روشن شدن نقش و جایگاه وی و تکریم نظریات و احترام به سلایق او، به سمت انتخاب کالا و خدمت داخل سوق داده شود. زمانی که مصرف کننده با شناخت موقعیت خود به عنوان حلقه ای از زنجیره ی اقتصادی داخلی به سمت ترجیح تولید داخلی به نوع برون مرزی آن گام بردارد، چرخه صحیح اقتصاد درون نگر حرکت تسریع پذیری به خود گرفته و با ایفای صحیح نقش هر بخش، نیل به سمت پیشرفت، استفاده کامل از منابع انسانی و مالی و جلوگیری از هدررفت آنها میسر می گردد.
واژههای کلیدی: انتخاب مصرف کننده، تولید داخلی، هدر رفت سرمایه، منابع انسانی و مالی
-1 مقدمه
برای فعال کردن اقتصاد و به حرکت درآوردن چرخه آن، نیاز است تا همه ی بخش های دخیل در وضعیت مناسبی قرار گیرند. وقتی در مورد یه چرخه سخن به میان می آید، بحث در مورد عناصری است که حضور توامان آنها باعث تحرک خواهد بود و نقصان یکی از این عوامل می تواند به توقف این چرخه بیانجامد. چرخه کامل اقتصادی به واقع زمانی شکل می گیرد که عامل تولید ثروت از نقطه ی شروع حاضر باشد. این نقطه، در واقع همان تولید است چرا که مبدا شکل گیری کالا یا خدمتی است که رکن هر داد و ستد اقتصادی را شکل می دهد .[1] صحبت در مورد اقتصاد بدون اختصاص بخش نخست به تولید در واقع دچار نقصی آشکار خواهد بود. وقتی کالا یا خدمتی پس از آماده سازی مبنای معاملاتی می شود، عوامل اجرایی اقتصاد خود را در مرحله ی دوم قرار داده اند و ناخودآگاه در میانه راه به این چرخه پیوسته اند؛ هر کالا یا خدمت آماده ای از مراحل پیچیده طراحی و ساخت و تدوین عبور کرده و با قرار گرفتن در معرض فروش در اصل وارد آخرین مراحل حیات اقتصادی خود شده است.
با این وصف بدیهی است که معامله بر سر کالا یا خدمت از پیش آماده شده نمی تواند یک چرخه اقتصادی شکل دهد . [2] بازیگران این عرصه در واقع مامورانی برای نیل کامل به اهداف طراح و سازنده ی بدوی خواهند بود و خواسته یا ناخواسته برای آن شخص یا گروه گام بر می دارند. این اصل گویای خاصیت و اهمیت بحث ابتکار و تولید است که در جریان روزمره گردش پولی و مالی این روزهای کشور مفقود شده و اسیر نگاه سراسیمه به تولید ثروت از مسیر میانبر گردیده است .[3] عملگرهای نظام اقتصادی را نمی توان به ارائه دهندگان کالا یا خدمت محدود نمود، چرا که این بخش ها همواره در حال تامین نیازهای جامعه هستند و تنها منبعی که انتخاب می کنند می تواند تعیین کننده باشد. ایشان با جستجو در بازار مصرف و پیدا کردن نیازها، برای تامین آنها اقدام نموده و در اولین ایستگاه با توجه به صرفه زمانی و مالی، اقدام به تهیه و ارائه کالا یا خدمت می کنند.
در این حیطه نقش خواسته و نیاز مصرف کننده به وضوح مشخص است .[4] معیارها و ارکان مصرف کننده برای انتخاب محصول، تعیین کننده ملاک های تامین آن توسط ارائه دهنده خواهد بود؛ بدین مفهوم که آخرین حلقه از زنجیره اقتصادی، اتصال مستقیمی با اولین حلقه آن دارد؛ نکته ای بسیار ساده و آشکار که عمدتا به دلیل دید کوتاه مدت و کم حوصله دو طرف داد و ستد مسکوت می ماند. تاثیر اعلام نیاز مصرف کننده در دنیای اقتصادی امروز به روشنی نمایان است؛ با مدیریت سلایق، سرمایه و جهت گیری فکری مصرف کننده، می توان ابعاد گردونه مالی را جابجا نموده و منابع تامین را دستخوش تغییر کرد. از این رو می توان به قدرت بیان کرد که حرکت سایر بخش های چرخه اقتصادی، حول محور نیاز مشتری بوده و نقش تعیین کننده ولی غیر قابل اقماض است .[5] بررسی کیفیت و تاثیر انتخاب های مصرف کننده بر جهت دهی به نظام اقتصادی و در پی آن اشتغال، رویکرد تحلیلی این پژوهش خواهد بود.
-2 اثر تصمیمات عرضه کننده بر فرهنگ مصرف
یکی از مهم ترین عملکردهای بخش ارائه دهنده خدمت یا محصول، بحث سیاست گزاری است. تعیین استراتژی های تهیه و توزیع و خط مشی گذاری برای گردش مالی از جمله اعمالی است که جزء ماهیت این واحد محسوب می گردد .[6] در این بخش با توجه به نیاز مصرف کنندگان، گاه خدمت یا محصولی منطبق با خواسته مشتری و گاه سازگار با آن تهیه یا ساخته شده و با استفاده از اصول مقتضی ارائه می گردد. میزان و نحوه ی عرضه ی کالا یا خدمت توسط این بخش از اهمیت به سزایی برخوردار است؛ به شکلی که اگر برروی محصول یا خدمتی خاص تاکید نماید، با توجه به دردست داشتن قدرت، تسلط و نفوذ می تواند جهت چرخش را تغییر داده و مخاطب را به قبول موارد موجود ترغیب نماید .[7] در این حالت با اینکه به ظاهر مصرف کننده کالا یا خدمت مورد نظر خود را انتخاب می نماید، ولی با درنظر گرفتن بازه ی محدود و هدفمند ارائه، این عرضه کننده است که مصرف کننده را در محیطی بسته از محصول یا خدماتی که طبق صرفه خود تنظیم کرده، محصور نموده است .[8]
با ادامه ی این روند پس از مدتی مصرف کننده ناخودآگاه محصول یا خدمتی را به عنوان مورد مطلوب در سبد خود قرار می دهد که عرضه کننده به دنبال استقرار جایگاه آن بوده است. اینجا همان نقطه ای است که قدرت و اهمیت این بخش بیش از پیش نمایان می شود. روندی که این بخش پیش گرفته است، می تواند آغازگر یک رویه مثبت رو به پیشرفت و یا منفی رو به زوال برای اقتصاد باشد. در این وهله، اگر عرضه کننده تلاش خود برای بنا نهادن جایگاهی مناسب در موردمحصول یا خدمت خود را برروی منابع تولیدکننده ی داخلی قرار داده باشد، با حرکت به سوی تمایلات خویش، درواقع هم به توسعه روز افزون تولید و اشتغال کمک نموده و هم باعث ترغیب مصرف کننده به اقبال بهتر بدان می گردد. در این مسیر هرچه پیش تر رویم، هر سه بخش این چرخه، یعنی تولید کننده، ارائه دهنده و مصرف کننده در شرایطی مطلوب قرار می گیرند.
اما اگر همین انرژی و برنامه ریزی از سوی ارائه دهنده کالا یا خدمت برروی منابع تامین کننده ی خارجی باشد، بدیهی است پس از مدتی منابع داخلی رو به زوال رفته و مصرف کننده به سلیقه ای عادت کرده است که قابل تامین از داخل نیست. این مسئله علاوه بر خارج کردن بخش تولید از چرخه ی اقتصادی، بیماری بزرگی در قسمت مصرف ایجاد می کند که برای درمان نیاز به صرف هزینه و زمان بسیار دارد. این بیماری همان علاقه و عادت به استفاده از کالا یا خدمتی است که تولید کننده ی آن خارج از مرزها حضور دارد. .[9] این مسئله در دوره های کوتاه مدت می تواند تنها یک دغدغه و معضل محدود به چشم آید، اما پس از گذار از دوره های طویل و اثبات و استقرار سبک و سلیقه مصرفی جدید، بنا کننده معضلی بزرگ برای آینده تولیدی، اقتصادی و حتی سیاسی کشور خواهد بود؛ چرا که این موضوع با گذشت زمان بلند به یک فرهنگ تبدیل شده و جایگزینی و تغییر فرهنگ ها همواره به زمانی بسیار زیاد همراه با عزم و تلاشی گسترده نیاز داشته است .[10]
-3 تاثیر انتخاب مصرف کننده بر نوع و نحوه عرضه
بدون شک محور کلیه تلاش ها از سیاست گذاری، طراحی و اجرا تا توزیع و عرضه، جلب توجه و رضایت مصرف کننده است. با این علم، می توان به نقش بسیار مهم این قشر در این زمینه پی برد. پیش از این به نقش عرضه کننده در تثبیت و یا تغییر انتخاب مصرف کننده اشاره گردید. با این وجود نکته ای که هنوز بدان اشاره نشده است، تاثیر بی بدیل تصمیمات مصرف کننده در این چرخه است. بینش، تحلیل و تعمق نظری استفاده کننده از کالا یا خدمت، حتی می تواند بیش از سایر بخش ها بر شکل دهی به نوع عرضه موثر باشد .[11] بدیهی است یک کالا یا خدمت، زمانی ارزش و اعتبار می یابد که اقبال مصرف کننده به سوی آن روانه گردد. در این بین با تاثیر میزان و زمانبندی گزینش، کیفیت و کمیت عرضه نیز به طور مستقیم با انتخاب مصرف کننده تنظیم می شود .[12]
به جرات می توان گفت محور کلیه بخش ها از تولید تا مصرف، نگاه و تصمیم کاربر نهایی خواهد بود. اما صحه بر این نقش خطیر نمی تواند به معنی تاثیرگذاری همیشگی این قشر بر عرضه و سیاست گذاری باشد؛ جایی که مصرف کننده اغوای استراتژی ها و جهت گیری های اراءه کنندگان گردد .[13] تمام این اهمیت، تاثیرگذاری و قابلیت های این طیف زمانی به کار می افتد که کاربر نهایی لحظه ای از تحلیل در گزینش خود قافل نشود. توانایی در این تجزیه و تحلیل ریشه در مطالعه و اشراف اجمالی بر مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روز دارد .[14] بدین معنی که مصرف کننده نخست می بایست به قدرت تاثیر تصمیم خویش آگاه شده و سپس به افزایش اقتدار خود با به روز رسانی و اشراف اطلاعاتی مبادرت ورزد. در این حین افزایش انگیزه ی نشر فرهنگ از سوی مصرف کننده ی پویا و مطلع نیز بسیار حائز اهمیت است .[15]
مشخصا و متاسفانه، در واقعیت بدنه ی جامعه یا خارج از دایره اطلاعاتی قرار گرفته و یا فرصت بسط بینش را ندارند؛ این همان نقطه ای است که مصرف کننده ی دلسوز و مسدولیت پذیر باید به یاری و این افراد بشتابد. این عمل که در رتبه ی اعلای فرهنگ شهروندی جای می گیرد، ریشه در درک شرایط اجتماعی-اقتصادی دارد که مصرف کننده ی پویا در به روز رسانی دانش خود بدان واقف گردیده است .[16] نمی توان به این مهم اشاره کرد و از نقش رسانه ها قافل شد؛ رسانه می تواند افق و بازه ی دید به مراتب وسیع تری ارائه دهد و عمق تاثیرگذاری تصمیمات مشتریان بر نظام اقتصادی و تولیدی و بازتاب مستقیم آن در آینده اقتصادی و سیاسی کشور را با تدبیر و به وضوح نمایان سازد .[17] جهت گیری و نکته سنجی رسانه های با نفوذ در این بخش تاثیر شگرف و گسترده ای دارد که پرداختن به آن نیازمند گشایش مبحثی اختصاصی بوده و از ابعاد این پژوهش خارج است. با افزایش آگاهی و تصمیم گیری های حساب شده مشتریان، انتخاب