بخشی از مقاله

چکیده

یکی از مسائل و مشکلات ساختار کشاورزی در خیلی از مناطق ایران که باعث بالا رفتن هزینههای تولید، کاهش عملکرد، اتلاف منابع میشود، پراکندگی و کوچکی واحدهای تولید کشاورزی میباشد. براین اساس در این مطالعه سعی شده است اثرات اندازه و پراکندگی اراضی کشاورزی به طور موردی بر روی میزان عملکرد محصول گندم و هزینههای تولیدی آن در یکی از مناطق مهم کشاورزی ایران یعنی استان سمنان که مشکل فوق دامنگیر این منطقه نیز شده است مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد.

بدینمنظور از یک تابع تولید مناسب بهره گرفته شد. با بررسی انواع توابع انعطافپذیر و مقایسه آماری و اقتصادسنجی میان آنها، شکل ترانسلوگ به عنوان مناسبترین فرم تابعی انتخاب و مبنای محاسبات بعدی قرار گرفت. در تابع مذکور اندازه مزارع، تعداد قطعات، مقادیرکود شیمیایی و نیروی کار به عنوان متغیرهای مستقل و عملکرد گندم به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد.

نتایج حاصل از محاسبه کششهای تولید عوامل نشان داد که به ازای افزایش هر هکتار به وسعت مزارع به طور متوسط مقدار 505/39 کیلوگرم به عملکرد اضافه میگردد. همچنین افزایش هر نفر نیروی کار و افزایش هر 100 کیلو گرم کود شیمیایی به ترتیب موجب افزایش 193/6 و 13/22 کیلوگرم در عملکرد می گردد. همچنین افزایش یک قطعه به قطعات مزارع موجب کاهش 254 کیلوگرم در عملکرد می شود.

در ادامه برای نشان دادن تاثیر اندازه و پراکندگی اراضی برروی هزینههای تولید ابتدا مزارع از لحاظ اندازه و تعداد قطعات به گروههای مختلف تقسیم بندی شد و سپس با استفاده از روش آنالیز واریانس و آزمون چند دامنه دانکن وجود یا عدم وجود اختلاف هزینه بین گروهها محاسبه گردید. نتایج آنالیز واریانس نشان داد که مزارع با اندازه 5 - 4 هکتار دارای کمترین هزینه تولید میباشد. هرچه بر تعداد قطعات اضافه میشود هزینههای تولید نیز اضافه میگردد به صورتی که مزارع دارای 4 قطعه به بالا دارای بیشترین هزینه تولید میباشند.

مقدمه
یکی از مسائل و مشکلات ساختاری بخش کشاورزی در خیلی از مناطق ایران پراکندگی و کوچک بودن مزارع و واحد های تولیدی می باشد. زمینهای زراعی ایران در دهها هزار روستا دور از هم پراکنده است. در داخل هر روستا نیز زمین های کشاورزی به صورت قطعات خرد و دور از هم در بین بهره برداران تقسیم شده است به طوریکه گاهی متوسط تعداد قطعات هر بهره بردار به 7 و فاصله بین 2 قطعه به چند کیلومتر نیز می رسد

بسیاری از اراضی; کشاورزی در مقیاس کوچک به علت استفاده نامطلوب از ماشینهای کشاورزی و بخش عمده ای بعلت وجود نهرها و مرز بندی بین مزارع از چرخه تولید خارج می شوند. هدر رفتن آب به دلیل جابجایی بین قطعات، اتلاف منابع، پایین بودن بهره وری و درآمد کشاورزان، بالا بودن هزینه های تولید، محرومیت از دستاوردهای علمی و فنی جدید در فعالیتهای تولیدی نیز از پی آمدهای کوچکی و پراکندگی اراضی کشاورزان در ایران می باشد.

هر چند معضلات و مضرات کوچکی و پراکندگی بیش از حد زمینهای کشاورزی هم بر کشاورزان وهم بر تصمیم گیران و سیاست گذاران پوشیده نیست ولیکن اثرات مشخص و دقیق آن در مناطق مختلف و همچنین عوامل موثر و مهم بوجود آورنده آن نیاز به اطلاعات موردی و دقیق تر دارد. لذا بررسی های علمی در زمینه عوامل موثر بر پراکندگی و کوچکی اراضی و همچنین اثرات آن بر روی عملکرد و هزینه های تولیدعلاوه بر اینکه می تواند هم کشاورزان وهم مسئولین را از لحاظ اقتصادی و اجتماعی متوجه این مسئله مهم کند همچنین میتواند راهکارهای علمی و اصولی را برای مقابله با این معضل وکاهش عوارض آن فرا روی تصمیم گیران و سیاست گذاران قرار دهد.

با توجه به اهمیت موضوع محققین زیادی در داخل و خارج از ابعاد مختلف مسئله پراکندگی و اندازه زمینهای کشاورزی را مورد بررسی قرار داده اند. استوود و همکاران - 2004 - در تحقیقی در رابطه با اندازه مزرعه نتیجه گرفتند که برای کشت تجاری و کشاورزی مدرن باید مسئله یکپارچه سازی اراضی جدی گرفته شود زیرا خرد بودن و پراکندگی زمینهای کشاورزی مانع اصلی پیشرفت کشاورزی بوده واستفاده بهینه از منابع تولید را دچار مشکل می سازد

اُز.سا بون چوگلا - 1998 - با مطالعه پیرامون اندازه زمینهای زراعی در ترکیه به این نتیجه رسید که بازده مقیاس صعودی در تولید گندم وجود دارد و هر چه اندازه واحد تولیدی بزرگتر باشد، مقدار تولید افزایش و هزینه های مربوط به آن کاهش مییابد. فیندیس و همکاران - 2003 - در مقالهای تحت عنوان » سیاستهای اصلاحات کشاورزی و به کارگیری زمین« در دانشگاه توکیو ژاپن به این نتیجه رسیدند که هزینه های تولیدی در زمینهای خرد بسیار بالا و رابطه معکوس با اندازه مزرعه دارد.

باقری - 1383 - در مطالعه خود در رابطه با روند یکپارچه سازی اراضی کشاورزی نتیجه گرفت که هر چه قدر مزارع کوچک و پراکنده باشد مقدار تولید در آنها پایین بوده و از توجیه اقتصادی آنها برای کشت و کار می کاهد. روحانی - 1381 - با مطالعه شرکتهای تعاونی تولید روستایی استان همدان بیان می کند که هزینه در هکتار مزارع با اندازه واحد تولیدی ارتباط معکوس دارد و در اندازه های بزرگتر - تا حد مطلوب زراعی - هزینه در هکتار کاهش پیدا می کند. از مطالعات دیگر در این زمینه می توان به ریدل و رمبولد - 2004 - ، کورنیا - 2014 - ، ژاکوبی - 2011 - ، کینسی - 2010 - ، ارسلان بد و سلطانی - 1379 - و توکلی - 1373 - اشا ره کرد.

همانند خیلی از مناطق کشاورزی کشور معضل پراکندگی و کوچکی اراضی در استان سمنان نیز گریبانگیر خیلی از محصولات زراعی به خصوص گندم به عنوان یکی از محصولات مهم و اساسی منطقه گشته است. بر این اساس در مطالعه حاضر سعی شد که عوامل و اثرات پراکندگی و کوچکی اراضی در عملکرد و هزینه های تولید گندم در استان سمنان مورد بررسی علمی قرار بگیرد انتظار می رود که نتایج بدست آمده ازاین تحقیق بتواند درشناخت بیشتر ابعاد مسئله و همچنین در امر تصمیم گیری و سیاستگذاری توسط مسئولین ذیربط راه گشا باشد.

مواد و روشها

یکی از رویکردهای مناسب برای اندازه گیری تاثیرمتغیر ها روی همدیگر بخصوص زمانی که برخی از آنها وابسته و برخی دیگر مستقل هستند، استفاده از یک تابع مناسب می باشد که با استفاده از روشهای اقتصاد سنجی قابل بر آورد است. در رابطه با یکی از اهداف این مطالعه که بررسی تاثیر متغیر های اندازه و پراکندگی زمینهای زراعی روی تولید یا عملکرد میباشد نیز میتوان از یک تابع که در آن تولید - عملکرد - به عنوان متغیر وابسته و اندازه مزارع و تعداد قطعات مزرعه و برخی دیگر از عوامل اثر گذار روی تولید مانند مقدار مصرف کود، نیروی کار و غیره به عنوان متغیر های مستقل در نظر گرفته شوند، بهره جست. چنین تابعی در ادبیات اقتصادی به تابع تولید - عملکرد - مرسوم است.

شکل کلی تابع تولید به صورت زیر است 

در رابطه فوق Y به عنوان متغیر وابسته - تولید یا عملکرد - و x ها به عنوان متغیر های مستقل یا همان نهاده های تولید می باشند. رابطه [1] شکل ضمنی و کلی تابع تولید است و در عمل می بایستی شکل مناسبی از آن را که بیانگر ارتباط واقعی و مناسب میان متغیرهای مستقل و وابسته باشد، انتخاب نمود. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که خطا در انتخاب شکل تابع همواره از منابع اصلی خطای تصریح1 در اقتصاد سنجی بیان می شود. به طور کلی اشکال تبعی تولید 2 در دو گروه توابع انعطاف ناپذیر و انعطاف پذیر قرار می گیرند. با توجه به مزایایی که توابع انعطاف پذیر دارند

در این مطالعه نیز سعی می شود از این نوع توابع بهره گرفته شود لیکن با توجه به تعدد خود توابع انعطاف پذیر می بایست بهترین فرم از میان این توابع انتخاب گردد.4 به استناد مطالعات تجربی سه شکل تابعی درجه دوم تعمیم یافته، ترانسلوگ و لئونتیف تعمیم یافته از جمله فرمهای انعطاف پذیری هستند که در اکثر مطالعات مربوط به اقتصاد و مدیریت کشاورزی به کار گرفته شده اند لذا در مطالعه حاضر کوشش می شود الگوی برتر از میان این سه فرم انتخاب گردد.

بعد از مشخص شدن تابع تولید برای بررسی میزان حساسیت و واکنش تولید در ازاء تغییرات هر کدام از نهاده ها و یا همه عوامل با هم می توان از معیار کشش تولید که به صورت رابطه [2] از تابع تولید قابل محاسبه است، استفاده کرد.

در رابطه فوق    MPx  و APx  به ترتیب تولید نهایی و تولید متوسط نهاده x و EPx نیز کشش تولید نهاده x می باشد.    

الگوهای تجربی تولیدگندم

با توجه به سه فرم تابعی درجه دوم تعمیم یافته، ترانسلوگ و لئونتیف تعمیم یافته و همچنین با در نظر گرفتن نهاده ها و عوامل موثر در تولیدگندم در منطقه مورد مطالعه الگوهای تجربی تولید گندم برای اشکال تابعی اشاره شده به صورت زیر تبیین می شوند:

الف - الگوی تجربی درجه دوم تعمیم یافته

 توابع انعطاف پذیر ازابتدا محدودیتی را بر ساختار تولید اعمال نمی کنند و رفتار واقعی داده ها را نشا ن می دهند و از این لحاظ دارای قدرت توضیح دهندگی بیشتری را نسبت به توابع انعطاف ناپذیر دارند.

- 4 تعداد پارامترهای کمتر، سادگی تفسیر، سادگی محاسبات، خوبی برازش، قدرت تعمیم دهی و پیش بینی از جمله معیارهای مهم در تعیین الگوهای اقتصاد سنجی برتر برای کارهای تجربی می باشند. مطابقت و سازگاری علامت ها و مقادیر پارامترهای تابع و کشش ها با تئوریهای اقتصادی نیز از معیارهای مهم در شناسایی الگوی برتر می باشند. در کنار معیارهای مذکور مطالعات تجربی نیز می توانند راهنمای خویی برای انتخاب الگوی برتر باشند. آزمون نرمال بودن جملات اخلال نیز از مواردی است که به انتخاب الگوی مناسب کمک میکند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید