بخشی از مقاله
چکیده :
آمریکا و عربستان سعودی دو بازیگر اصلی فرامنطقهای و منطقهای در خاورمیانه محسوب میشوند و بخش عمدهای از پارامترها و متغیرهای استراتژیک منطقهای به واسطه نوع عملکرد و بازیگری و همچنین نحوه تعامل آنها در محیط منطقهای شکل میگیرد. روابط این دو کشور طی دهههای گذشته و از آغاز شکلگیری عربستان سعودی روابطی استراتژیک و مستحکم بوده است که بسیاری از تحلیلگران از آن به عنوان معادله نفت در برابر امنیت یاد کردهاند. از آنجاییکه بقای حکومتها در نظام ژئو پلیتیک قرن 21 وابسته به درک موقعیت آنها از شرایط جهانی و توانایی آنها در ایجاد شرایط مناسب منطقه ای و داخلی جهت توسعه همه جانبه روابط می باشد ، لذا مطالعه روابط دو کشور ایالات متحده و عربستان نیز با توجه به اینکه عربستان بازیگر بزرگ اوپک و منطقه خلیج فارس می باشد، می تواند برای ایران جهت شناخت و ایجاد شرایط مناسب سیاسی و امنیتی در منطقه تاثیر به سزایی داشته باشد.
لذا هدف از این مقاله بررسی تعاملات اقتصادی ، سیاسی و امنیتی این دو بازیگر بوده و این پژوهش تلاش دارد تا با بهره گیری از متدولوژی تحلیلی - توصیفی رفتار این دو بازیگر را مورد کنکاش ونگاشت قرار داده و بدین وسیله راهبردهای پیشنهادی جهت ارتقای امنیت ملی ایران در منطقه ارائه دهد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که عربستان بزرگترین شریک تجاری آمریکا در خاورمیانه بوده و ایران نیز مناسب است تا برای دسستیابی به اهداف کلان سیاست خارجی با عربستان همگرایی بیشتری داشته باشد.
واژگان کلیدی: عربستان،آمریکا ، نفت ،امنیت ملی ایران.
مقدمه :
عربستان سعودی از جمله همسایگان ایران است که به دلایل متعدد، جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد. اما به نظر می رسد تاکنون آنچنان که شایسته موضوع می باشد به آن مهم پرداخته نشده است. واقعیت این است کهعربستان به سبب موقعیت جغرافیایی، برخورداری از ذخایر عظیم نفت، نفوذ و اعتبار در جهان اسلام و جهان عرب، وسعت سرزمینی و برتری بین کشورهای عرب منطقه، وجود حرمین شریفین و تولیت حج، دارای تأثیر بسیار فراوان و در مواقعی تعیین کننده بر تحولات جهان اسلام و منطقه می باشد. این کشور در شورای همکاری کشورهای خلیج فارس، اوپک، سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیه عرب، حضور فعال و تاثیرگذار دارد.
لذا صرف نظر از چگونگی روابط جمهوری اسلامی ایران با این کشور، شناخت سیاست ها و روند تحولّات این کشور از اهمیت زیادی در تمامی مراکز تحقیقاتی جهان برخوردار است.غالب کشورهای جهان معمولاً برجسته ترین و قوی ترین کادر دیپلماتیک و اطلاعاتی و تجاری خود را به این کشور اعزام می دارند. زیرا از نقش عربستان در بسیاری از امور مهم منطقه و نفت و جهان اسلام و دنیای عرب مطلع هستند. اگرچه نظام سلطنتی حاکم، مطلوب و مورد قبول بسیاری از دولت ها نمی باشد، ولی به دلایلی که مورد تأکید قرار گرفت، این کشور همچنان مورد توجه و مدّ نظر می باشد.
ثروت فوق العاده حاصل از فروش نفت باعث شده است که عربستان هم در میان کشورهای اسلامی و حتی غربی و هم در بین کشورهای جهان سوم بهسبب پرداخت برخی کمک ها و هدایا از محبوبیت و احترامی خاصّ برخوردار و نفوذ زیادی داشته باشد. به این ترتیب شناخت سیاست داخلی و مناسبات خارجی این کشور و نقش آن در روابط با دیگر کشورها به ویژه ایالات متحده می تواند در شناخت و تحلیل بسیاری از تحولات و وقایع منطقه و جهان مؤثر باشد.عربستان و آمریکا دو بازیگر مهم بازار نفت می باشند. برطبق آمار اداره اطلاعات انرژی آمریکا در سال 2013 عربستان با تولید11/73 میلیون بشکه نفت در روز دومین تولید کننده بزرگ نفت جهان - بعد از روسیه - و آمریکا با تولید 11/10 میلیون بشکه در روز در رتبه سوم تولید کنندگان نفت جهان قرار دارند.
عربستان سعودی با 17 درصد ذخایر نفت جهان و کمترین هزینه تولید نفت به عنوان دارنده بیشترین ذخایر نفت جهان و همچنین بزرگترین صادرکننده نفت در بازار نفت فعالیت داشته باشد - . - EIA,2013با توجه به مصرف بالای نفت در ایالات متحده - در سال 2012 بیش از18/5 میلیون بشکه در روز - و نیاز روز افزون به نفت در این کشور، واردات نفت از سایر کشورها اجتناب ناپذیر است. طبق آمار اداره اطلاعات انرژی آمریکا ، عربستان سعودی باتأمین 16درصد از نفت ایالات متحده در مقام دوم تأمین کنندگان نفت این کشور بعد از کانادا قرار دارد.اگر چه روابط ایالات متحده و عربستان سعودی در دهه های گذشته خصوصاً در تحریم نفتی سال 1973 با مشکلاتی روبرو شد اما بیش از 80 سال روابط این دو کشور بر اساس احترام متقابل و تامین منافع مشترک بوده است لذا ارتباطات وهمکاریهای این دو کشور بدلیل منافع مشترک دو طرف از سر گرفته شده است.
بنابراین این دو کشور شرکای استراتژیکی هستند که همکاریهای نزدیک خصوصاً در حوزه های نفت و همچنین امنیتی داشته و دارند. در دوران جنگ سرد ، عربستان سعودی نقش کلیدی در به ثمر رساندن اهداف سیاست خارجی ایالات متحده داشته که از جمله این موارد ، کمک در خروج اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان را می توان نام برد. همچنین عربستان سعودی یکی از اعضای کلیدی ائتلاف تشکیل شده جهت خروج عراق از کویت در سال 1991 بوده و در این سال اجازه اقامت بیش از 5000 نیروی نظامی را به ایالات متحده داد. اما در سالهای اخیر کاهش وابستگی به نفت و گاز منطقه خلیج فارس از رهیافتهایی است که ریاست جمهوری آمریکا در نطق های خود به ملت ایالات متحده دنبال می کند.
با توجه به مباحث فوق امتزاج ارتباطات نفتی و امنیتی این دو کشور باعث روابط نزدیک بین عربستان سعودی و ایالات متحده شده و افزایش منافع مشترک دو کشور را به همراه داشته و این روابط بر بازار نفت نیز بی تأثیر نبوده است. همچنین با توجه به اینکه ایران نیز از بازیگران مهم نفتی در منطقه خلیج فارس و در جهان می باشد تعاملات نفتی هر کدام از کشورهای منطقه با ایالات متحده بر امنیت ملی ایران بی تاثیر نمی باشد. لذا سوالاتی که این مقاله به آن پاسخ می دهد آن است که در حوزه روابط بین الملل و مطالعات استراتژیک جهان ،نظام سیاسی دو کشور عربستان و ایالات متحده در چه جایگاهی قرار دارند ؟ روابط استراتژیک عربستان و ایالات متحده در چه زمینه هایی است و چگونه بر امنیت ملی ایران تاثیر می گذارد؟
روش پژوهش
این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام می شود و جمع آوری داده ها و اطلاعات نیز با استفاده از رو شهای گوناگون و به طور کلی بر مبنای روش کتابخانه ای صورت گرفته است.
یافته ها
مقایسه نظام سیاسی ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا :نظام سیاسی ایالات متحده آمریکا در چارچوب یک قانون اساسی و به صورت یک نظام فدرالی است که از ویژگیهای حکومتی این کشور به شمار میرود. نکته قابل ذکر آن است که در این کشور سیستم تفکیک قوا به شکل کاملا بارزی به مرحله اجرا در آمده است. بنیانگذاران و نویسندگان اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا و قانون اساسی ایالات متحده آمریکا بدلیل نگرانی از ظهور نظام سلطنتی اروپایی که در آن پادشاه قدرت مطلق را در دست داشت ، نظام سیاسی جدید خودرا به گونه ای طراحی کردند که درآن فرد یا نهادی نتواند قدرت مطلق را بدست آورد .
در واقع در آمریکا ساختار سیاسی مبتنی بر لرزش و تعادل میباشد؛ یعنی الگویی که نهادهای مختلف یکدیگر را کنترل میکنند و نظارتی همه جانبه دارند. قوه مقننه و یا کنگره ایالات متحده آمریکا از دو مجلس تشکیل شده است - مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا و مجلس سنای ایالات متحده آمریکا - که مسئولیت قانونگذاری را به طور کامل بر عهده دارد . در انتخاب نمایندگان آن ، هیچ نهادی غیر از رای مستقیم مردم نقش ندارد و نمی توان آن را منحل کرد . از آنجاییکه منافع ملی آمریکا با منافع تعدیل شده حزبی به دست می آید این نکته حائز اهمیت است که ترکیب کنگره پس از برگزاری انتخابات آمریکا، دارای تاثیرگذاری جدی در ساختار قدرت این کشور و اختیارات رئیس جمهور نیست.
رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا نیز به عنوان رئیس قوه مجریه با رای مستقیم مردم و از طریق آرای مجمع انتخاباتی انتخاب می شود و در برگزیدن مشاورانش به عنوان وزرا اختیارات کاملی دارد. در حقیقت رئیس جمهور نیازی به کسب رای اعتماد از کنگره ندارد و کنگره نیز متقابلا نمی تواند با رای عدم اعتماد ، هیات دولت و یا وزرا را برکنار کند. البته دیدگاهی وجود دارد که معتقد است قدرت رئیس جمهور در آمریکا مافوق نهادهای دیگر است. درست است که موازنه برقرارمی باشد، اما این موازنه نابرابر است. رئیس جمهور نماد فرهنگ، قدرت، ساختار و شخصیت جامعه آمریکا به شمار می رود . این تصور که با انتخابات کنگره، فضای سیاست خارجی و داخلی آمریکا دگرگون میشود تنها یک موضوع ذهنی است و از جنبه عملی