بخشی از مقاله
چکیده
می توان به دو جنبه ا شاره کرد نخ ست خلاء ف ضایی منا سب برای تربیت و پروش کودک از لحظه تولد تا رفتن به دب ستان ا ست که غالباً به دلایل مختلفی مانند تک فرزندی و یا اشتغال والدین به درستی صورت نمی¬ پذیرند و حتی در بسیاری از موارد کودک خود را تنها احساس کرده و در دنیای خود سیر می¬کند و از سویی دیگر زمانی که به نظام آموزشی قدم می¬گذارد به یکباره با افراد ناآ شنایی مواجه می¬ شود کهغالباً ترس از غریبه¬ها را با مقابله و عدم تمایل کودکان برای رفتن به مدر سه می¬توان م شاهده کرد و این خلاء بیش از هر زمانی خود را نشان می¬دهد. نکته حائز اهمیت¬تری نیز وجود دارد و آن نظام آموزشی ما با شیوه¬های کهنه می¬باشدکه غالباً مکانی مناسب برای پرورش استعدادهای درخشان و خلاقیتهای کودکان نبوده است.
با توجه به چنین مواردی ما نیازمند فضایی هستیم تا روح خلاق کودک را پروش داده و او را آماده حضور در جمع کنیم. هر چند کودکان از توانایی بالقوه متفاوتی در خلاقیت و برقراری تعاملات اجتماعی برخوردارند، اما این خلاقیت و روحیه اجتماع¬پذیر بودن را به شیوه های مختلفی می-توان افزایش داد یکی از شیوه¬ها طراحی مکانی است که ضمن امکان برقرای تعاملات اجتماعی از طریق برنامه¬های مختلف فضایی بتواند به پرورش کودک کمک کند و او را با هم سن و سال-های خود آ شنا کرده و در برخوردها و تعاملات اجتماعی هم یاد بگیرد و هم یاد بدهد. لذا اهمیت این تحقیق را می¬توان در طراحی و چگونگی استفاده از معماری، المان¬های خاص و فضاهایش در جهت رسیدن به این هدف دانست.
کلمات کلیدی: ترسیمات خطی، کودک ، خلاقیت، رشد
.1 مقدمه
در این تحقیق با رویکرد علمی به بررسی مفهوم خلاقیت و خصوصیات دانش آموزان خلاق پرداخته شده است و پیش از آغاز موضوع، مفهوم کلیدی آن؛ یعنی خلاقیت، تعریف شده و ویژگیهای مهم آن و این که عواملی از قبیل وراثت و محیط در بالندگی و رشد خلاقیت موثر است، مورد بحث قرار گرفته است. خلاقیت را میتوان با آموختن راههای »خلاق شدن« از قبیل روش های فردی و گروهی - که در این پژوهش هر روش به تفکیک بیان گردیده - زیاد نمود.معلم علاقمند نیز با اجرای روش های مطرح شده میتواند در برانگیختن خلاقیت در دانش آموزان بسیار موثر باشد. در بحث خلاقیت باید ویژگیهای بارز افراد خلاق را مدنظر قرار داد و معلمین نیز از مهارتهای اساسی خلاقیت برخوردار باشند، زیرا مربی یا معلمی که میخواهد یک کلاس ویژه پرورش خلاقیت را اداره کند؛ اگر چنان چه از خصوصیات و نگرش-های ویژهای که با ماهیت و فرایند خلاقیت تناسب دارد، برخوردار باشد مطمئناً در کار خود بسیار موفق تر عمل خواهد کرد.
-2خلاقیت
»خلاقیت یا آفرینشگری« به معنای »خلق کردن « است. از دیدگاه روان شناختی، »خلاقیت« به معنای پدید آوردن چیزی از چیز دیگر به گونه ای منحصر به فرد است. به عبارت دیگر، خلاقیت به معنی کم یا زیاد کردن یک پدیده و تغییر شکل دادن و یا ترکیب کردن آن با سایر پدیده ها، اشیا یا چیزها است.[1] برخی دیگر از نظریه پردازان، همچون گیلفورد، معتقدند که خلاقیت را باید نوعی از تفکر به شمار آورد، زیرا ایده خلاق خود نوعی فکر و تصور است.[2] گیلفورد در ابداعی دیگر میگوید: خلاقیت نوعی تازه از تفکر است که فارغ از قالب و روش از پیش تعیین شده است. بنابراین، حالتی» واگرا « دارد. [7] با وجود این، تعریف خلاقیت از این بحث میباشد. در برخی دیگر از تعاریف، خلاقیت معادل با »حل مسایل « تلقی شده که در اشکال مختلف هنری، علمی و اجتماعی ظاهر میشود.[3]
-1-2ویژگیهای خلاقیت
خلاقیت حق انتخاب و قدرت تصمیم گیری برای انتخاب است. به اعتقاد صاحب نظران، آدمی این حق را دارد که در زندگی به انتخاب دست بزند و الگوی انتخاب خود را تعیین کند. آدمی این توان را دارد که رفتارهای فارغ از تکرار انجام دهد و خود را از قید الگوهای تحمیلی از ناحیه طبیعت و محیط اجتماعی، آزاد نماید.[4] خلاقیت وابسته به محیط اجتماعی است و بدون اغراق، در بسترهای مناسب اجتماعی پدید میآید. خانواده، مدرسه، سازمان ها و آداب و فرهنگ هر جامعه، بسترهای اجتماعی خلاقیت را تشکیل میدهند. این بسترها میتوانند تأثیر مثبت و منفی بر خلاقیت اعمال کنند. در بستر منفی اجتماعی، خلاقیت در یک محدودیت مخرب قرار میگیرد. در این موقعیت، خلاقیت همواره با یک مقاومت در پذیرش مواجه است. در بستر مثبت اجتماعی، یک نوع آزادی و استقلال برای دست یابی به پاسخ های صحیح وجود دارد. افراد در این محیط، احساسی از مفید و موثر بودن به دست می آورند.[5]
-3دوران کودکی
دوران کودکی و عالم کودکی به مفهوم درست نشانگر نیازها، ممیزات ذهنی و دنیای خاص کودکی است. دوران کودکی به عنوان اولین مرحله از رشد در ضمن پیوند با دیگر مراحل رشد، مرحله مجزایی از حیات آدمی با تشویشها و مسائل خاص خود میباشد. کودکان انسان هایی در حال رشد اما متعلق به گروه سنی خاص خود هستند. آن ها آدم هایی هستند مثل دیگر آدم ها، که در فعالیت دنیای خود شرکت می کنند. بنابراین، از جنبه بیولوژیکی که بگذریم چنین به نظرمی رسد که دوران کودکی به منزله مرحلهای از رشد ارگانیسم است که همواره وجود داشته؛ اما در قرون اخیر کشف شده محسوب میشود[6]
-1-3 مراحل رشد در دوران کودکی
-1-1-3 رشد جسمانی کودک
آهنگ رشد جسمانی از هنگام تولد تا سال های 5 تا 6 سالگی سریع بوده و سپس تا ده سالگی کمی کند و یکنواخت ادامه مییابد. در سال های 11 تا 13سالگی آهنگ رشد دوباره افزایش یافته و با آهنگ نسبتاً سریع در دوره بلوغ همگام میشود و بنابراین محیط و وسایل بازی کودکان باید متناسب با سیستم بدن آن ها طراحی گردد.
-2-1-3 رشد روانی کودک -1-2-1-3ساخت فکر کودک
امروزه تمام روانشناسان تجربی متقاعد شدهاند که رفتارهای گوناگون کودک در دوران های مختلف و پرورش او چه به صورت غریزی و چه به صورت اکتسابی - همانند دورانی که کودک رفتاری ساده و ذاتی و یا پیچیده و یا همبسته دارد - بستگی کامل به تحولات ارثی و رشد نظام مغزی دارد . میتوان با ایجاد محرک هایی در محیط به رشد و توسعه مغز کودک کمک کرد و هر چه محیطی که برای کودکان در نظر گرفته میشود؛ غنی تر و محرکاتی که از طریق محیط به کودک القاء میشود بیشتر باشد، در نتیجه واکنش او نیز نسبت به محیط بیشتر میشود و گستره افکار کودک توسعه مییابد. به این ترتیب به اهمیت محیط زندگی در دوران کودکی پی می بریم.
-2-2-1-3مراحل تحول روانی کودک
از دید پیاژه مراحل تحول روانی کودک از بدو تولد شروع میشود و تا سن 15-14 سالگی ادامه مییابد. پژوهشهای پیاژه نشان میدهد که: فرایند منطق و ادراک کودک به طور دقیق ناشی از تحرکاتی است که در اطراف کودک وجود دارد و با تغییر آن ها میتوان آن فرایند را کند و یا تندتر نمود. پیاژه ویژگیهای رفتاری کودکان در ارتباط با سازندگی با محیط را از طریق فرایند انطباق بررسی کرده است و عقیده دارد که رشد انسان شامل مراحلی با معیارها و ویژگیهای خاص خود می باشد. فرایند انطباق به توانایی شخص برای سازگاری با محیط اطلاق می شود که از طریق دو فرایند فرعی صورت می گیرد[4] - 1 :همگون سازی یا جذب و تحلیل -2تطابق
-3-2-1-3کودک و بازی
ویلیام استرن میگوید: بازی غریزه ای برای رشد و نمو استعدادها می باشد؛ و تمرین مقدماتی برای اعمال آتی است. منظور استرن این است که دختر کوچکی که به عروسک بازی علاقه دارد به صورت غیر عمدی خود را برای پرستاری از کودک آماده میسازد. از مواردی که میتوان از این نظریه استفاده نمود مطالعه در رفتار و حرکات کودک جهت پی بردن به چگونگی کنترل اعمال بزرگان است.[7]ارسطو از جهتی دیگر به بازی نگاه کرده و عقیده دارد در بازی نیرویی نهفته شده که باعث میشود روان و سرشت آدمی از خواستههای ناپسند و امیال و احساسات نامطلوب پاک شود، یعنی بازی میتواند بخشی از عواطف خطرناک و ناخوشایند آدمی را پالایش دهد. در واقع ارسطو این هدف را بیشتر در اجرای نمایش ها و تئاترهای یونان باستان پیدا میکند و عقیده