بخشی از مقاله

تاثیر تفکر ناب در بهبود مهندسی مجدد فرآیندها

چکیده
یکی از ایدههاي جدیدي که به عنوان جانمایه تحولات مورد توجه قرار گرفته و در معماري بهینه فرآیندها با دیدگاهی سیستمی مورد استفاده میباشد فلسفه تفکر ناب است که در مقاله حاضر به تشریح مفهوم، اصول و چگونگی کاربرد این فلسفه در بهبود فرآیند مهندسی مجدد فرآیندهاي سازمانی پرداخته شده است. فلسفه تفکر ناب یکی از کاربردي ترین ابزارهاي مفهومی در طراحی فرآیندهاي اطلاعاتی سازمان است.

مقدمه
قبل از بیان و تشریح یک ایده جدید لازم است زمینههاي خلق آن به طور کامل تبیین شـود تا ریشه و بنیانهاي تفکر جدیددرك شود. اساس تفکر ناب از اصول کشف شده براي رفع ضعفهاي فرآیند مهندسی مجـدد و تمرکـز بـر کـشف آنچـه مـیخـواهیم یعنـی ارزش و تعریف آن ارایه شده است، زیرا در مهندسی مجدد فرآیندها ارزش نوآفرینی میشود و در تفکر ناب که آن روي سکه است شناخت و درك و تعریف ارزش موجود نقـش اصـلی را ایفا میکند. بررسی مبانی نظري نشان مـیدهـد، فـن مهندسـی مجـدد فرآینـدها١ نتیجـه بـر خواسته از مطالعات و ایدههاي مایکلهامر اسـت .[6] طبـق ایـن روش اسـتفاده از ابزارهـا و روشهاي تکامل یافته و ترکیب آنها با فناوري توانمند ضمن ایجاد یک ترکیـب انفجـاري قوي براي خلق دگرگونیهاي شـدید در سـازمان منجـر بـه ارضـاي نیـاز مـشتریان خواهـد شد.[8] فلسفه اصلی مهندسی مجدد فرآیندها تمرکز بر فرآیندهاي اصـلی مـدیریت اسـت.

در مهندسی مجدد با اساس الگوي صنعتی به مخالفت برخاسته شده است. مهندسـی مجـدد اعتقاد دارد براي دستیابی بـه نیازهـاي امـروزي هـم چـون کیفیـت برتـر، خـدمات مـوثرتر، انعطاف پذیري و هزینه پایین باید فرآیندها ساده شوند. این ساده جویی تاثیرهاي فراوانی بر طراحی فرآیندها و شکل گیري سـازمانهـا خواهـد داشـت. در مهندسـی مجـدد فرآینـدها هدف، دستیابی به جهش شگفت انگیز و چشم گیر است و بر حذف جامع اتلاف منـابع در سیستمها پافشاري کرده است.[11] در مهندسی مجدد میتوان انواع اتـلافهـا را بـه شـرح زیربرشمرد :

1. اشتباهات قابل اصلاح.
2. تولید چیزهایی که کسی خواهان آنها نیست.
3. موجودي مازاد.
4. مراحل اضافی فرآیند.
5. جا به جایی منابع انسانی اضافی.
6. حمل و نقل اضافی.
7. توقف و انتظار بدون مورد بدلیل عدم توازن بین بالاي جریان١ و پایین جریان٢.
8. کالاها و خدماتی که به نیاز مصرف کننده پاسخ نمیگویند.

مهندسی مجدد فرآیندها به عنوان منشور انقلاب سازمانی به جهـان علـم معرفـی شـده و ادعا مینمود که منجر به تغییرات شگفت انگیز در بهره وري سازمانها خواهد شد.
این انقلاب سازمانی،تفکر آدام اسمیت و معماريهاي هنـري فـورد و اسـلوان را کـاملاً ناکارآمد اعلام کرد و مطرح کرد که با اجراي فرآیند مهندسی مجدد در سازمانها میتوان از معماري جدید و نو که متناسب با تغییرات و پیشرفتهاي فناوريهاي جدید باشد به نحو احسن اسـتفاده کـرد. و بـه جـاي بهبودهـاي درصـدي از تحـولات جهـشی و شـگفت آور بهرهمند شد. بنابراین تفکر سنتی آدام اسمیت و دیگـران فقـط در گذشـتههـاي دور قابلیـت افزایش بهره وري سازمانها را داشته اند و اکنون باید طرحـی نـو درانـداخت .[12] فرآینـد مهندسی مجدد را میتوان در نمودار شماره (1) به نمایش گذاشت .[1]

همانطور که در نمودار شـماره (1) نـشان داده شـده اسـت، مهندسـی مجـدد فرآینـدها بازیگران اصلی صحنه تولید و تعیین نیازها، مشتریان، کارکنـان، فروشـندگان و سـهامداران هستند و مساله حیاتی رسیدن به هدفی است که خواست و منافع هر چهار محـور را بـهطـور همزمان تامین کند و حلقه اجرایی این مراحل نیز شباهت کـاملی بـه چرخـه بهبـود دمینـگ دارد .[7] آنچه در فرآیند یاد شده داراي اهمیت فراوان میباشد ایـن اسـت کـه در شـرایط گوناگون چه نوع تغییري را باید اعمال کـرد. در نمـودار شـماره((1 آنچـه بـه BPR معنـی میبخشد بازآفرینی آنچه میخواهیم، یعنی خلق ارزش بـا دیـدگاهی نـوین بـه شـکلی کـه مهمترین نیازهاي بازیگران صحنه تجارت را ارضاء کند و در اکثر اوقات ایـن امـر موجـب ارایه تعریف جدیدي از ارزش شده و بنیانهاي قبلی را نابود کرده و معماري جدید و نو را بوجود میآورد، و این معمـاري نـو فرآینـدهایی متفـاوت از فرآینـدهاي قبلـی را بـه کـار خواهد گرفت. بررسی عمیق مفاهیم و تجربههاي تفکر مهندسی مجدد نـشان مـیدهـد کـه براي درك نوع تغییر باید در هر سازمانی بر دو محور تمرکز کرد.

الف) روشها (روشهايمورد اسـتفاده در سـازمانهـا از مـشخص تـا نامـشخص تقـسیم میشوند)
ب) اهداف (اهداف سازمان از اهداف کاملاً مبهم تا کاملاً واضح تقسیم میشوند)

کشف نوع تغییر با در نظرگرفتن دو متغیر یاد شده از نظر پیـروان ایـن تفکـر در نمـودار شماره((2 خلاصه شده است. ارتباط نمودار شماره (2) با BPR نشان دهنده درجه درگیـري یک سازمان با برنامههاي مهندسی مجدد فرآیندها بوده و این درگیر شدن بستگی کامل بـه اهداف و روشهاي مورد استفاده در سازمان دارد.

آنچه در نمودار شماره (2) ارائه شده بهطور شفاف بیان میکند که تفکر مهندسی یـک مفهوم اقتضایی است و روشن میکند که مهندسی مجدد فرآیندها با در نظر گرفتن شـرایط و محدودیتهاي مربوط به روشها و اهداف، روش تعدیل یافته مناسب را براي دگرگونی پیشنهاد میکندو حرکت از هر خانه به خانه بعدي منوط به طی نمودن مراحل در خانه قبلـی است. عدم توجه به کاربرد روشهاي اقتضایی در مهندسی مجدد در بسیاري از اوقات منجـر به شکست این فن در سازمانها شده است. مهندسی مجدد منجر به ایجاد تغییر در سازمانها میشود و این تغییر ممکن است خوش آیند نباشد. مطالعات انجام گرفته در زمینـه تغییـرات ایجاد شـده توسـط ایـن فـن در سـازمانهـاي گونـاگون نـشان مـیدهـد کـه ایـن تغییـرات گستردههستند و اثرات آنها در دو بعـد منفـی و مثبـت قابـل بیـان مـیباشـند. بـه رغـم ایـن تغییرات مثبت باز هـم بـسیاري از پـروژههـاي مهندسـی مجـدد بـا ناکـامی مواجـه شـدهانـد همانطور که در نگاره شماره (1) اشاره شده است لازم اسـت تـا تعـدادي از عوامـل موجـد ناکامی مؤسسات در استفاده از مهندسی مجدد مطرح شود .[15]

با توجه به گوناگونی عوامل شکست فقط به بیان مهمترین آنها پرداخته شده اسـت و از این منظر است که لزوم خلق ایده نو و خلاق تفکر ناب از جهان مـدیریت سـردرمیآورد و خود را بهعنوان یک الگوي مناسب و تاثیرگذار که قادر است فرآیندهاي مهندسـی مجـدد را بهبود بخشد و مشکلات آن را برطـرف کنـد معرفـی مـیکنـد. تحلیـل و بررسـی عمیـق برنامههاي BPR در رابطه با بهینه سازي فرآیندهاي سازمانی نشان میدهـد کـه در BPR بـا توجه به باز آفرینی ارزش و تغییر بنیادي در آن بایـد فرآینـدهاي قبلـی از زیربنـا دگرگـون شده و از طریق اصلاح و بهبود فرآیندهاي موجود نمیتوان به اهداف BPR دست یافـت و این امر یعنی دستیابی به ارزش مورد نظر فقط از طریـق انقـلاب در فرآینـدها قابـل حـصول خواهد بود نه از طریق توسعه، تعدیل و بهبود فرآیندهاي موجود. این مساله امري است کـه تفکر ناب با دقت بیشتري به آن پرداخته و ادعا دارد که لزومًا براي بهینه سازي فرآینـدهاي ســازمانی همــواره نیــازي نیــست تــا فرآینــدهاي ســازمانی از بنیــان نــابود شــوند، بلکــه بایــد هوشمندانه شناخته شده و از زاویه و چشم انداز جدیدي مورد برررسی قرار گیرند. در ایـن مرحله است که تفکر ناب میتواند به اجراي موفقیت آمیز BPR کمک نماید .[14]

اما تفکرناب چیست؟ مراحلاجراییآندرارتباط با بهبودفرآیند مهندسیمجدد فرآینـدها چگونهاست ؟

تفکر ناب و تعریف آن
الف ـ تفکر ناب راهی است براي درك مشکلات، طریقـی اسـت بـراي شـناخت علـل پیــدایش دشــواريهــا و نگرشــی اســت بــراي اســتفاده از روشهــاي علمــی جهــت تعریــف ارزشهاي یک سیستم و تمرکز بر بهبود و خلق جریانهاي موجد ارزش در استاي تعـالی وکمال سازمان.
ب ـ تفکر ناب در مهندسی مجدد فرآیندها مراحل و گامهاي درك ارزش بنیادي یک محصول و حذف هرگونه اتلاف در مـسیر جریـانهـاي خلـق کننـده ارزشو مفـاهیم نـاب ایدههاي پرقدرت و اثربخش مدیریت را نشان میدهد.
ج ـ تفکر ناب براي استفاده عملی در مهندسی مجدد فرآیندها ، در سه مفهوم خلاصـه میشود ؛ درك ارزش، خلق ارزش و توزیع بهینه آن در فرآیندهاي باز مهندسی شده. ایـن سه مفهوم منجر به بهبود نتایج با موفقیت کامل میشود.
د ـ تفکر ناب، فلسفه اندیشیدن بهینه به منظورتعالی عملیات با حذفجامع اتلاف اسـت که میتوان آنرا زمینـه ارتقـاء بهـره وري نامیـد و بـرخلاف مهندسـی مجـدد فرآینـدها بـه تغییرات جهشی و اصلاحی به طور همزمان اعتقاد دارد .[13]
هـ ـ تفکر ناب درباره تمرکز بر حذف ضایعات، افزایش ارزش مشتري و هموارسـازي جریان در فرآیندها است .[12]

هر یک از تعاریف ارایه شده، بخشی از فرآیند خلاق تفکر ناب و ناب اندیـشی را بیـان کرده و نشان میدهند که بر پایه اصولی ارائه شده اند که براي فهم و درك دقیق ایـن روش شناسی جدید اندیشیدن، به نظر میرسد توجه و تـشریح اصـول ایـن نـوع اندیـشه ضـروري باشد .[6]


اصول تفکر ناب
اصل اول : تعریف و تعیین ارزش
مطابق اصل اول باید اقدامات لازم براي تعیین دقیق ارزش هر محصول معین به انجام رسـد، یعنی ارایه مفهوم یک ارزش واحد براي کل محصولات از شیوه تفکر ناب فاصـله فراوانـی دارد در حالیکه در مهندسی مجدد فرآیندها این امر جزء بسیار ضروري این تفکر به شمار میرود، هر جا که یک ارزش واحـد بـهصـورت کلـی بـراي تمـام محـصولات یـک نظـام تولیدي تعریف میشود انحراف از تفکر ناب آغاز میگردد .[5] زیرا در تفکـر نـاب بـراي هرمحصول باید ارزشخاص آن را کشف و تعریف کرد و علت انحراف از تفکر ناب ایـن است که معمولاٌ جریان آفرینش ارزش توسط شرکتهاي متعددي صورت میگیـرد و هـر یک از این شرکتها تمایل دارد ارزش را به گونهاي متفاوت و متناسـب بـا نیازهـاي خـود تعریف کند. در تفکر ناب این تنها مصرف کننده نهایی است که میتواند ارزش را تعریف کند و ارزش تنها هنگامی داراي معنا و مفهوم است که در چارچوب یـک محـصول معـین
(کالا، خدمت یا ترکیب آن دو) بیان شود. محصولی که نیازهاي مصرف کننده خـود را بـا قیمتی معین، در زمانی معین و با کیفیتی معین برآورده سازد و ایـن تولیـد کننـده اسـت کـه ارزش را میآفریند درواقع از دیدگاه مصرف کننـده همـین امـر دلیـل وجـودي آن اسـت.

تفکر نـاب و تولیـد نـاب در چـارچوب سیـستم تولیـد و زنجیـره ارزش بـا یکـدیگر پیونـد مییابند. دراین رابطه تعدادي از برداشتهاي مربوط به تعیین ارزش ارایه میشود.

ارزش اول : فرآوردة برتر
اینگونه شرکتها پیشاهنگ نوآوري در کالاها و خدمات و یا در پی ارتباط مستقیم با فرد فرد مشتریان نیستند. آنها فرآوردههایی با بهترین قیمت و کمترین مـشکل آفرینـی، مناسـب گروه میانه بازار عرضه میکنند. تعهد آنها به مشتریان بسیار ساده است، بهاي کـم و کـالاي بی دردسر، یعنی رفتاري بی پیرایه و دور از تشریفات.

ارزش دوم : برتري در فرا آوري
شرکتهایی که به این ارزش دل بسته اند، در پی ساخت فرآوردههایی هستند که مرزهـاي عملکرد کالاها و خدمات شناخته شده را پشت سر گذاشته، تعهـد آنهـا بـه مـشتري عرضـه بهترین فرآورده روز میباشد.

ارزش سوم : مشتري نوازي
در این ارزش توجه ویژه به دیدگاه مشتري و تحویل دادن چیزي است که خواسـته انـد، نـه چیزي که در بازار آماده است. آنان در فکر داد و ستدي فقط براي یک بار نیستند و روابط صــمیمانه اي بــا مــشتري خــود برقــرار مــیکننــد. در هــر صــورت چیــزي در تفکــر نــاب از اهمیتویژه برخوردار است که در تعریف، درك ارزش و جریان ارزش موثر باشـد، تفکـر ناب یعنی اندیشیدن دقیق و نظارت پیوسته بر ارزش مشتري.

هر نوع دلیلی براي ارزش کم که از ناکارآمدي فرآیند مهندسی مجدد فرآیندها حاصل میشود. فرصت مناسبی براي بهبود و هم چنین شرایطی است که مـیتـوان در آن بـه خلـق ارزش و یا اضافه کردن ارزش پرداخت، فن تفکر ناب به تمامی علل مربوط به این موضوع میپردازد و راه هایی را براي خلق نتایج مطرح میسازدکه به شرح زیر میباشند:

1. رسیدن به عملکرد معادل یا بهتر، با هزینه کمتر یعنی بالا بردن عملکرد محصول.
2. دسترسی به اندازه، ظاهر، جذابیت و ویژگیهایی که تـلاش بیـشتري مـیخواهـد یعنـی بهبود وضعیت محصول.
3. نگهداري سطح کیفیت با هزینه کمتر.
4. شناسایی، جداسازي و حذف هزینههاي عناصر غیـر لازم از محـصول و خـدمات یعنـی علاوه بر کاهش هزینه، اجتناب از کاهش کیفیت صورت میگیرد.
5. به کارگیري فناوري و توسعه دانـش و خلـق محـصولات جدیـد و بـه کـارگیري تمـام تغییرات موجود به سود محصول.
6. جلوگیري از مصرف بی رویه منابع.
7. کنترل تغییرات ارزش و تولید محصول درست و به موقع مورد توجه قرار گیرد.
8. مشتري بهعنوان شریک تصور شود و بازگشت مشتري از طریقافـزایش منـافع مـشتري، سرویس و خدمات پس از فروش بهتر، افزایش قابلیت اعتمـاد و کـاهش هزینـه فزونـی مییابد.

بنابراین یک سازمان ناب، سازمانی خواهد بود کـه از تفکـر نـاب در شـناخت نیازهـاي مشتریان خود استفاده نموده و با توجه به نوع ارزش مورد توجه مشتریانش استراتژي مناسب را انتخاب نماید زیرا هیچ دیدگاهی در همه موارد موفق نخواهد بود.

اصل دوم : شناسایی جریان ارزش آن محصول
جریان ارزش مجموعه اي از کلیه اعمال ضروري بـراي ارایـه یـک محـصول معـین (کـالا، خدمت، ترکیب آن دو) است و در هر کسب و کار از طریق انجام سه وظیفه مهم مـدیریتی تحقق مییابد. جریان ارزش در BPR همان فرآیندهایی هستند که گامهاي متـصل در آنهـا منجر به دستیابی به نتیجه میشود. بنابراین براي دستیابی بـه ارزش مـورد انتظـار سـه وظیفـه مدیریتی به شرح زیر جریان ارزش را شکل میدهند:

الف) وظیفه خلق ایده نو که از انگاره محصول شروع شده و تا ورود آن بـه بـازار ادامـه مییابد و از طریق طراحی تفصیلی و مهندسی انجـام مـیگیـرد بـه بیـان روشـن تـر فرآینـد تکوین محصول را دربرمیگیرد.
ب) وظیفه مدیریت اطلاعـات کـه از سـفارش گیـري شـروع و تـا تحویـل محـصول را دربرمیگیرد.
ج) وظیفه دگرگونی فیزیکی که از مواد اولیه شروع شده و تا محـصول کامـل و آمـاده براي مصرف یا استفاده ادامه مییابد .[4]

اصل سوم: ایجاد حرکت بی وقفه در این ارزش
طبق اصل سوم تفکر ناب به این سؤال پاسخ داده میشود که چگونـه مـیتـوان ارزش را بـه حرکت درآورد؟ مراحل آن کدامند؟ پاسخ این است که بعد از تعریف ارزش و تعیین کل جریان میتوان ایجاد حرکت بی وقفه در ارزش را به انجام رسانید. چگـونگی ایـن فرآینـد شامل مراحل زیر است:

الف ـ عطف توجه بر یک هدف واقعـی، یعنـی تمرکـز بـر یـک طـرح معـین یـا یـک سفارش معین و یا خود محصول (یک سفر، یک خانه، یک دوچرخه) و زیرنظر داشـتن آن از آغاز تا پایان.
ب ـ نادیده گرفتن مرزهـاي سـنتی شـغلهـا، مـسیرهاي شـغلی، کـه اغلـب بـه صـورت بخشها نمایان میشوند از اقدامات اولیه شکل گرفتن یک بنگاه ناب است.
ج ـ بازاندیشی وظایف کاري معین و ابزارآلات بـه منظـور از بـین بـردن هرگونـه پـس روي، قراضهسازي و وقفه در انجام کارها بهطوري کـه بـا طراحـی، سـفارش و تولیـد یـک محصول معین ارزش به شکل پیوسته پیش رود.

درواقع سه گام یاد شده به شکل هم زمان برداشته میشود تا واریانسها و تـورشهـا در عملکرد نظام حذف شود. دستیابی به عملکرد بـدون ریخـت و پـاش و متـوازن سـازي سـه وظیفه مدیریتی عنوان شد. از طریق درك و کاربري مفهوم زمان تکت١ امکان پذیر خواهد شد. معنی اصلی زمان تکت یک فاصله زمانی دقیق است. مثل گام موسیقی، این واژه بـراي نخستین بار در دهه 1930 در آلمان بـه کـار گرفتـه شـد و بـا گـسترش تفکـر نـاب در دهـه گذشته توسط کشورهاي دیگر با همین نام مورد استفاده قرار گرفته است.[10]

در مرحلــه بازاندیــشی و تجزیــه و تحلیــل جریــان ارزش مــواردي مــشخص و آشــکار میشوند که باید مورد توجه قرار گرفته و برنامه ریزي تحول براساس آنها انجام گیرد، ایـن موارد شامل:

1. گامهاي بسیاري که ارزش آفرین نیستند (در راستاي ارزش تعریف شده نیستند) ولی به دلیــل دانــش فنــی و دارایــیهــاي تولیــدي موجــود، اســتفاده از آنهــا اجتنــاب ناپذیرنــد. گامهایی چون لحیمهاي کنترلی براي یافتن اطمینان در مورد کیفیت.
2. گامهاي بسیاري که آشکارا ارزش آفرینند، مانند جوشکاري تیوپهاي یک دوچرخـه که باید در معماري جدید ادامه یابند.
3. گامهاي اضافی بسیاري که هیچ ارزشی نمیآفرینند و بی درنگ باید حذف شوند.

اصل چهارم: امکان دادن به خریدار تا ارزش را از تولید کننده به سمت خود بکشد

در تفکر مهندسی مجدد فرآیندها تمرکز بر خواست تولید کننده است و او سعی میکند تا با معماري جدید فرآیندها سرعت حرکت از تولید به مصرف را افزایش داده و محصولات خود را به سمت مشتري هدایت کند و این مشتري نیست که کالاها و خدمات را بـه سـوي خود میکشد به چنین نظامهایی، فرایندهاي فشاري1ص گفته میشود و تفکـر نـاب شـدیداً بـا آن مخالف است. در اصل چهارم از تفکر ناب، تمهیداتی اندیشه میشود که محصول دقیقاً با خواست و نیاز مشتري مطابق باشد و بـراي عملـی شـدن آن بایـد دو جریـان اطلاعـاتی و تولیدي به طور همزمان متوازن گردند. جریان فوق در نمودارشماره (3) به نمـایش گذاشـته شده است.

همانطور که در نمودار فوق نشان داده شده است براي تولید ارزش در تفکر ناب الزاماً باید ارزش مورد نیاز مشتري باشد تا با میـل و رغبـت آن را بـه سـمت خـود جـذب کنـد و سیستم تولید وظیفه تولید ارزش و تسریع تحویل آن به مـشتري را خواهـد داشـت. یکـی از راههاي تحقق این امر یعنی افزایش سرعت و دقت خواسته شده، ایجاد گروههاي انحصاري محصول است. این گروهها بهعنوان یک رهیافت ناب در مقابل گروههایی معنا پیدا میکنند که در انحصار یک محصول نیستند. آنهـا از بـدو تولـد تـا پایـان عمـر محـصول بایـد آن را همراهی کرده و مسئولیت آن را بپذیرند.آنها گروههایی هستند که میتوانند بـراي تعیـین و هدایت مشخصههاي ارزش، طراحیکلی، مهندسـی تفـصیلی، خریـد، تهیـه ماشـین آلات و برنامه ریزي تولید، همه مهارتهاي لازم را در یک دوره کوتاه و در یک اتاق گـرد آورده و روش درست تصمیم گیري گروهی را بـه کـار گیرنـد در حـالیکـه در مهندسـی مجـدد فرآیندها گروههاي مختلف بهصورت منفک، عملیات برنامه ریزي، ساخت و فروش را بـه انجام میرسانند. در سیستم تفکر ناب همه مراحـل یـاد شـده توسـط گـروههـاي انحـصاري محصول دنبال میشود.[3]

اصل پنجم : تعقیب کمال1
اصل پنجم از تفکر ناب بر بهبود مستمر پافشاري میکند و اعتقاد دارد که براي دسـتیابی بـه بنیانهاي اصلی تفکر ناب باید به تعالی و کمال هر چهار بعد و اصـل ایـن نـوع تفکـر یعنـی ارزش، جریان ارزش، حرکت جریان ارزش و افزایش ضـریب کـشش مـشتري اندیـشید و دائماً ارزشها را با توجه به تغییرات در خواستههاي مصرف کنندگان و استفاده کنندگان از ارزش، تغییر و ارتقاء داد .[13] به رغم بیان اصول پنج گانه تفکر ناب باید توجـه نمـود کـه بزرگترین عامل از بین برنده مزایاي کاربرد این نوع تفکر نظامها در سازمانها، دستکاريها و تحریفهایی است که ممکن است در تعریف ارزش بوجود آید، بنابراین لازم است کـه مصادیق و شکلهاي مختلف تحریف ارزش بهعنوان نمونه ارایـه شـده تـا اسـتفاده از تفکـر ناب با آمادگی و دقت بیشتري به انجام رسد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید