بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر حضور زنان در هیئت مدیره بر حق الزحمه حسابرسی شرکت ها می پردازد. فرضیه تحقیق با استفاده از نمونه ای متشکل از 98 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1389 تا 1393 و با بهره گیری از مدل های رگرسیون چندگانه مبتنی بر تکنیک داده های تابلویی مورد آزمون قرارگرفت.
یافته های تحقیق حاکی از آن است که حضور زنان در هیئت مدیره شرکت منجر به بهبود کیفیت صورتهای مالی شده که این به نوبه خود از طریق کاهش ریسک برآوردی حسابرسان در ارزیابی صورتهای مالی شرکت صاحبکار منجربه کاهش میزان رسیدگی و مدت زمان حسابرسی ومتعاقباً کاهش حق الزحمه حسابرسی می شود.
نتایج تحقیق ضمن پر کردن خلاء تحقیقاتی صورت گرفته در این حوزه میتواند برای سرمایهگذاران، تدوین کنندگان مقرارت بازار حسابرسی و سایر ذینفعان اطلاعات حسابداری در امر تصمیمگیری راهگشا باشد.
مقدمه
رسوایی های مالی در اوایل سال 2000، منجر به تدوین قوانین جدید گزارشگری مالی ازجمله قانون ساربینزاکسلی1 شد. یکی از اهداف این قانون افزایش مسئولیت پذیری و پاسخ گویی مدیران شرکت ها و الزام آنها به گواهی و تائید صحت صورتهای مالی می باشد. تحقیقات متعددی نشان داده اند که تفاوت در جنسیت منجر به اجرا و به کار گیری فرایند گزارشگری مالی متفاوتی می باشد و معمولا زنان نسبت به مردان ریسک کمتری را قبول می کنند.
بنابراین می توان گفت؛ شرکت هایی که دارای مدیریت زن می باشند فشار بیشتری به کمیته حسابرسی وارد کرده تا از حسابرسان دارای خدمات با کیفیت تری استفاده کنند که این امر خود منجر به افزایش حق الزحمه حسابرسی می شود. از سوی دیگر با توجه به اینکه حسابرسان از موضوع ریسک گریزی مدیران زن نسبت به مدیران مرد آگاهی دارند، لذا در شرکت هایی که دارای مدیران زن می باشند، حق الزحمه حسابرسی کمتری را درخواست می کنند.
این نظریه بر بیان ایتون و همکاران - 2008 - 1 مبنی بر رابطه منفی بین مدیریت زن و حق الزحمه حسابرسی تاکید می نماید. آنان بیان کرده اند که وجود مدیران زن در راس شرکت منجر به بکارگیری سیاست هایی در تهیه صورتهای مالی و اجرای برنامه هایی شده که باعث بهبود سیستم کنترل های داخلی و کاهش نقاط ضعف و در نهایت موجب بهبود کیفیت صورتهای مالی می شود که نتیجه آن کاهش حق الزحمه حسابرسی میباشد.
بارلو و همکاران - 2010 - 2، ابوت و همکاران - 2012 - 3 و سریندهی و همکاران - 2011 - 4 بیان کرده اند که وجود مدیران زن در هیئت مدیره منجر به بهبود کیفیت صورتهای مالی و در نتیجه کاهش ریسک برآوردی حسابرسان در ارزیابی صورتهای مالی و در نهایت به کاهش مدت زمان حسابرسی و مبلغ حق الزحمه حسابرسی می انجامد. بر این اساس، انتظار می رود که بین جنسیت اعضای هیئت مدیره و حق الزحمه حسابرسی شرکت ها رابطه معناداری وجود داشته باشد.
با این حال در عمده مطالعات داخلی صورت گرفته ، این موضوع نادیده انگاشته شده و خلاء تحقیقاتی آن نیز در ادبیات حسابداری و مالی بطور جدی احساس می شود، که این خود انگیزه ای برای پژوهش حاضر می باشد. لذا مطالعه حاضر درپی یافتن شواهد تجربی جهت پاسخ به این سوال می باشد که آیا بین جنسیت اعضای هیئت مدیره و حق الزحمه حسابرسی شرکت ها رابطه معناداری وجود دارد؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ، نوع رابطه چگونه است؟. انتظار می رود نتایج این پژوهش بتواند دستاوردها و ارزش افزوده علمی به شرح زیر داشته باشد:
- اول اینکه نتایج پژوهش می تواند موجب گسترش مبانی نظری پژوهش های گذشته در ارتباط با حق الزحمه حسابرسی شود.
- دوم اینکه، شواهد پژوهش نشان خواهد داد که تا چه اندازه جنسیت اعضای هیئت مدیره می تواند بر حق الزحمه حسابرسی شرکت تأثیرگذار باشد
که این موضوع می تواند اطلاعات سودمندی را در اختیار قانون گذاران بازار حسابرسی، تدوین کنندگان استانداردهای حسابداری و سایر استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری قرار دهد. سوم اینکه، نتایج پژوهش می تواند ایده های جدیدی را برای انجام پژوهش های جدید در حوزه حق الزحمه حسابرسی پیشنهاد نماید.
مبانی نظری و فرضیه پژوهش
کوهن و همکاران - - 2011 بیان می کنند که اعضای هیئت مدیره عموما تحت کنترل مدیریت می باشند. تحقیقات متعددی نشان داده اند که تفاوت در جنسیت منجربه اجرا و بکارگیری فرایند گزارشگری مالی متفاوتی می باشد و معمولا زنان نسبت به مدیران مرد، ریسک کمتری را متحمل می شوند. بنابراین می توان بیان داشت که شرکت هایی که دارای مدیران زن در ترکیب هیئت مدیره هستند، فشار بیشتری به کمیته حسابرسی وارد نموده تا موسسات حسابرسی با کیفیت تری را بکارگیرند که این امر خود منجر به افزایش حق الزحمه حسابرسی می شود.
از سوی دیگر، چنین استدلال می شود که حسابرسان از ریسک گریزی مدیران زن نسبت به مدیران مرد آگاهی داشته، لذا در شرکت هایی که دارای مدیران زن در ترکیب اعضای هیئت مدیره بوده، سعی در کاهش حق الزحمه حسابرسی خود دارند که این دیدگاه با یافته های پژوهش ایتون و همکاران - 2008 - مبنی بر رابطه منفی بین وجود مدیر زن در ترکیب هیئت مدیره و حق الزحمه حسابرسی مطابقت دارد. آنان بیان می کنند که وجود مدیران زن در راس شرکت، منجربه اجرای سیاست هایی در تهیه صورتهای مالی و اجرای برنامه هایی شده که سبب بهبود سیستم کنترل های داخلی و کاهش نقاط ضعف آن شده که در نهایت به بهبود کیفیت صورتهای مالی و به تبع آن کاهش میزان رسیدگی ها و حجم آزمون های حسابرسی و در نتیجه، کاهش حق الزحمه حسابرسی می انجامد.
به طور مشابه، بارلو و همکاران - 2010 - ، ابوت و همکاران - 2012 - و سریندهی و همکاران - 2011 - دریافتند که وجود مدیران زن در ترکیب هیئت مدیره منجر به بهبود کیفیت صورتهای مالی می شود که این به نوبه خود از طریق کاهش ریسک برآوردی حسابرسان در ارزیابی صورتهای مالی شرکت صاحبکار منجربه کاهش میزان رسیدگی و مدت زمان حسابرسی ومتعاقباً کاهش حق الزحمه حسابرسی می شود. بر پایه مطالب مطروحه فوق، فرضیه پژوهش به صورت زیر تدوین می گردد: بین جنسیت اعضای هیئت مدیره و حق الزحمه حسابرسی رابطه معناداری وجود دارد.
پیشینه پژوهش
یاتیم - 2006 - 1 در پژوهش خودبا عنوان "بررسی ارتباط بین حق الزحمه حسابرس مستقل و ویژگی های هیئت مدیره و کمیته حسابرسی" وبا انتخاب نمونه ای متشکل از 736 شرکت- سال مشاهده از شرکت های حاضردربورس مالزی طی سال های 2002 تا 2004 به بررسی ارتباط بین متغیر ها پرداختند. او فرض کرد در شرکت هایی که اعضای هیئت مدیره و کمیته حسابرسی قوی دارند و از حاکمیت شرکتی مناسبی برخوردارند، این امر بر ارزیابی حسابرس از ریسک ذاتی و کنترل تاثیر گذاشته، موجب کاهش آن می شودو به تبع حق الزحمه نیز کاهش می یابد .
برعکس، درشرکت هایی که ساختار حاکمیت شرکتی آنها ضعیف است،حق الزحمه حسابرسی افزایش یافته است . نتایج نشان داد حق الزحمه حسابرسی مستقل با متغیرهای استقلال حسابرس، تخصص کمیته حسابرسی وتعدادجلسات اعضای هیئت مدیره، رابطه مثبت معناداری دارد.گرفین وهمکاران - 2008 - 2 در پژوهشی تحت عنوان "چارچوب اقتصادی تبیین کننده رابطه بین نظام راهبری شرکتی و حق الزحمه حسابرسی" به بررسی این موضوع در میان شرکتهای امریکایی پرداختند.