بخشی از مقاله

چکیده

افزایش روز افزونشدّت رقابت میان سازمان ها در قرن کنونی باعث شده آن ها همواره به دنبال راه هایی برای کسب مزیت رقابتی و پیروزی در میدان رقابت برآیند .یادگیری سازمانی یکی از ابزار های کسب مزیت رقابتی برای مدیران سازمان های کنونی به شمار میآید .این مقاله به دنبال بررسی رابطه ی یادگیری با عملکرد سازمان است

.سازمان یادگیرنده به عنوان سازمانی تعریف شده که در آن افراد به طور مستمر ظرفیّت خود را برای دستیابی به نتایج مطلوبشان ارتقا می دهند و به موجب آن الگوهای جدید تفکر پرورانده می شود، آرمان ها و آرزوهای جمعی آزاد می شوند و افراد یاد می گیرند که به یکدیگر یاد دهند.

تعریفی جدیدتر در این خصوص، یادگیری سازمانی را که با سازمان یادگیرنده مرتبط است، برجسته می کند و از آن به عنوانظرفیّت یا فرآیندی در سازمان یاد می کند که سازمان را برای کسب، پذیرش و اصلاح حافظه ی سازمانی توانا می سازد و در نتیجه رهنمودهایی برایعملیّات سازمانی فراهم می کند.همچنین ایجاد سازمان یادگیرنده جهانی - GLO - یک مدل اقدامپژوه برای کمک به شرکتهای آمریکایی در خلق نوعی فرهنگ سازمانی است که در کلیه سطوح، به لحاظ نظری و عملی، فراگیر است.

این مدل مبتنی بر اصول توسعه سازمان - مشتمل بر سازمانهای یادگیرنده - ، مدیریت منابع انسانی و نظریهی تغییر است و قصد دارد که در تمام فعالیتها، سیاستها، رویهها و فناوریهای تجاری و مردمی، چشمانداز شرکت را از نژادپرستی به جغرافیایی تغییر دهد. برای پیادهسازی این مدل چند چالش وجود دارد، از جمله دشواری رسیدگی به ابهامهای یک فرایند ناملموس و نامشخص. علاوه بر این، یک مدل جهانی واقعی در فرهنگهای خارجی نیز کاربرد دارد. اما شواهدی در خصوص کاربرد مدل در بافتهای فرهنگی غیرآمریکایی وجود ندارد. در نتیجه، این مقاله علاوه بر کاوش برخی از کاربردهای مدل در حوزه توسعه منابع انسانی، حوزههای متعددی را برای انجام تحقیقات آینده پیشنهاد میدهد.

مقدمه :

با توجه به تغییر و تحولات عصر حاضر و ورود سازمان ها به اقتصاد" دانش محور"، نیروی انسانی نسبت به سایر منابع سازمان از اهمیت و اولویت خاصی برخوردار شده است .از سوی دیگر، در طول چند دهه اخیر موضوعات تحول ، نوآوری و کارآفرینی توجه زیادی را در سازمان های دولتی و خصوصی به خود جلب کرده است .

امروزه محققان، کارآفرینی را به عنوان فرایندی توصیف می کنند که در شرایط و فضاهای متعدد شکل می گیرد و نباید به تنهایی از زاویه مددرسانی اقتصادی به آن نگریست . به سخن دیگر، امروزه اصطلاح کارآفرینی در مباحث بخش دولتی وارد شده که به طور عمده ناشی از اهمیت نقش دولت در جوامع و تلاش برای ایجاد تحول در سازمان های دولتی و بهبود عملکرد آنها بوده است.

کارآفرینی درون سازمانی به شیوه های مختلفی مانند کارآفرینی درونی، کارآفرینی سازمانی ، کارآفرینی داخل سازمان و کسب وکار سازمانی تفسیر شده است. کارآفرینی سازمانی، عنصر مهمی در توسعه اقتصادی و سازمانی به شمار می رود. کارآفرینی سازمانی نه تنها می تواند برای سازمان های بزرگ اهمیت داشته باشد ، بلکه می تواند برای سازمان های کوچک و متوسط نیز مهم باشد

پژوهشگران معتقدند که کارآفرینی سازمانی، مفهومی بسیار گسترده و شامل ایجاد ، توسعه و پیاده سازی فکرها یا رفتارهای جدید است .سازمان های کارآفرین ، پویا و خلاق و دارای ویژگی هایی از قبیل ساختار افقی ، ارتباطات غیررسمی ، استراتژی و برنامه ریزی بلندمدت، ارزیابی بر اساس عملکرد و فرصت گرا - جذب تهدید - هستند. رابینسون 1 کارآفرینی درون سازمانی را پدیدآورند ه رفتارهای کارآفرینی در درون سازمان، ساماندهی مجدد منابع داخلی، اقتدار سازمانی و دنبال کردن فرصت های جدید در سازمان بیان کرده است .

نباید چنین تصور کرد که کارآفرینی درون سازمانی تنها در سازمان های کارآفرین دیده می شود، بلکه در سازمان های سنتی و بوروکراتیک - غیر کارآفرین - نیز می تواند اتفاق بیفتد .این در حالی است که امروزه وجود نداشتن کارآفرینی در سازمان ها، به خصوص سازمان های دولتی، به تشدید بوروکراسی و کاهش بهره وری در سازمان ها انجامیده است .

این امر باعث شکل گیری سازمان هایی شده که نه تنها فعالیت شان کمتر از حد انتظار است، بلکه در برخی موارد ناکارآمد و بیهوده و غیر اثربخش هستند - چیذری و همکاران، - 1392 روند کلی در سازمان های دولتی ایران مؤید این مطلب است که وضعیت حاکم در این سازمان ها سنتی و غیر کارآفرینانه است و به نظر می رسد که مهم ترین دلایل ناکارآمدی سازمان های دولتی ایران را باید در فقدان نوآوری و کارآفرینی درون سازمانی جستجو کرد.

برای بروز کارآفرینی درون سازمانی و تبدیل کارکنان به کارآفرینان ماهر ، نظریه سازمان یادگیرنده می تواند راهگشا باشد چنین سازمانی از مزایایی مانند بروکراتیک نبودن، عدم تمرکز، تشکیل تیم های تخصصی که مد ام در پی حل مشکلات هستند، بهره می برد .از همه مهم تر وجود کارکنانی است که استقبال از یادگیری و تغییر به عنوان فرهنگ در آنها نهادینه شده است.

در حقیقت چنین محیط سازگاری که اشاعه دهنده خلاقیت و نوآوری است، زمینه مناسبی برای کارآفرینی سازمانی و ارائه ایده های جدید فراهم می آورد. بسیاری از محققین، سازمان یادگیرنده را از ابعاد مهم سازمان های موفق امروزی معرفی نموده اند، اما برخی ادعا می کنند سازمان های یادگیرنده در بهبود عملکرد کارآفرینی مؤثر است .

روش تحقیق :

در یک تقسیم بندی کلی روشهای تحقیق علمی به دو گروه روشهای کمی و روشهای کیفی تقسیم میشوند. دادههای کمی دارای حداقل یک ویژگی قابل سنجش با عدد هستند ,این در حالی است که دادههای کیفی دارای خصوصیاتی از موضوع تحقیق هستند که به فهم زمینه مورد نظر کمک میکنند ,این دادهها بیانگر ارزشها ,رفتار و تعابیر ناشی از موضوع تحقیق میباشند نکته قابل توجه آن است که انتخاب روش تحقیق اغلب اختیاری نیست و ماهیت موضوع تحقیق آن را اجبار مینماید .

تحقیق در موضوعات ترکیبی انسانی ,سازمانی و اجتماعی که در آن عوامل متعددی از حوزههای مختلف موثر است نمیتواند در حوزه روشهای کمی و دیدگاههای تجزیه گرایی به مفاهیم جامع و مانع دست یابد. انتخاب رویکرد مناسب اولین و مهمترین گام در فرایند تحقیق پس از مشخص شدن زمینه و موضوع تحقیق است که استراتژی تحقیق این فرایند را شکل میدهد .

در این تحقیق با توجه به نوع موضوع و هدف تحقیق در پاسخ به سوال " چه عوامل و معیارهایی در ارزیابی آمادگی سازمان جهت پیادهسازی سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان نقش مهمی را ایفا مینمایند؟" میبایست یک رویکرد کمی انتخاب شود.

در پژوهش علمی تاکید بیشتر متوجه مفاهیم بنیادی و درک این نکته است که در موقعیتهای معینی پس از گردآوری دادهها، چگونه باید استنباط شود. برای حصول این هدف، تشخیص روشهای نمونهبرداری، پارامترهای جامعه مورد علاقه، برآورد کنندههای این پارامترها و سرانجام دامنه خطاهای استاندارد حایز اهمیت میباشد.

در این بخش دو نکته در زمینه نمونه قابل توجه میباشد، اول اینکه نمونه میبایست معرف کاملی برای جامعه باشد و دوم اینکه دقت نمونه برداری قابل قبول باشد. بر همین اساس نمونه برداری تصادفی منجر به گزینش گروهایی میشود که با جامعه اصلی شباهت دارند. در مقاله حاضر با توجه به حجم و نوع جامعه آماری مورد نظر, روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید.

در این بخش، به روش تحقیق، جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری، ابزارهای پژوهش - چگونگی بررسی روایی و پایایی ابزارها - و روشهای تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته میشود - مقالات غیر پژوهشی از این چارچوب مستثنی هستند - .

ارزیابی آمادگی استقرار سیستمهای برنامه ریزی منابع سازمان

یکی از مراحل اولیه برای استقرار سیستمهای برنامه ریزی منابع سازمان، ارزیابی آمادگی سازمان برای پذیرش و بهره برداری مناسب از این سیستمها یا همان تصمیم به انطباق در مدل استیوس و پاستور میباشد. طی این مراحل، آمادگی سازمانی از ابعاد ساختاری، مدیریتی، انسانی، فنی، زیرساختاری و فرهنگی بررسی شده و مشکلات و مخاطرات احتمالی در جریان استقرار و پیادهسازی سیستم شناسایی میشود تا با چارهاندیشی برای رفع این مشکلات، زمینه استقرار سیستم فراهم گردد. تاکنون در سطح بینالمللی مطالعات و تحقیقهای مختلفی برای ارائه چارچوبهای ارزیابی آمادگی استقرار سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان صورت گرفته است.

ارائه این چارچوبها با هدف شناسایی مشکلات و چالشهای احتمالی در جریان استقرار سیستم و بهرهگیری از تجربیات موفق سایر موارد پیادهسازی برای رفع مشکلات صورت گرفته است. ارزیابی آمادگی سازمان روشی است که با بهرهگیری از آن، ابعاد مختلف سازمان بررسی شده و آمادگی هر یک از اجزای سازمان برای پذیرش سیستم برنامهریزی منابع سازمان سنجیده میگردد.

از آنجا که پروژه پیادهسازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمان نیز یک پروژه بزرگ و کلیدی در سازمانها به شمار میرود، بهرهگیری از این ابزار برای سنجش آمادگی سازمان جهت پیادهسازی سیستم برنامهریزی منابع سازمان ضروری است. در این روش از ابعاد مدیریتی و سازمانی، نیروی انسانی، ساختاری، فرآیندی، فنی، زیرساختاری و فرهنگی آمادگی سازمان برای پذیرش سیستم برنامهریزی منابع سازمان تعیین میگردد. با بهرهگیری از خروجیهای این ابزار میتوان کاستیهای موجود در زمینه پذیرش سیستم را شناسایی نموده و برای رفع آنها برنامه ریزی و اقدام نمود.

سیستم برنامه ریزی منابع سازمان یک َابرسیستم در حوزه سیستمهای اطلاعاتی میباشد که پیاده سازی آن مستلزم صرف هزینه و زمان قابل توجهی است و بر ابعاد مختلف سازمان، تاثیراتی را بر جای میگذارد. تاثیرات این سیستم بر سازمانها به حدی بوده است که زمینه رشد و ترقی برخی از سازمانها در عرصه کسب و کار را فراهم نموده و برای برخی از سازمانها نیز ورشکستی و پایان کسب و کار را به همراه داشته است.

از این رو انجام مطالعات ارزیابی آمادگی، قبل از پیادهسازی سیستم بسیار حائز اهمیت بوده و به عنوان یک عامل کلیدی موفقیت برای پیاده سازی سیستم مطرح میباشد. در این راستا ضروری است که سازمانها نیز قبل از هر اقدامی برای پیادهسازی سیستم برنامهریزی منابع سازمان به ارزیابی و امکانسنجی پیاده سازی این سیستم بپردازند تا پیادهسازی سیستم براساس واقعیتهای موجود و منطبق بر مقدورات و محدودیتهای سازمان صورت گیرد.

طی انجام مطالعات ارزیابی آمادگی، پیشنیازهای لازم برای اجرای موفق پروژه تعیین شده و آمادگی سازمان برای پیادهسازی سیستم سنجیده میشود. آمادگی سازمان از ابعاد مدیریتی و سازمانی، فنی، نیروی انسانی و زیرساختاری قابل بررسی و سنجش است. در صورتیکه سازمان از جهاتی آمادگی لازم را برای پذیرش سیستم نداشته باشد، باید راهکارهایی برای ایجاد آمادگی در حوزههای مذکور تعیین و تبیین گردد. مطالعات ارزیابی آمادگی پروژه با گردآوری اطلاعات اولیه، ایجاد چارچوب تحقیق، گردآوری مفصل اطلاعات مورد نیاز و تحلیل اطلاعات با استفاده از ابزارهای مدیریتی استاندارد صورت میگیرد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید