بخشی از مقاله
تأثیرات سیستم های سازمانی (ES) بر عملکرد سازمان: مطالعه ی پیاده سازی سیستم های سازمانی CRM و SCM و ERP
چکیده
در این مقاله تأثیرات سرمایه گذاری بروی سیستم های: برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP)، مدیریت زنجیره عرضه (SCM) و مدیریت ارتباط با مشتریان (CRM) که در درازمدت باعث بازگشت ارزش سهام، بهبود ارزش آن و سوددهی سازمان می شوند بطور مستند بیان می شود.
این نتایج با بررسی ۱۸۶ مورد پیاده سازی ERP، ۱۴۰ مورد پیاده سازی.SCM و ۸۰ مورد پیاده سازی.CRM درسازمان ها و تاثیرات آنها بر بهبود عملکرد مالی سازمان و تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از بررسی ها بدست آمده است. در زمینه ERP مواردی مبنی بر تاثیر آن بر افزایش سوددهی مشاهده شده است. ولی در زمینه بازگشت ارزش سهام موردی مشاهده نشد. در مواردی که روند پیادهسازی ERP سریع تر بوده است میزان سود بیشتر افزایش پیدا کرده است. میزان بازگشت ارزش سهام در سازمان هایی که SCM را بکار برده اند بیشتر از افزایش سود در آن سازمان ها بوده است. هیچ مدرکی مبنی بر اینکه شرکت هایی که CRM را اجرا کرده اند در زمینه بازگشت ارزش سهام و سوددهی موفق بوده اند وجود ندارد. اگر چه نمی توان گفت که بکار بردن سیستم ES در تمام شرکت ها موفق بوده است ولی نتایج حاصل دلگرم کننده بوده است بطوری که هیچ موردی مبنی بر داشتن تأثیرات منفی آنها مشاهده نشده است و این می تواند باعث کاهش نگرانی مدیرانی باشد که ادعا می کردند پیاده سازی سیستم ES باعث ایجاد مشکلات عمده در سازمان می شود. واژههای کلیدی: برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP)، مدیریت زنجیرهی عرضه (SCM)، مدیریت ارتباط با مشتریان (CRM)
۱ - مقدمه
سیستم های سازمانی راه های گوناگون زیادی را در زمینه نحوه سرمایه گذاری برای مدیران اجرایی ارائه می دهند. توانایی این سیستم ها در زمینه رشد عملکرد مالی سازمان در مقالات آکادمیک بسیاری تحسین شده است. سیستم ES شامل سیستم های ERPSCM.CRM است. این مقاله تاثیرات مثبت سیستم های CRM و ERP SCM بر افزایش سود دهی و بازگشت ارزش سهام را به اثبات می رساند. این نتایج با بررسی ۱۸۶ مورد پیاده سازی ERP، ۱۴۰ مورد پیاده سازی SCM و ۸۰ مورد پیاده سازی CRM در شرکت های بازرگانی و سازمان های اجتماعی بدست آمده است. این بررسی ها در دوره زمانی بیش از پنج سال برای ERP و چهار سال برای SCM.CRM انجام گرفته است. تاثیرات این سیستم ها در زمان اجرا و بعد از اجرای آنها در سازمان نیز مورد ارزیابی قرار گرفته است. سازمان ها بطور گسترده ای بروی سیستم ESسرمایه گذاری کرده اند. تحقیقات AMR میزان سرمایه گذاری در این زمینه را در سال ۲۰۰۱ به بیش از ۳۸ میلیارد دلار تخمین زده است (کراوس و اوبرین ۲۰۰۲). کارشناسان پیش بینی می کنند که سرمایه گذاری در این زمینه همچنان افزایش می یابد. ما با تخمین زدن منافع مالی این سیستم ها در دراز مدت باز بر اهمیت آنها تاکید می کنیم. همان طور که در زمینه میزان ثرات سیستم ERP بر روی عملکرد مالی تحقیقات اندکی وجود دارد در زمینه تأثیرات سیستم های SCM.CRM بر عملکرد مالی نیز تحقیقات اندکی وجود دارد علاوه بر این همانطور که در آغاز مقاله گفته خواهد شد تحقیقات در زمینه تاثیرات مثبت این سیستم ها، در مقابله با ارزش آنها بسیار نامحدود است. تحقیقات مدارک وشواهد بسیار معتبرتری را در مورد تاثیرات مثبت این سیتم ها ارائه می دهند. این مقاله شبیه به مقاله دهینگ و ریچاردسون (۲۰۰۲ ویرایش جدید) می باشد که در زمینه تاثیرات سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات بر عملکرد مالی است.اغلب مطالعات فقط بطور کلی بر تاثیرات سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات بر عملکرد مالی در دوره های زمانی و میزان سرمایه گذاری در این زمینه توجه کرده اند و مطالعات بسیار اندکی وجود دارد که به تاثیرات نوع خاصی از سرمایه گذاری در این زمینه ها پرداخته باشد، بنابراین حتی اگر تاثیرات مثبت سرمایه گذاری در این زمینه برای ما ثابت شده باشد نحوه این تاثیر گذاری بر عملکرد مالی بر بسیاری از ما پوشیده است و دانش ما در این زمینه محدود است در حالی که دانش و آگاهی در این مورد می تواند در بودجه بندی سرمایه و اتخاذ تصمیمات درست و سوق دادن سرمایه به فعالیت هایی که حداکثر سود را دارند مفید واقع شوند. سرمایه گذاری بر روی سیتم های ES برای آنکه بتواند موثر واقع شوند نیازمند حداکثر تعهد سازمان در مورد تامین منابع مالی اجرای آن و مدیریت قوی است. در بخش دوم مقاله به بازنگری تحقیقات انجام گرفته در این زمینه و انگیزه این تحقیقات می پردازیم. در بخش سوم بطور مختصر به بازنگری پایه و اساس این اعتقاد می پردازیم که سرمایه گذاری بر روی سیستم های ES تاثیرات مثبت بر عملکرد مالی سازمان دارد واین مقاله نیز بر همین موضوع تاکید دارد. در بخش چهار به شرح بعضی از نمونه های بررسی شده می پردازیم. در بخش پنج به تشریح روش های مورد استفاده برای تخمین میزان بازگشت ارزش سهام و سوددهی در درازمدت در سازمان ها با ذکر نمونه می پردازیم در بخش ششم نتایج تحلیلی ارائه شده است و در بخش هفتم بطور تئوریک به تاثیرات این سیستم ها بروی افزایش ظرفیت رقابتی سازمان و افزایش میل سازمان برای تحقیقات در زمینه هایی مانند دستگاه های اجرایی که در سیستم ES می توانند باعث افزایش عملکرد مالی می شوند، پرداخته می شود.
۲- مروری بر مقالات موجود در باب رابطه بین سیستم های ES و عملکرد سازمان در مستند کردن تاثیرات ES، محققان از اطلاعات کاملا موثق در زمینه بازگشت ارزش سهام، از استانداردها در بررسی حسابهای مالی و همچنین از اطلاعات جمع آوری شده در مشاهدات خود استفاده کرده اند با توجه به مهم بودن بازگشت ارزش سهام محققان از آخرین متد و روش در تجزیه و تحلیل واکنش ارزش سهام در کوتاه مدت نسبت به پیاده سازی سیستم ERP استفاده می کنند. هیس (۲۰۰۱) و رانگانتان و سامارا (۲۰۰۳) نیز بر اساس نمونه های ۹۱ و ۱۳۶ میزان عکس العمل ارزش سهام را به پیاده سازی سیستم ERP تخمین زده اند اگر چه تمام این تغییرات ارزش سهام مربوط به سیستم ERP نمی شود. چاترجی (۲۰۰۲) در مقاله خود برآورد می کند که بهمیزان زیادی عکس العملهای سهام بخاطر سرمایه گذاری در زمینه فناوری اطلاعات است که یک خط مشی نیز برای سازمان رسم می کند این مقاله دلایل آماری مهم مبنی بر بازگشت غیر عادی ارزش سهام در مواردی از ۰.۵٪ به ۰۸۴٪ که نشان دهنده ی تغییرات مثبت ارزش سهام در قبال سرمایه گداری در زمینه فناوری اطلاعات است ارائه می کند البته استفاده از تئوریهای بازاری کارامد می تواند بهانه خوبی برای این تغییرات باشد در حالیکه این مطالعات بدون غرض و جهت گیری بوده است اما این بازگشت غیر عادی نیز نمی تواند مؤید ارزش سرمایه گذاری در زمینه فناوری اطلاعات باشد زیرا تحقیقات اخیر نشان داده است که بعضی مواقع بازار سهام بطور غیر منصفانه ای ارزش سهام بعضی شرکت ها را افزایش و یا کاهش می دهد( (مراجعه کنید به فاما ۱۹۹۸ برای دیدن بعضی از این موارد این پیشنهاد برای درک بهتر ارزش سیستم ERP است). دو مقاله آکادمیک در زمینه تاثیرات سیستم ERP بر روی معیارهای حسابداری (عملکرد مالی) وجود دارد که از یکسری اطلاعات عمومی در آنها استفاده شده است بوستون و گرا سبکی (۲۰۰۱) برای تایید تاثیر سیستم ERP بروی سود دهی ۵۰ شرکت بازرگانی که این سیستم را استفاده میکردند در بین سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۷ مورد تحقیق قرار دادند آنها در تحقیقات خود از تستهای T برای مقایسه سوددهی در سالهای قبل از پیاده سازی ERP و سالهای اول دوم و سوم بعد از پیاده سازی این سیستم استفاده کردند اما آنها مدرکی مبنی بر تاثیر مثبت این سیستم بر روی عملکرد مالی سازمان پیدا نکردند البته در تحقیق آنها بدلیل روشهای نامناسب مورد استفاده آنها باید تردید کرد زیرا آنها در تحقیق خود از هیچ گونه معیاری برای کنترل تغییرات عملکرد کلی سازمان استفاده نکردند در واقع شاید تغییرات کلی سازمان که خود می تواند تابعی از عملکرد مدیران قبلی و نوسانات بازار و اقتصاد باشد باعث شده باشند که سیستم ERP نتوانسته موفق عمل کند از این رو نمی توان نتایج تحقیقات بوستون و گراسبکی را در مورد سیستم ERP قبول کرد استفاده از معیار برای کنترل تغییرات عملکرد سازمان حداقل الزامات برای ارزیابی تاثیرات این سیستم بر عملکرد مالی است. هیت (۲۰۰۲) در بررسی شرکتی که سیستم SAP ERP را مورد استفاده قرار داده بودند به تجزیه و تحلیل تغییرات ارزش سهام آنها و تغییرات در حساب های مالی پرداخته است آنها شواهدی مبنی بر تاثیر مثبت این سیستم بر عملکرد مالی در کوتاه مدت بدست آوردند اما بدلیل کمبود اطلاعات از نحوه پیاده سازی این سیستم نتوانسته اند تاثیرات آن را در دراز مدت برآورد کنند. بعضی از محققان برای بررسی تاثیر سیستم ERP بر عملکرد سازمان از تحقیقاتی مانند تحقیق در عمق سازمان، استفاده از تجربیات در تحقیقات و یا جمع آوری اطلاعات بوسیله تحقیقات پیمایشی استفاده می کنند. تحقیقات مک کافی (۲۰۰۲) یک نمونه از تحقیقات در عمق سازمان است که برای بررسی تاثیرات سیستم ERP در یک سازمان انجام گرفته است. مالبرایت (۲۰۰۳) در تحقیق خود نشان داد که با وجود اینکه دانش مدیران در زمینه این سیستم ها و تاثیرات آنها (بخصوص در زمینه عملکرد مالی و مدیریتی) بالا رفته است اما هنوز بعضی از این شرکت ها نتوانسته اند هزینه های عملیاتی خود را کاهش دهند. بررسی استرات من (۲۰۰۱) نشان داد که بسیاری از شرکتها در کاهش هزینه های عملیاتی ناتوانند. هانتون (۲۰۰۲) در تحقیق خود بطور تجربی با تجزیه و تحلیل ۶۳ شرکت و بررسی روابط بین این ۶۳ شرکت و بررسی رابطه ERP با عملکرد مالی پرداخت آنها همچنین یک شرکت را در نظر گرفته و به بررسی سود پیش بینی شده آن در قبل از آنکه کارمندان از تصمیم شرکت برای اجرای سیستم ERP باخبر شوند وبعد از آن پرداختند و نتایج بدست آمده حاکی از بهبود در سوددهی در زمانی بود که کارمندان از تصمیم شرکت اگاه بودند و این تاثیرات مثبت سیستم ERP بر سوددهی را تایید می کنند. این نتایج تجربی میتواند با اطلاعات مستند و معقول بیشتر مورد تایید قرار گیرد. در زمینه تاثیرات سیستم SCM ما تنها به یک مقاله آکادمیک اشاره می کنیم دهنینگ (۲۰۰۴) با تجزیه و تحلیل مجموعه ای از ۱۲۰ شرکت که این سیستم را اجرا کرده و یا در پی اجرای ان بودند به بررسی فواید این سیستم پرداخت او ادعا کرد که این سیستم بر عملکرد مالی تاثیر مثبت دارد البته او برخلاف بوستن و گراسبکی (۲۰۰۱ در بررسی فواید ERP ) با قراردادن میانگین عملکرد شرکت ها بعنوان معیار و استاندارد تغییرات صنعت و اقتصاد و تاثیرات آنها بر عملکرد شرکت ها را کنترل کرد ودر واقع کار او دارای بازخور بهتری بود. متاسفانه ما مطالعات بیشتری را در این زمینه در دسترس نداریم که ذکر کنیم. مقالات انتقادی ذکر شده نکاتی از تأثیرات مثبت سیستم های ES در سازمان را ذکر کردند اما مطالعات ما تفاوتهایی با این مطالعات دارد زیرا اولا مطالعات بالا بیشتر فقط یک سیستم مانند ERP یا SCM را مورد مطالعه قرار داده اند در حالی که ما سیستمهای ES که شامل ( CRM و SCM و ERP) می شود را بررسی خواهیم کرد و در واقع یک بررسی فراگیر تر را انجام خواهیم داد ثانیا در مطالعات گذشته برای برآورد میزان تاثیرات ES بر عملکرد سازمان معمولا یا میزان برگشت ارزش سهام یا با بررسی معیارهای حسابداری میزان سوددهی این سیستم ها را می سنجیدند (نه هر دو با هم) همچنین مطالعات گذشته این تاثیرات را در دوره های کوتاه مدت ۱ الی ۳ ساله بررسی می کردند ولی همانطور که قبلا گفته شد این سیستم ها ممکن است اثرات خود را در دراز مدت عیان کنند ما برای بدست آوردن سطوح مختلف عملکردی سازمان در وجود این سیستم، تاثیرات آن را در دراز مدت بر بازگشت ارزش سهام وسوددهی اندازه گیری می کنیم واین بررسی ها باید ما را به این نقطه برساند که این سیستم ها می توانند موثر واقع شوند ثالثاما تغییرات عملکرد سازمان را قبل و بعد از پیاده سازی و اجرای این سیستم بررسی می کنیم و سرانجام برای مشخص کردن تاثیرات این سیستم ها نتایج تحقیقات خود را با مطالعات و تحقیقات گذشته مقایسه می کنیم.
۳- فواید اجرای سیستم های سازمانی
۳-۱- سیستم ERP
این سیستم می تواند پیچیدگی های و فواصل بین بخش های مختلف کاری را با استاندارد سازی تراکنش های خودکار بر اساس وظیفه تعویض کند. چرخه تقاضا (از زمانی که تقاضا پذیرفته می شود تا زمانی که محصول تحویل می شود) را کاهش دهد همچنین افزایش توان عملیاتی، کاهش زمان پاسخگویی به مشتریان و افزایش سرعت تحویل محصولات را نیز میتوان از نتایج این سیستم برشمرد(کوتلر و بند ولی ۲۰۰۶ مک کافی ۲۰۰۲). استاندارد سازی تراکنش ها بر اساس وظیفه باعث کاهش طول زمان چرخه هزینه به هزینه و کاهش زمان مورد نیاز برای تطبیق اطلاعات کاری در پایان سال کاری می شود(مابرت ۲۰۰۰-۲۰۰۳ و مک کافی ۱۹۹۹ و استرات من ۲۰۰۱) همچنین این سیستم باعث کاهش هزینه های عملیاتی اصلاحات سازمانی می شود. جمع آوری تمام اطلاعات سازمانی در وهله اول و نگهداری اطلاعات بطور مرکزی و به روز رسانی آنها در مواقع ضروری از دیگر ویژگی های این سیستم است و این موجب می شود تمام مراحل کار بر اساس اطلاعات موثق طرح شود واین بخودی خود باعث می شود که نتایج حاصل از برنامه سازمان بطور کلی بر وضعیت اجرایی سازمان سایه بیفکند برای مثال تصمیم گیریهای مرکزی درست می تواند فرآیندهای عملیاتی را هماهنگ کند و همچنین به شرکت اجازه می دهد که اطلاعات مستمر و منظم در اختیار مشتریان قرار دهد (بانکوفت ۱۹۸۸). هماهنگی بین تراکنش هایی استاندارد در کل سازمان و وجود پایگاه داده های اطلاعات سازمانی باعث آسان شدن اداره سازمان برای مدیر می شود (اسکات و وسی ۲۰۰۲. مک کافی و آبتان ۱۹۹۶) اطلاعات جمع آوری شده توسط سیستم ERP یک دید کلی در باره شرایط عملکردی قسمت های مختلف سازمان به مدیر ارائه می دهد که این دید کلی می تواند در شناخت نیازهای لازم برای پیشرفت و بدست آوردن فرصت های بازار مورد استفاده قرار گیرد (آت کرنی ۲۰۰۰، گروه مشاورین بوستون ۲۰۰۰) اولین مزیت این سیستم برنامه ریزی عملیاتی و کاری بهتر است. سیستم های MRP 2ERP معمولا از یکسری محدودیت ها در استفاده از توانایی های برنامه برخوردار هستند اما سیستم SCM از توانایی هایی از الگوریتم برنامه استفاده می کند که نیازمند تطبیق پی در پی آنها با برنامه ندارد (رامان و سینگ ۱۹۹۸) برنامه ریزی بموقع این امکان را به شرکت می دهد که به تغییرات عرضه و تقاضا به سرعت واکنش نشان دهد. وجود یک برنامه هماهنگ و ارتباطات مناسب بین قسمت های مختلف زنجیره عرضه باعث کاهش اثرات bull Whip می شود (لی ۱۹۹۷) مقالات بسیار خوبی در باره مفید بودن برنامه ریزی زنجیره عرضه و هماهنگی 2 OM وجود دارد (کاچون و فیشر ۲۰۰۰ چونگ و لی ۲۰۰۲ میلنر و کوولیس ۲۰۰۲). افزایش سوددهی، افزایش بهره وری، عدم افزایش هزینه های عملیاتی، کم بودن میزان کالای انباری و کاهش زمان چرخه تقاضا (از زمانی که تقاضا پذیرفته می شود تا زمانی که محصول تحویل می شود) از جمله فواید سیستم SCM می باشد (نئو کلوس ۲۰۰۳).
۳-۳- سیستم CRM این سیستم ترکیبی از تعداد متعددی از اصول و قواعد رفتار بازاری می باشد (جانسیک و زابکار ۲۰۰۲، شت ۲۰۰۰، مورگان و هانت ۱۹۹۴)، در واقع این سیستم گسترش یافته مسئله مدیریت متمرکز بر مشتری می باشد. سیستم CRM شرایط را برای ایجاد روابط محکم وطولانی مدت با مشتریان آسان می کند. بعضی از وظایف این سیستم عبارتند از: کنترل نیروهای فروش، جمع آوری و نگهداری اطلاعات، حمایت از تصمیمات اتخاذ شده و ارائه گزارش به مدیران فوق این سیستم بوسیله ایجاد یک پایگاه داده گسترده مرکزی بر اساس اطلاعات مشتریان مانع دوباره کاری ها در جمع آوری اطلاعات می شود. داشتن پایگاه داده اطلاعات مشتریان برای شرکتهایی که چند محصول تولید می کنند نیز می تواند مفید واقع شود و در مواردی که مشتریان چندین محصول شرکت را خریداری می کنند شرایط را برای شرکت مهیا میکند تا میزان فروش خود را بالا ببرد.
اولین منابعی که برای جمع آوری شرکت های مورد نظر استفاده کردیم عبارتند از: BuSineSS Wire، خبر گذاری داو جونس، PRNeWS Wire و روزنامه وال استریت. ما شرکت هایی را مورد مطالعه قرار دادیم که در بین سال های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۹ به پیاده سازی این سیستم ها پرداخته بودند. مهمترین شرکت هایی که این کار را انجام داده اند عبارتند از: شرکت های JD EDWARDS و SAPORACLE و PEOPLE SOFT در LOGILITY, I2TECHNOLOGIES, MANAGISTICS,ASPEN TECHNOLOGYgles ERP a در زمینه SCM و شرکت های SIEBEL و SCT در زمینه CRM، تمامی این شرکت ها در زمینه های ذکر شده سرمایه گذاری کرده اند. داشتن پایگاه داده اطلاعات ارزش سهام در مرکز تحقیقات برای تضمین ارزش سهام (CRSP) و اطلاعات حسابرسی در پایگاه داده ها (COMPUSTAT)، شرط لازم برای شرکت دادن سازمان ها در تحقیق ما بود. نزدیک به ۹۸٪ موارد بررسی شده در بین سال های ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۸ این سیستم ها را بکار گرفته بودند. در بررسی ما حدود ۴۰۶ شرکت و سازمان، شرکت داشتند که به صورت زیر دسته بندی می شوند: ۱۸۶ مورد در زمینه ERP، ۱۴۰ مورد در زمینه SCM، ۸۰ مورد در زمینه CRM. در پانل A جدول ۱ آماری از نتایج حاصل از پیاده سازی سیستم ERP آمده است نتایج حاصل از این سیستم در قالب میانه (میانگین) به این صورت است که فروش کل سالیانه نزدیک به ۶۹۸۵ میلیون دلار (۱۶۷۸ میلیون دلار) و میزان کل دارایی ها ۱۰۳۲۹ میلیون دلار (۱۴۶۱ میلیون دلار) می باشد در پانل B نتایج حاصل از پیاده سازی سیستم SCM آمده است نتایج حاصل از این سیستم در قالب میانه ( میانگین) به این صورت است که فروش کل سالیانه نزدیک به ۱۰۰۲۰ میلیون دلار (۴۰۸۹ میلیون دلار) و کل دارایی ها ۱۳۷۳۵ میلیون دلار (۳۲۵۳ میلیون دلار) می باشد نتایج حاصل از سیستم CRM در همان قالب به این صورت است که میزان کل فروش ۶۹۹۰ میلیون دلار (۲۸۷۶ میلیون دلار ) و کل دارایی ها ۲۵۱۹۹ میلیون دلار (۳۴۰۴ میلیون دلار) می باشد در کل این جدول نشان می دهد که شرکت هایی که بروی سیستم های SCM و CRM سرمایه گذاری کرده اند از شرکت هایی که بروی سیستم ERP سرمایه گذاری کرده اند بزرگتر هستند و این شاید به این خاطر باشد که سیستم های و CRM SCM نسبت به سیستم ERP بیشتر بهم مربوط می شوند و بیشتر با هم در ارتباط هستند. کل موارد بررسی شده در تحقیق ما را می توان به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول شرکت هایی را شامل می شود که این سیستم ها را اجرا کرده اند و دسته دوم شرکت هایی هستند که تصمیم به سرمایه گذاری در این زمینه کرده اند. از ۱۸۶ مورد ذکر شده در زمینه سیستم ERP تنها ۳۵ مورد، از ۱۴۰ مورد SCM تنها ۱۲ مورد و از ۸۰ مورد CRM تنها ۸ مورد این سیتم را بطور کامل اجرا کرده بودند.
۵- روشهای به کار برده شده برای تخمین میزان اثر سرمایه گذاری در سیستم های ES بر عملکرد ۱ - ۵- انتخاب دوره ی ارزیابی میزان تغییرات عملکرد
برای انتخاب دوره ی زمانی ارزیابی تغییرات عملکرد از بازه های زمانی بلند مدت استفاده می کنیم تا بتوانیم تمام اثرات سیستم های ES بر عملکرد را مورد مطالعه قراردهیم، همچنین ما عملکرد سازمان را در طول دوره ی پیاده سازی مانند دوره ارزیابی سیستم مورد آزموڼ قرار می دهیم. براساس مدارک موجود در تحقیقات انجام شده ما یک دوره ی ۲ ساله را برای پیادهسازی سیستم ERP استفاده می کنیم. الیاری (۲۰۰۰) و مک کافی (۱۹۹۹) مدت زمان لازم برای پیادهسازی و نصب سیستم ERP را بین ۱ تا ۳ سال و به طور میانگین ۲۱ ماه پیشنهاد کردهاند. استرات من (۲۰۰۱) با جمع آوری اطلاعات زمانی از ۴۳ نفر صاحب نظر در این مورد مدت زمان میانگین از شروع به پیادهسازی سیستم تا شروع به فعالیت سیستم ERP را ۱۷/۱ ماه تخمین زده است. مابرت و همکارانش (۲۰۰۰) براساس اطلاعات حاصل از بررسی ۴۷۹ شرکت تولیدی در آمریکا میانگین وزنی زمان پیادهسازی سیستم ERP را در حدود ۱۷/۵ ماه تعیین کردهاند. براساس موارد ذکر شده ما یک دوره زمانی ۲ ساله را برای پیادهسازی سیستم ERP انتخاب می کنیم. مدارک موجود برای تخمین میزان زمان لازم جهت پیادهسازی کاربردی SCM و CRM محدود است. سیستمهای SCM و CRM در مقایسه با سیستم ERP از پیچیدگی کمتری برخوردارند و به طور سادهتری قابل پیادهسازی هستند. مطالعه ی رامان و سینگ (۱۹۹۸) در مورد تکنولوژی 12 نشان داد که مدت زمان برای پیادهسازی SCM بین ۶ تا ۱۲ ماه است. نوکلیوس (ab.2003) در تحقیقات خود دوره ی زمانی پیادهسازی SCM را ۱/۵ سال برآورد کرده است. براساس اطلاعات بدست آمده از گفتگو با افراد متخصص در زمینه ی SCM در SAP انتخاب یک دوره ۱۲ ماهه برای پیادهسازی سیستم SCM معقول به نظر میرسد. به دلیل کمبود منابع، جمع آوری اطلاعات بیشتر در زمینه » مدت زمان لازم برای پیادهسازی سیستم CRM» برای ما مقدور نمی باشد. براساس خلاصه ای از مدارک موجود در سایت CRMguru.COM، ٪۵۰ پروژهها در عرض ۱۸ ماه بازگشت سرمایه داشته اند و این مبین این موضوع است که مدت زمان پیادهسازی میتواند کوتاهتر هم باشد. بر اساس موارد ذکر شده ، ما یک دوره ی زمانی ۱ ساله را برای پیاده سازی سیستمهای SCM و CRM انتخاب کرده و مورد استفاده قرار می دهیم. مدارک موجود در مورد مدت زمان مناسب برای ارزیابی سیستم های پیادهسازی شده (مدت زمانی که تاثیرات سیستمهای ES بر سود دهی اندازهگیری می شود) حاوی اطلاعات کمی در این مورد می باشند. شواهد و قراین حاکی از وجود یک اتفاق جامع مبنی بر بدست آمدن سود در دوره زمانی بلند مدت است. بر همین اساس ما یک دوره زمانی ارزیابی ۳ ساله برای سیستم های به کار برده شدهای SCM و ERP و CRM انتخاب می کنیم به طور کلی ما تغییرات عملکرد مالی را در یک دوره ی زمانی ۵ ساله (یک دوره ۲ ساله پیادهسازی و یک دوره ی ۳ ساله ارزیابی ) برای سیستم ERP و یک دورهی ۴ ساله (یک دوره ی ۱ سالهای پیاهسازی و یک دوره ی ۳ سالهای ارزیابی) برای سیستم های SCM و CRM مورد آزمون قرارمی دهیم.
۲- ۵- روش های به کار برده شده برای تخمین میزان اثرگذاری سرمایه گذاری در ES بر ارزش سهام در بلندمدت
ما بازگشت های نا متعارف دراز مدت خرید و انبار را با استفاده از بازگشت های روزانه تخمین میزنیم. تفاوت بین میزان بازگشت واقعی ارزش سهام و میزان بازگشت استاندارد ارزش سهام را بازگشت نامتعارف می گویند. پیرامون روشهای مناسب برای محاسبه ای بازگشت های نامتعارف در مقالات بحثهای مهمی وجود دارد (لیون و همکاران ۱۹۹۹، فاما ۱۹۹۸، باربرولیون ۱۹۹۹۷، کوتاری و وارنر ۱۹۹۷). این مباحث بر ۲ موضوع اساسی تمرکز دارند: موضوع اول کنترل فاکتورهای مناسب برای محاسبه بازگشتهای نامتعارف در درازمدت است. البته اخیراً برای محاسبهای بازگشت های نامتعارف عواملی مانند اندازه ی سازمان، عملکرد گذشته ی سازمان را مورد بررسی قرار می دهند. موضوع دوم شرح آماری عوامل مهم بازگشت نامتعارف در دراز مدت است «باربرولیون (۱۹۹۷) و «کوتاری و وارنر» (۱۹۹۷) بیان کردند که نتایج آماری آزمون بسیاری از روش های اصلی استفاده شده نامعین و مبهم می باشد، زیرا این روش ها برای بازه های زمانی مشخصی تعریف شدهاند. باربر و لیون (۱۹۹۷) و لیون و همکاران (۱۹۹۹) پی بردند که بررسی بازگشت های نامتعارف شرکت هایی که از لحاظ سبد سهام مشترک هستند آزمون های آماری قوی ای را ارائه می دهند. پیادهسازی این رویکرد به ترتیب زیر است: گام اول: به طور ماهیانه تمامی شرکتهای واجد شرایط NYSE براساسی ارزش برابری بازار به دهکهای مختلف تقسیم بندی می شوند سپس تمامی شرکتهای NASDAQAMEX براساس میزان سبد سهام آنها در مکان مناسب قرار داده می شوند. کوچکترین قسمت هر دهک به ۵ قسمت تقسیم میشود و ۱۴ قسمت بدست می