بخشی از مقاله

ارزيابي آمادگي سازمان جهت پياده سازي سيستم ERP برمبناي مدل BEST
چکيده
در اين تحقيق به دليل نرخ بالاي شکست و صرف هزينه و زمان بسيار بالاي استقرار سيستم هاي برنامه ريزي منابع سازمان و همچنين ضرورت انجام مطالعات ارزيابي آمادگي قبل از استقرار سيستم جهت شناسايي نقاط ضعف سازمان، ازمدل BEST (استراتژي واهداف ، ساختار،فرايند ها، دانش ومهارت ،مديريت ) براي ارزيابي آمادگي سازماني جهت پياده سازي سيستم برنامه ريزي منابع سازماني استفاده شده است . داده ها از طريق توزيع پرسشنامه اي ميان جمعي از کارکنان اداره کل فناوري اطلاعات به صورت تصادفي از ميان کل کارکنان به صورت تصادفي انتخاب شده اند، جمع آوري شده است . پس از اطمينان از پايايي و روايي پرسشنامه ، مدل تدوين شده با استفاده ازآزمون T موقعيت مولفه هاي مدل BEST جهت اجراي برنامه ريزي منابع انساني انجام وسپس با استفاده از تحليل رگرسيو ن مولفه هاي مدل BESTمورد تحليل قرار گرفته و تحليل نتايج حاصل ، حاکي از آن است که بين ارزيابي آمادگي سازماني برنامه ريزي منابع سازمان(ERP) و ابعاد مدل Bestرابطه مثبت و معني داري برقرار است و به ترتيب عامل هاي استراتژي واهداف، فرايند ومهارت بيشترين و به ترتيب عامل هاي مديريت ،ساختارکمترين اثرگذاري را بر آمادگي سازمان جهت پياده سازي ERP دارا مي باشند.وسپس مولفه هااز طريق آزمون همبستگي پيرسون بوسيله نرم افزار SPSS تجزيه وتحليل شدند.
کليد واژه: سيستمهاي ERP، مدل BEST،آمادگي سازماني


مقدمه
سيستمهاي برنامه ريزي منابع سازماني را مي توان به عنوان نرم افزار يکپارچه اي تعريف نمود که داراي اجزا و يا ماژولهاي مختلفي در حوزه هاي عملياتي سازمانها مانند برنامه ريزي ، توليد، فروش ، بازاريابي ، توزيع ، حسابداري ، مديريت منابع انساني ، مديريت پروژه ، مديريت موجودي ، مديريت خدمات و نگهداري و تعميرات ، مديريت حمل و نقل و تجارت الکترونيک هستند. معماري و ساختار سيستمهاي برنامه ريزي منابع سازمان به گونهاي است که يکپارچگي و جامعيت اطلاعات سطح سازمان را فراهم نموده و جريان روان اطلاعات بين بخشهاي مختلف سازمان را فراهم مي آورد. رقابتي شدن محيط کسب و کار، ضرورت ايجاد يکپارچگي درون سازماني و بين سازماني در محيط زنجيره تامين و تحول گسترده درحوزه فناوري سيستمهاي اطلاعاتي عوامل اصلي شکل گيري سيستمهاي برنامه ريزي منابع سازمان بوده اند. اين سيستمها با ايجاد يکپارچگي مديريتي و عملياتي درون سازماني وبين سازماني و تسهيل و تسريع فرآيندهاي کسب و کار، کارايي و اثربخشي عملياتي سازمانها را افزايش داده و آنهارا براي حضور در بازار رقابتي آماده مينمايد (اولسون ٢٠٠٣ ،٨ ).
سيستمهاي برنامه ريزي منابع سازمان در واقع نقطه اوج و تکامل سيستمهاي اطلاعاتي در عصر حاضر هستند. قابليتهاي اين سيستمها باعث شده که علاوه بر بخشهاي تجاري ، سازمانهاي دولتي و غيرانتفاعي نيز جهت استفاده از آنها اقدام نموده و زمينه بهبود خدمات مشتريان را فراهم نمايند
(کلياد ٢٠٠٥ ،٩ ) پروژه هاي پياده سازي سيستمهاي برنامه ريزي منابع سازمان ماهيت بسيار پيچيدهاي دارند و يکي از مراحل اوليه براي استقرار اين سيستمها، ارزيابي آمادگي سازمان براي استقرار سيستمهاي برنامه ريزي منابع سازمان ياناميده مي شود. طي اين ERA است که به اختصار Enterprise Resource Planning Readiness Assessment ارزيابي ، آمادگي سازماني از ابعاد ساختاري ، مديريتي ، انساني ، فني ، زيرساختاري و فرهنگي بررسي شده و مشکلات و مخاطرات احتمالي در جريان استقرار و پيادهسازي سيستم شناسايي ميشود، تا با چارهانديشي براي رفع اين مشکلات ، زمينه استقرار سيستم فراهم گردد. تاکنون در سطح بين المللي مطالعات و تحقيقهاي اندکي براي ارائه چارچوبهاي ارزيابي آمادگي استقرار سيستمهاي برنامه ريزي منابع سازمان صورت گرفته است .ارائه اين چارچوبها با هدف شناسايي مشکلات و چالشهاي احتمالي در جريان استقرار سيستم و بهره گيري از تجربيات موفق ساير موارد پيادهسازي براي رفع مشکلات صورت گرفته است .
چارچوب ارزيابي آمادگي استقرار سيستم دراين مقاله براساس مدل BESTارائه شده است . در اين مدل ، ابعاد مختلف سازماني به ابعاد نرم و ابعاد سخت تعريف شده و در اين قالب بعد اصلي در سازمان شناسايي و مدل شده است . اگرچه سيستم ERP٢ مي تواند مزاياي بسياري را براي سازمان به ارمغان بياورد ولي عمده ترين نگراني ، نرخ شکست بالاي آن مي باشدگفته مي شودحدود ٣٢ درصد از پروژه هاي ERP موفق به ارائه مزاياي پيش بيني شده نمي شوند و سه چهارم برابر زمان از اين پروژه ها نا موفق هستنداين پروژه ها به طور متوسط ٩٣ درصد بودجه و بيشتر را مي طلبند در حاليکه تنها ٧٢ درصد از مزاياي پيش بيني شده را محقق مي نماينداين آمار نشان مي دهد که پروژه هاي ERP يکي از مشکل ترين پروژه هاي توسعه سيستم مي باشند.
براي جلوگيري از چنين شکست هاي پر هزينه اي تلاش هاي زيادي توسط محققين انجام شده است .
برخي از پژوهشگران ديدگاهها و نگرش هاي ارزشمندي در روند پياده سازي ERP ارائه داده اند و برخي ديگر عوامل مختلف موثر بر موفقيتيا شکست پروژه هاي ERPرا شناسايي کرده اند. در اين راستا ضروري است که سازمانها نيز قبل از هر اقدامي براي پياده سازي سيستم برنامه ريزي منابع سازمان به ارزيابي و امکان سنجي پياده سازي اين سيستم بپردازند تا پياده سازي سيستم بر اساس واقعيت هاي موجود و منطبق بر مقدورات و محدوديت هاي سازمان صورت گيرد. بنابراين يکي از مراحل اوليه براي استقرار اين سيستم ها ، ارزيابي آمادگي سازمان براي استقرار سيستم هاي برنامه ريزي منابع سازماني است که به اختصار (Resource Planning Readiness Assessment) ERPRAناميده مي شود. طي اين ارزيابي ، آمادگي سازماني از ابعاد ساختاري ، مديريتي ، انساني ، فني ، زير ساختاري و فرهنگي بررسي شده و مشکلات و مخاطرات احتمالي در جريان استقرار و پياده سازي سيستم شناسايي مي شود تا با چاره انديشي براي رفع اين مشکلات زمينه استقرار سيستم فراهم گردد. تاکنون در سطح بين المللي Enterprise مطالعات و تحقيقات اندکي براي ارائه چارچوب هاي ارزيابي آمادگي استقرار سيستم هاي برنامه ريزي منابع سازمان صورت گرفته است که اين چارچوب ها با هدف شناسايي مشکلات و چالش هاي احتمالي در جريان استقرار سيستم و بهره گيري از تجربيات موفق ساير موارد پياده سازي براي رفع مشکلات صورت گرفته استبا توجه به اينکه براي شناسايي حوزه هاي ضعف و قوت سازمان ، بايد شناخت خوبي از ابعاد سازمان داشته باشيم ، از اين رو ارزيابي آمادگي سازمان بر اساس مدل (BEST) استراتژي واهداف ،ساختار،فرايند ها،دانش ومهارتها ،مديريت مي تواند انتخاب خوبي باشد. هدف از اين مدل اين است که ارزيابي کند چگونه يک سازمان مي تواند در جايگاه مناسبي قرارگيرد تا به اهداف و تعالي خود دست پيدا کنددر حال حاضر بازار ERP يکي از سريعترين بازارهاي در حال پيشرفت صنعت نرم افزار است . در اين مقاله ارزيابي آمادگي سازماني در بانک ملت براي پياده سازي سيستم هاي برنامه ريزي منابع سازماني ( ERP ) بر مبناي مدل (BEST )هدف اصلي پژوهش بوده است . البته يک سري اهداف فرعي ديگر نيز در اين تحقيق محقق شده است که مي توان به شناخت عوامل و معيارهاي موثر و همچنين اولويت بندي عوامل موثر بر آمادگي سازماني بانک جهت پياده سازي سيستم ERP اشاره کرد.
نتايج حاصل از اين تحقيق مديران شرکت را قادر مي سازد که درک جامعي از پروژه ERP داشته APICS(American Production and Inventory Control Society ) باشند و به آنها در اتخاذ يک تصميم مناسب در شروع پروژه ERP کمک خواهد نمود، علاوه بر اين آنها مي توانند قبل از اجراي پروژه پياده سازي از زمينه هاي ضعف خود آگاه شوند. بنابر اين آنها مي توانند ريسک هاي احتمالي و هزينه هاي مربوط به پروژه را بطور موثر مديريت کرده و از بسياري از چالش ها در مراحل بعد از پياده سازي جلوگيري کنند.
مرور ادبيات تحقيق
تمامي نواحي سازمان را به طور مستقيم به هم متصل کرده و با ايجاد ERP داده هاي موردنياز در زمان مناسب ، تصميم گيري مديران را تسهيل مي کنند. .(٢٠٠٤ ,Jacobs &Bendoly ) بسياري از مطالعات اخير بر روي پياده سازي ERP تمرکز کرده اند. (پيتاک و اشراگينهيم ٢٠٠٤ ) يک چک ليست ارزيابي با ٢٥ پرسش پيشنهادداده اند.
ارزيابي آمادگي يک سازمان براي پياده سازي سيستم ERP به صورت معيارهايي در بازده صفر تاچهار امتياز بندي شده است .عليرغم اين که اين تحقيق به عنوان يک روش مهم براي ارزيابي آمادگي سازمان محسوب مي شود، اما کمبودهايي دارد. براي نمونه در اين روش ، جهت گيري مشتري و پياده سازي مؤثر شش سيگما به عنوان فاکتورهاي اصلي ارزيابي در نظر گرفته شده اند، در حالي که فاکتورهايي از قبيل ساختار فناوري اطلاعات و فرايندهاي موجود ديده نشده اند.
تاتسيوپولوس و همکارا ن ( ٢٠٠٣ ) يک متدولوژي مديريت ريسک براي پياده يک متدولوژي مديريت ريسک براي پياده سازي ERP پيشنهاد داده اند و آنرا براي يک شرکت فعال در صنعت نفت اجرا کرده اند.
وورديجيک و همکارا ن ٢٠٠٣ فاکتورهايي که به موفقيت و يا شکست پروژه هاي ERP پيشنهاد داده اند وآنرا در شرکتهاي بزرگ توليدي منجر مي شود را بررسي کرده اند. موتواني و همکاران (٢٠٠٥ ) براي درک فاکتورهاي موفقيت و شکست پروژه هاي ERP از يک متولوژي با تئوري تغيير فرايند هاي سازمان استفاده کرده اند. (ايهي و مادسن ٢٠٠٥) مطالعات تئوري تغيير فرايندهاي سازمان استفاده کرده اند.
تجربي را که سعي در مشخص کردن موضوعات بحراني موفقيت در پياده سازي سيستم هاي ERPدارند، مرور کرد ه اند.( بني جمالي و همکاران ٢٠٠٥) فاکتورهاي اصلي مؤثر بر پياده سازي ERP بررسي کرده و يک مکانيزم رتبه بندي پيشنهاد داده ا ند که به موجب آن ، آمادگي سازمان ارزيابي مي شود. (رزمي و همکارا ن ٢٠٠٩ ) يک مدل مفهومي ارائه کرده و با استفاده ازفرايند تحليل شبکهاي فازي ، ارزيابي آمادگي سازمان را انجام داده اند.
آموزش ، وسعت ارتباطات سازمان ) که ممکن است بر موفقيت اجراي ERP اثرگذار باشند را در سازمانهاي ايراني بررسي کرده اند. اين محققان در تحقيقي ديگر ( ٢٠١٠) ، به بررسي اثر فاکتورهاي محيطي سيستم ( مانند شهرت فروشنده سيستم ERP ، کيفيت سيستم وحمايت فروشنده )برموفقيت اجراي ERP در سازمانهاي ايراني پرداخته اند. نتايج اين تحقيق نشان مي دهد که کيفيت سيستم و حمايت فروشنده ، هر دو اثرمعناداري بر موفق بودن اجراي ERP دارند. دژدار و آينين ( ٢٠٠٩ ) فاکتورهاي بحراني موفقيت (CSFs) موجود در ادبيات جاري ERP رابررسي کرده ويک مجموعه نظاممند و طبقه بندي جديدي از CSF ها را براي اجراي ERP آماده کرده اند.
انگاي و همکارا ن (٢٠٠٨ ) به بررسي CSF ها در ده کشور .ناحيه پرداخته ودر کل ١٨ CSF شناسايي کرده اند.
اين CSF ها شامل ٨٠ زير فاکتور ها هستند. آنها به اين نتيجه رسيده اند که از بين اين CSF ها ، حمايت مديريت ارشد وآموزش ،بيشترين تکرار را به عنوان فاکتور ها بحراني موفقيت جهت اجراي سيستم هاي ERP دارند.
سيستم هاي برنامه ريزي منابع سازمان
سيستمهاي برنامه ريزي منابع سازمان بسته هاي نرم افزاري گستردهاي مي باشند که جهت پشتيباني از توسعه يکپارچه اطلاعات در بخشهاي مختلف سازمان مانند توليد، مالي و منابع انساني بوجود آمده اند. شرکتهايي که مبادرت بهينه سازي سيستمهاي برنامه ريزي منابع سازمان مي نمايند باعث ايجاد يک زنجيره ارزش در درون سازمان خودمي شوند. اين سيستمها به دنبال يکپارچگي و ايجاد تحرک در فرآيندهاي سازماني و جريان اطلاعات در سازمان مي باشند (المشعري ، ٢٠٠٢ ). اين سيستمها، سيستمهايي مبتني بر رايانه هستند که براي پردازش تراکنشهاي سازمان طراحي شده اند و هدف آنها تسهيل برنامه ريزي ، توليد و پاسخگويي به موقع به مشتريان در محيطي يکپارچه است (الري ، ٢٠٠٢ ).سيستمهاي برنامه ريزي منابع سازمان ، سيستمهاي اطلاعاتي بخش بندي شده اي هستند که فرآيندها و اطلاعات مرتبط با آنها در کل سازمان در حوزه هاي مختلف عملکردي يکپارچه شدهاند. (کومار و هيلسگرسبرگ ، در اختصار" " Enterprise٢٠٠٠ ) آنچه در همه اين تعاريف مهم است ، توجه و تمرکز بيشتر بر روي عبارت چرا که اين سيستم فراتر از برنامه ريزي عمل Resource و Planning مي باشد تا توجه به عبارات ديگر از جمله کرده و با وجود تمرکز بر روي منابع سازمان ، عناصري فراتر از آن را نيز پوشش مي دهد. از سوي ديگر آنچه در اين است و همين دو جنبه مهم از ERP تعاريف بيش از همه نمود دارد، يکپارچگي و استاندارد بودن سيستم سيستمهاي برنامه ريزي منابع سازمان ، آن را از ديگر سيستمهاي اطلاعاتي يکپارچه جدا مي سازد (ون اوردينگن و همکاران ، ٢٠٠٣ ). بر اساس نظر داونپورت توسعه سيستمهاي برنامه ريزي منابع سازمان مهمترين کارکرد فناوري اطلاعات براي سازمانها در دهه ٩٠ ميلادي بوده است . به کمک اين نرم افزار در سازمانها يک جهش موثر در افزايش اثربخشي به وقوع پيوسته است (داونپورت ، ١٩٩٨ ). سيستمهاي برنامه ريزي منابع سازمان نياز به يکپارچگي برنامه هاي رايانه اي در کسب و کارهاي مختلف را برآورده مي کنند. در اين سيستمها يک پايگاه داده مرکزي کل فرآيند يکپارچگي سيستم را پوشش مي دهد (يان اولگر و همکاران ، ٢٠٠٣ ). اين سيستمها به مديران اجازه مي دهند.
که در کل سازمان جريان اطلاعات را کنترل نموده و دسترسي بهنگام را فراهم سازند.در همين رابطه ، سيستمهاي برنامه ريزي منابع سازمان فرايندهاي بين بخشي را حذف نموده و باعث مي شوند يکپارچگي در کل سازمان ايجاد گردد. اين سيستمها زماني بوجود آمدند که بهبود فرآيند به عنوان يک مسأله استراتژيک مطرح بود. در سالهاي گذشته سيستمهاي برنامه ريزي منابع سازمان به عنوان سيستمهاي ضروري براي اداره کسب و کار و ايجاد مزيت رقابتي مطرح شده اند (مابرت و همکاران ، .(2000
برنامه ريزي منابع سازماني
سيستم برنامه ريزي منابع سازماني ( ERP )، ي بسته نرم افزاري قابل تنظيم و از پيش استاندارد شده تجاري است که هدف آن يکپارچگي اطلاعات و جريان اطلاعات بين تمامي بخاش هاي سازمان از جمله حسابداري ، منابع انساني ، زنجيره عرضه و مديريت مشتريان با رويکرد مشتري گرايي و پاسخ به تقاضاي بازار است . اين سيتم ها قادرند با بهره گي ري از فناوري اطلاعات ، سيستم ها و عمليات موجود در سازمانها را يکپارچه کرده و در قالبي پايگاه اطلاعاتي واحد دردسترس قرار دهند سيستم هاي برنامه ريزي منابع سازماني از آخرين ابزارهاي مديريتي است که مي تواند اطلاعات موجود در سازمان را با استفاده از فناوري اطلاعات در تمام حاوزه هااي فعاليات سازمان بطور منسجم و يکپارچه جمع آوري کند و نتايج آنرا در اختيار استفاده کنندگان سطوح مختلف سازمان قرار دهد. در بسياري از موارد نيز موجب بهبود اثربخشي سازمان مي شود.
سيستم برنامه ريزي منابع سازماني ERP يا سامانه تخصيص سازمان طيف وسيعي از فعاليتهاي مختلفي را که به بهبود عملکرد سازمان منتهي مي شود، در بر مي گيرد. اين سيستم به عنوان ي فناوري طوري طراحي شده است که با يکپارچه سازي فرايند هاي تجاري و کنترل بهينه اطلاعات و داده در سازمان ، شرکتها را قادر مي سازد تا دانش شرکت را بطور مطلوب مديريت کنند. دانش مورد نياز در اجراي سيستم برنامه ريزي منابع سازماني ، تخصايص ها، تجارب و مهارتهاي مختلفي را شامل مي شود و از اين رو انتقال و تبادل اطلاعات در بين کارکنان و واحد ها براي کسب دانش مورد نياز براي اجراي موفق سيستم ضروري است . دانش اين سيستم نماي تواند مستقيما" به کاربر سازمان انتقال يابد. اين دانش ، درون سازمان و بيرون از سازمان توزيع شده است .
برنامه ريزي منابع سازماني
از سال ٢٠٠٠ ميلادي که سيستمهاي اطلاعات مبتني بر وب ايجاد شدند، زير ساخت تشکيل دهنده ي سيستم هاي برنامه ريزي منابع سازمان نيز بر اساس همين پروتکل ارتباطي طراحاي شده و قابليت استفاده ي همزمانندکاربر در هر نقطه جهان را فراهم آورده . همچنين سيستم برنامه ريزي منابع سازمان از سيستمهاي مديريت پايگاه داده ي يکپارچه استفاده ماي کنند و اين پايگاه ها به طور معمول با سيستم هاي مديريت رواب ، با مشاتريان و سيستمهاي مديريت زنجيره ي تأمين در ارتباط بوده و طي سال هاي اخير با اين پايگاه هاي داده يکسان شده اند تا نسل ديدي از اين سيستم ها شکل گيرند، اگرچه همچنان با هماان عنوان کلاي سيستم برنامه ريزي منابع سازمان شناخته مي شوند (شفيعا،محمدعلي ،مانيان ،امير،رئيسيواناني ،ايمان .١٣٩٢) پياده سازي سيستم هاي سازماني فرايندي زمانبر و پيچيده ماي بشاد و ماوارد زيادي از پيااده سازي ناموفق اين سيستم ها گزارش مي شود که تاثيرات بسيار نامطلوبي بار روي عملکرد و کارايي شرکت هاي مغلوب داشته است ( PARP.A ٢٠٠٠)ANDSHANKS.G بررسي ها نشان مي دهد که ٧٠ % از پياده سازي هاي سيستم هاي برنامه ريزي منابع سازمان به مزاياي مورد انتظار دست نيافتند.(٢٠٠٠.MAJED A)و ٤٠ تا %٦٠ از پياده سازي اين گونه از سيستم ها با شکست مواجه شده(LANgENWALTER.G٢٠٠٢)و منجربه مشکلات بسيار جدي مثل ورشکستگي شرکتهاي بزرگ و موفق شده اند.(DAVENPORT.T٢٠٠٠).
پياده سازي موفق برنامه ريز ي منابع سازمان علاوه بر مسائل فني و تکنيکي نيازمند حجم زيادي از کار گروهي ، مشاوره ، تبادل نظر، روحيه همکاري ، به کار گيري استعدادها و توانمندي هاي سازماني و انتقال دانش بين افراد و گروههاي کاري مختلف مي باشد( ابراهيمي ،عبداله ١٣٩٢).منابع متعددي طي دهه ي ٩٠ ميلادي به سيستم هاي برنامه ريزي منابع سازمان و منافع آن اشاره کرده اند، اما تا کنون در زمينه ي تبعات پياده سازي اين سيستم و اثربخشي هاي آن بارسازمان ها پژوهش هاي کمي انجام شده است ؛ چرا که اين سيستم به سبب پيچيدگي هاي خود، سبب شده تا بسياري از سازمانها از به کارگيري آن واهمه داشته باشند و به همين دليل هنوز براي بسياري از سازمان ها ،بويژه در کشور هاي رو به پيشرفت ، سيستم اطلاعاتي نويني به شمار مي رود. (شفيعا،محمد علي ،مانيان ،امير،رئيسي واناني ،ايمان ١٣٩٢. (
مؤلفه هاي برنامه ريزي منابع سازماني
پروژه هاي پياده سازي سيستم هاي برنامه ريزي منابع سازمان ماهيت بسيار پيچيده اي دارند و يکي از مراحل اوليه براي استقرار ايد سيستم ها، ارزيابي آمادگي سازمان براي استقرار سيستم هاي برنامه ريزي منابع سازمان Enterprise Resource Planning Readiness Assessment است که به اختصار ERA ناميده ي شود.طي ايد ارزيابي ، آمادگي سازماني از ابعاد ساختاري ، مديريتي ، انساني ، فني ، زير ساختي و فرهنگي بررسي شده و مشکلات و مخاطرات احتمالي در جريان استقرار و پياده سازي سيستم شناسايي مي شود، تا با چاره انديشدي براي رفع مشکلات ، زمينه استقرار سيستم فراهم گردد چارچوب ارائه شده توسط (بني جمالي و همکاران )، ٩٣٩٧ براي ارزيابي آمادگي سازمان به منظدور پياده سازي ERP که برگرفته از چارچوب عوامل کليدي موفقيت ارائه شدده توسط پاستور مدي باشد، شامل چهار گروه عوامل مختلف مي شود:
• گروه اول که شامل عوامل سازماني استراتژيکي است ، مجموع ده شاخصهايي را در برمي گيرد که بيشتر به استراتژيها و مأموريتها بلند مدت سازمان در حوزه تجاري و فناوري اطلاعات مي باشد.
• گروه دوم که سازماني تاکتيکي است ، بيشتر شامل مجموعه شاخصهاي مرتبط با پروژه پياده سازي و بررسي وجود آمادگي هاي لازم در ايد زمينه مي شود.
• گروه سوم عوامل فني استراتژيکي را شامل مي شود که در آن مجموعه شاخصهايي که بيشتر بلند مدت بوده ولي بعد فني دارند مورد توجه قرار مي گيرند.
• گروه چهارم که به عوامل فني تاکتيکي مي پردازد نيز به شاخصهايي اشاره دارد که بيشتر جنبه کوتاه مدت و تکنيکي دارند.
تاکنون در سطح بين المللي مطالعات و تحقيقي هاي اندکي بدراي ارائده چارچوب هاي ارزيابي آمادگي استقرار سيستم هاي برنامه ريزي منابع سازمان صورت گرفته است . ارائه ايده چارچوب ها با هدف شناسايي مشکلات و چالش هاي احتمالي در جريان استقرار سيستم و بهره گيري از تجربيات موف ساير موارد پياده سازي براي رفع مشکلات صورت گرفته است .(حنفي زاده ،پيام ،زارع رواسان ،احد١٣٩٠)
مرور ادبيات موضوع مورد بحث و بررسي مباني نظري ، نشان مي دهد که مؤلفه هاي لازم بدراي آمادگي جهت اجراي برنامه ريزي منابع سازماني شامل : آمادگي (منابع انساني ، منابع مالي ، زير ساخت ها، کنترل کيفيت ، سيستم هاي اطلاعاتي ، فناوري اطلاعات ) مي باشد.
• منابع انساني شامل : ميزان آشنايي کارکنان با ERP ، ميزان همکاري و روابط درون سازماني ، سطح تحصيلات کارکنان ، ميزان برخورداري نيروي انساني بکارگرفتده شده در سطوح مختلف از مهارتهاي لازم جهت انجام امور، برنامه هاي تشويقي و انگيزشي براي کارکنان ، ميزان فعاليت سازمان جهت آموزش پرسنل ، ظرفيت يادگيري در سطح سدازمان و ميزان توانايي کارکنان در يادگيري و درک امورات جديد محوله .
• منابع مالي : وضعيت منابع مالي سازمان براي پشتيباني از تغييرات براي بهره وري بيشتر، ديدگاه مديريت مالي سازمان در رابطه انجام تغييرات احتمالي در راستاي اهداف سازمان ،حمايت منابع مالي براي خريد برنامه هاي جديد، کارهايي که جهت کاهش هزينه ها انجام مي گيرد، ميزان هزينه ي که براي تهيه يک برنامه منسجم و يکپارچه که به بهره وري و راندمان کمک کند.
 زيرساختها شامل : زيرساختهاي عمومي ، زيرساختهاي فني و تصدي ، موقعيت و فضاي فيزيکي سازمان ، تجهيزات و آموزشي و کمک آموزشي
 کنترل کيفيت : ارزيابي عملکرد و نظارت و کنترل بر حسدد فعاليتهاي انجدام شده ، محدوده نظارت بر حسد فعاليتهاي انجام شده
 سيستم هاي اطلاعاتي مديريت : ارزيابي سيستم هاي اطلاعاتي مديريت و تأثير آنها بدر کارايي و بهره وري بيشتر.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید