بخشی از مقاله

چکیده :

این مطالعه با استفاده از ابعاد فرهنگی هافستد - 2001 - برای بررسی تاثیر پذیرش بازار در ساختار سرمایه صورت گرفته است. در این تعامل ما به ابعاد بازده سهام و پروکسی ما برای زمان بندی بازار را مورد بررسی قرار میدهیم. بر اساس نتایج اهرم بازار ، شواهدی وجود دارد که در زمان بندی بازار با کاهش نسبت اهرم مالی در هنگامی که قیمت سهام خود را شرکت افزایش میدهد مواجه هستیم. علاوه بر این، در می یابیم که شرکت ها با اجتناب از عدم اطمینان بالا و فاصله قدرت بالا نسبت اهرم بازار پایین تری را دارند و به همین علت است که ابعاد فرهنگی می توانند به کاهش تاثیر زمان بندی بازار بیانجا

این نتایج برای بازارهای توسعه یافته اما مخلوط برای بازارهای در حال ظهور است. بر اساس یک کتاب نتایج بدست آمده در خصوص اهرم ، نشان می دهد که به طور کلی سازگار نیست تا حدی که درک اثرات فرهنگ مدیریت ریسک و پذیرش سهام به تازگی صادر شده سرمایه گذار به طور قطعی کمتر است، نتیجه می گیریم که ابعاد فرهنگی تأثیر می گذارد بر درجه ای که یک شرکت می تواند ساختار سرمایه خود را تغییر دهد .

 

مقدمه :

 

 

شواهد نشان میدهد هنگامی که شرکت سهام خود با مقادیر بالا صادر میکند، معامله میکند و زمانی که تصور میکنیم سهام ارزش گذاری شده است به خرید مجدد آن میپردازد. به گفته گراهام و هاروی - 2001 - ، بیش از 62 از بررسی های CFOs نشان داد که یک عامل مهم و موثر بر تصمیم گیری در شرکت در خصوص صدور سهام عادی است که آیا قیمت سهام این شرکت به تازگی افزایش یافته است، که آنها را در زمانبندی فروش سهام در قیمت های بالا که پیدا کردن شواهد برای حمایت از چنین رفتار زمان بندی بازار است را نشان میدهد. آلتی و سلیمان - 2012 - - ص - 216 .اما تنها زمانی که بازده سهام بالا است با تقاضای سرمایه گذار همراه خواهیم بود که آنها نشان می دهد که پذیرش بازار نقش مهمی را در این که آیا بازده سهام شرکت بالا خواهد بود و آیا شرکت ایجاد انگیزه به دنبال سرمایه ایفا می کند یا خیر.

تصمیم گیری های ساختار سرمایه بر اساس زمان بندی بازار راه های مختلفی دارند، از جمله بررسی - 1 - عملکرد IPOs، - 2 - رفتار خودی، و - 3 - رابطه بین بازده و ارزش بازار است. استفاده از روش اول، ریتر - 1991 - شناسایی "پنجره فرصت " که در آن IPOs برای زمانی شرکت ها بالاتر از حد ارزشگذاری می شوند راه اندازی میشوند. که پس از آن تحت عملکرد سهام با توجه به - میسپریچ لواگران, و ریتر ، - 1995 شناسایی بلندمدت تحت عملکرد IPOs و به عرضه سهام - از - SEOs منجر می شود ، همچنین بیانگر این است که شرکت به موضوع سهام های گران قیمت روی آورده است.

در خط دوم از پژوهش در خصوص بررسی تجارت به عنوان ساختار سرمایه به شرح زیر است - آگروال و مادرلکر، - 1987 - منابعی که نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام را افزایش دهد پیدا است. - بیکر و ورگلر، - 2000 - به عنوان رویکرد سوم، به بررسی ساختار سرمایه در پرتو بازده سهام و پیدا کردن نسبت های بالاتر حقوق صاحبان سهام و کاهش بازده سهام پرداخته اند.

مطالعه ما گسترش ادبیات در فرضیه زمان بندی بازار با بررسی رابطه بین بازده سهام و ساختار سرمایه در نمونه های بین المللی از شرکتها است . ما با استفاده از ابعاد فرهنگی هافستد - - 2001 برای بررسی تاثیر پذیرش بازار در ساختار سرمایه می پردازیم و همچنین تعامل این ابعاد فرهنگی با بازده سهام، که ما آن را به عنوان یک پروکسی برای زمان بندی بازار در بررسی ها استفاده میکنیم .

سوال اصلی تحقیق ما این است که آیا در فرهنگ شرکت نشان می دهد اجتناب از عدم اطمینان بالا و تجربه فاصله قدرت همان پدیده زمان بندی بازار به عنوان شرکت در فرهنگ با اجتناب از عدم اطمینان کم و فاصله قدرت کم را تا حدی که پذیرش اثرات فرهنگ سرمایه گذار، سهام به تازگی صادر شده باشد . در ادامه مطالعه ما به شرح زیر است : در ابتدا به بررسی ادبیات تحقیق و نظریه های ساختار سرمایه و سپس به فرهنگ و تصمیم گیری تامین مالی شرکت ها ، فرضیه ها ، بازگشت بازار و در انتها به تاثیر فرهنگ بر ساختار سرمایه و نتیجه گیری پرداخته ایم.

ادبیات تحقیق :

مطالعات صورت گرفته نزدیکترین ارتباط را به ادبیات بررسی تغییرات در ساختار سرمایه در فرهنگ مربوط می شود. در این بخش به طور خلاصه به تئوری ساختار سرمایه و ادبیات در تصمیم گیری های فرهنگ و تامین مالی می پردازیم.

نظریه های ساختار سرمایه

سوال ما از زمانی که حقوق صاحبان سهام در مقابل تامین مالی که در متون مالی از سال 1958 که مودیلیانی و میلر پیشنهاد کردند که اهرم مالی ،ارزش شرکت را تحت تاثیر قرار نمیدهد ایجاد شده است. پیشنهاد آنها بعد از آن با معرفی تئوری تجارت کردن اشخاص ، که نشان میدهد که شرکت به دنبال ساختار سرمایه با این هدف است که در آن مزایای مالیاتی از معافیت های مالیاتی بهره ها توسط هزینه های آشفتگی مالی است توسط - مودیلیانی و میلر، - در سال 1963 اصلاح شد. - کراوس و لیتزینبرجر ، . - 1973 خروج از تئوری ساختار سرمایه بهینه، - مایرز و مجلوف، - 1984 با استفاده از تئوری سلسله مراتب به منظور توصیف سلسله مراتب ترجیحات که شرکت ها ساختار سرمایه خود را انتخاب کنند. بر اساس این نظریه، شرکت ها ترجیح می دهند که منابع مالی تولید داخلی بیش از پول قرض گرفته یا سرمایه باشد.

تئوری نمایندگی برای توضیح انتخاب ساختار سرمایه های ساخته شده توسط شرکتها استفاده شده است. - جانسون و مچکلینگ، - 1976 نشان می دهد که انگیزه درگیری مدیرات بین سهامداران و دارندگان اوراق قرضه به شرایط پروژه های مخاطره آمیز که سود حاصل از دارندگان اوراق قرضه به سهام داران متغیر است بستگی دارد. - مایرز ، - 1977 نشان می دهد که دلیل شرکتها برای چشم پوشی بدهی از این گزینه این است که به به دلیل رشد هر گونه سود به دارندگان اوراق قرضه به جای سهامداران تعلق خواهد گرفت، و در نتیجه مشکل سرمایه گذاری ناکافی حل خواهد شد. - جنسن ، - 1986 نظریه ای ارائه کرد که بدهی به نظم و انضباط پرداخت سود توسط مدیران به جای استفاده از جریان نقدی آزاد برای پروژه های تصاحب شرکت های بزرگ استفاده می شود. اخیرا، زمان بندی بازار به عنوان یک نظریه ساختار سرمایه ارائه شده است. شواهد متعدد موجود برای حمایت از نظریه
زمان بندی بازار از ساختار سرمایه پیدا کرده اند. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید