بخشی از مقاله

چکیده
آموزش هنر به کودکان در سنین اولیه رشد به دلیل نقش بسزایی که در تقویت زیرساختهای پرورشی و افزایش تواناییهای ذهنی و جسمی آنان ایفا میکنند، همواره از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. دوران کودکی سرآغاز شکلگیری روند تفکر خلاق است، تحقیقات نشان میدهد که در صورت پدید آمدن شرایط مناسب، امکان پرورش خلاقیت در بسیاری از افراد فراهم میشود. هدف از این پژوهش، رسیدن به راهکارهای طراحی متناسب برای کودکان زیر 6 سال، جهت بالا بردن خلاقیت آنان میباشد. برای تحقق این هدف نیاز به یافتن فرمهای معماری جهت ترغیب کودکان به بازیهای جمعی و پرتحرک و نیز استفاده از عناصر کالبدی معماری در جهت افزایش خلاقیت، می باشد.

اطلاعات لازم جهت انجام این تحقیق از دو طریق میدانی و کتابخانهای جمعآوری شده است. برای ارزیابی اطلاعات بدست آمده، از مردم توسط پرسشنامه نظرخواهی شده است، و سپس نتایج حاصله به وسیله نرمافزار SPSS مورد تحلیل آماری قرار گرفته است، در پایان چنین استنتاج شد که، برخی ویژگیهای کالبدی فضا ازجمله استفاده از رنگهای شاد و فرمهای منحنی، بر رشد و شکوفایی خلاقیت کودکان موثر است. با توجه به شناخت فاکتورهای فرآیند خلاق در کودکان مانند کنجکاوی، کاوش، بازی و...، اصول و راهکارهایی برای طراحی فضاهای مختص به کودکان، مانند انعطاف-پذیری، جذابیت، تنوع، شکل و وسعت فضا استفاده از عناصر طبیعی و مواردی از این قبیل، در جهت ارتقاء خلاقیت کودکان ارائه گردید.

مقدمه

در گذشته عقیده بر این بود که خلاقیت یک موهبت الهی است و چیزی نیست که بتوان آن را پرورش داد و یا به دیگران منتقل کرد، اما اکنون دانشمندان عقیده دارند که خلاقیت ویژگیای نیست که در اختیار افراد اندکی قرار گرفته باشد، بلکه همه انسانها به نحوی آن را دارند .[1] تورنس به عنوان یکی از نامدارترین نظریه-پردازان حوزه خلاقیت میگوید: »من در 15 سال تجربه مطالعه و آموزش تفکر خلاق و کار با کودکان، شواهدی دیدهام که نشان می دهد خلاقیت را میتوان آموزش داد.[ 2] «

به نظر میرسد افزایش شهرنشینی و کمبود شدید فضاهای خصوصی، تغییر در شیوه زندگی و اغلب تک فرزندی شدن خانوادهها محدودیتهای فضایی و زمانی بیشتری را برای کودکان و بازی آنها ایجاد کرده و موجب شده تا عرصه حضور آنها روز به روز محدودتر شود. اهمیت این محیط کالبدی با مناسبسازی فضاهای موجود و یا ایجاد فضاهای جدید در نزدیکی محل سکونت میتواند سهم بزرگی را در رشد مطلوب کودکان فراهم آورد. کودکان در هرجا و هر زمان بازی میکنند، اما فرصت های بازی کیفی تنها از طریق فرایند آگاهانه به دست میآید.

امروزه مسأله و موضوع مورد توجه در حوزه کودکان این است که آنها به جای ماجراجویی در محیط پیرامون، به دنبال ماجراجویی در تخیل، افسانه ها و تقلید از تلویزیون و بازیهای کامپیوتری هستند، مهمترین پیامد منفی این معضل این است که نمیتوان از آنها انتظار انسانی خلاق و کنجکاو را داشت. »جان دیویی«1 یکی از صاحبنظران امر آموزش و پرورش و از نظریهپردازان تئوری تعامل-گرایی، معتقد است هرگونه اهداف آموزشی از جمله شکوفایی و پرورش خلاقیت در مورد کودکان باید بر حل مسایل و مشکلاتی منطبق باشد که کودک در جریان زندگی روزمره و در محیط اجتماعی خود با آنها مواجه است. وی همچنین بر این باور است که فضاهای آموزشی باید دنبالهی ساده و منطقی از موقعیتهای اجتماعی باشد - شاتو، - 1376، زیرا آموزش و پرورش ماهیت زندگی است.

این نظریهپرداز بزرگترین عیب روشهای معمول آموزش را جدایی بین دانش و بکار بستن آن میدانست. به نظر او هر تعلیم و تربیتی که علم و عمل را از یکدیگر جدا کند، موفق نیست، بحث یادگیری موثر و کارآمد در محیطی که بزرگسالان نوع فعالیتهای کودک را تعیین میکند، بیفایده است. چرا که این اهداف به تدریج صورت انعطاف ناپذیر به خود میگیرد. در حالی که اهداف آموزشی * این مقاله برگرفته از پایان نامه کارشناسی ارشد سیده مرضیه باقری با عنوان: »طراحی مهدپارک در شهر رشت با رویکرد افزایش خلاقیت کودکان« است که با راهنمایی دکتر سیدباقر حسینی در دانشگاه دیلمان لاهیجان، انجام شده است. 
اگر بر فعالیتهای واقعی زندگی کودک مبتنی باشد، مانند خود    نوجوان  18-14 سال6   زندگی متنوع و متعدد خواهد بود - شاتو،. - 1376 مسأله و مشکل عصر    با توجه به ویژگیهای سنین مختلف و تفکیک گروههای سنی  حاضر در طراحی فضاهای کودکان، فقدان فرم های متناسب با نیاز و    کودکان به صورت فوق [3] و مشاهداتی که نشان میدهد، مراکز  فیزیک بدنی کاربران اینگونه فضاها، یعنی همان کودکان است.    آموزشی مختص به کودکان زیر 6سال وجود ندارد، و از آنجایی که  فرضیات این تحقیق بر این اساس استوار است که:    پرورش خلاقیت در سنین اولیه رشد صورت میگیرد، طراحی  فرمهای منحنی و پویا در جهت ترغیب کودکان به بازی های    فضاهای معماری و انجام تحقیقات علمی برای این سنین ضرورت پرتحرک و جمعی مؤثر است.     

نظریات و دیدگاههای متفاوتی پیرامون کودک و فضای مطلوب او، مطرح شده است. آلتمن7 و مور8 نیز مطالبی پیرامون کشف فضا در این حیطه بیان میدارند. نیاز به تحریک احساسات و لذت تجربه فضاهای جدید و متنوع مربوط به کیفیت کشف فضاست. در دوران کودکی کشف، فعالیت مهمی است که سبب رشد فکری و اجتماعی کودک میشود، قدرت تخیل کودک در محیطهایی که بتواند آن را کشف نماید، رشد بیشتری میکند .[5]

ایتلسون و همکاران او ویژگیهای زمینهای بازی را با توجه به برخی از هدفهای پرورشی رفتار »بازی کردن« مورد بررسی قرار داده به دو خاصه مهم یعنی در دسترس ببودن و پاسخگو بودن اشاره میکند. آنها فضایی را پاسخگو میدانند که به کودکان امکان ابتکار، خلاقیت، ابداع و اختراع و اکتشاف را بدهد .[6] بازی یکی از بهترین و لذتبخشترین فعالیت کودکان به شمار میرود. بازی به عنوان »کار« کودکان است. بازی عبارت است از هرگونه فعالیت جسمی یا ذهنی هدفدار که به صورت فردی یا گروهی انجام شود و موجب کسب لذت و برآورده شدن نیازهای کودک میگردد .[7]

اهمیت بازی در پیشرفت شناختی کودکان بارها تصدیق شده است، در واقع تمایل کودکان به بازی، انعطاف پذیری و مهارت های حل مسأله لازم برای خلاق بودن را تقویت میکند .[8] بازی کردن، باعث آمادگی روانی و فیزیکی کودکان میشود تا برای یادگیری و پذیرش آماده شوند. در حقیقت، نیروهای روانی و فیزیکی را برای به دست آوردن موفقیت فعال میکند. به همین دلیل، روانشناسان سعی بر طراحی بازیهای مختلف برای پیشرفت آموزشی دارند .[9]

در سالهای اخیر، آگاهی جامعتری از نیازهای شناختی، الگوهای رفتاری، سلامت و فرآیندهای رشد جسمی و روانی کودکان حاصل شده است. یکی از دستاوردهای تحقیقات اخیر، تحول نظریههای آموزش و یادگیری به سمت پرورش خلاقیت در دوره کودکی است. حسینی در رساله دکتری خود ماهیت خلاقیت و پرورش آن را مورد بررسی قرار داده است. فرا تحلیلی با عنوان »بیست و پنج سال تحقیق در خلاقیت« در دانشگاه آمستردام توسط »متیج باس« و همکاران، در سال 2008 انجام شد.

این فرا تحلیل 102 عامل که باینگر حالات ویژه - احساس مثبت و منفی و عادی - با خلاقیت است، را مورد بررسی قرار می دهد. پژوهش نشان داد که حالات مثبت و داشتن احساسات خوب، بیشتر از احساسات عادی، خلاقیت را موجب میشود. خلاقیت با حالات مثبت گسترش مییابد که این حالات با رویکردهای انگیزهبخشی و تمرکز بر تشویق ایجاد میگردد. در مقابل، خلاقیت، در گروه هایی که افراد با حالات خنثی و یا منفی بودند و در محیطهایی که یازدانده بود قرار داشتند، گسترش نمییابد. حالات غیرفعال و منفی - غم و ناراحتی - نمیتواند موجب خلاقیت گردند اما حالات فعال و منفی - ترس و هیجان - با خلاقیت کمی همراه است
نظریات روانشناسی رشد و یادگیری
ژان پیاژه یکی از مشهورترین روانشناسان کودک در خصوص رشد و یادگیری کودک معتقد است، کودکان جهان هستی را متفاوت از بزرگسالان میبینند و آنها از راه تجربه مستقیم با محیط پیرامون به درک و فهم امور میپردازد. همچنین وی بر این اعتقاد است که انسانها دو میل اصلی را به ارث میبرند که یکی سازگاری - جذب و انطباق - و دیگری سازمان - طرحوارههای ذهنی - است. این فرآیند به شکلگیری رشد شناختی نیز موسوم است. منظور از سازگاری جنبه برخورد و سازش با محیط است و سازمان به نظاممندی شناخت و ایجاد طرحوارههای ذهنی گفته میشود. از ویژگیهای مهم نظریه پیاژه مراحل رشد آن است. وی این مراحل را به چهار دسته اصلی یعنی حسی-حرکتی، پیش عملیاتی، عملیات محسوس و عملیات صوری یا انتزاعی توصیف میکند.
در نظریه وی در مرحله حسی حرکتی - از بدو تولد تا دوسالگی - کودک جهان را از راه حواس و فعالیتهای حرکتی کشف میکند و در مرحله پیش عملیاتی - از دو تا هفت سالگی - به تدریج تفکر نمادین ظاهر میشود، در دوره عملیات محسوس - از هفت تا یازده سالگی - نیز کودکان به طور کامل منطقی میاندیشند. اما بر حسب امور عینی و محسوس نه انتزاعی و مجرد. آنها در این مرحله همچنین اصول بقا و نگهداری، بازگشت پذیری، طبقه بندی و ردیف کردن را درک میکنند و در آخرین مرحله رشد شناختی پیاژه یعنی عملیات صوری - یازده تا پانزده سالگی - نوجوان میتواند استدلال فرضیهای قیاسی داشته باشد و به آنچه موجود نیست بیاندیشد.
شکل :1 مراحل رشد از دیدگاه پیاژه
نظریه دیگر متعلق است به جروم اس برونر، دیدگاه وی تاکید اساسی بر فرآیند تفکر است. مانند نظریه پیاژه، در نظریه برونر نیز مطلب که چگونه کودکان اطلاعات مربوط به جهان هستی را به رمز در میآورند و آن را سازمان میدهند و در ذهن خود ذخیره میکنند، مورد توجه است. مراحل رشد ذهنی در نظریه برونر شامل مرحله حرکتی، مرحله تصویری و مرحله نمادی است. مطابق این نظریه در مرحله حرکتی کودکان رویدادهایی را تجربه مینمایند که به صورت پاسخهای حرکتی یا عملی بازنمایی میکنند، در مرحله بعد یعنی بازنمایی تصویری کودکان رویدادهای زندگی خود را به صورت تصاویر ذهنی حفظ مینمایند و در مرحله نمادی کودک به کسب یک نظام نمادی که عمدهترین آن زبان است، نائل میشود. برونر معتقد است که مراحل سهگانه رشد به طور متوالی رخ میدهد، اما این بدان معنی نیست که در هر مرحله از رشد تنها یکی از سبکهای فکری استفاده شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید