بخشی از مقاله
چکیده:
در این تحقیق، با کاربرد مدل پیادهسازی مدیریت دانش در مجموعهای از سازمانهای پروژه محور فعال در حوزه انرژی، میزان اثرگذاری مدل بر کاهش زمان و هزینه اجرای پروژه، مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است. پس از کاربرد مدل به طور خاص برای یک سازمان اصلی فعال در پروژه تکمیل پالایشگاه شازند اراک، بر اساس سنجش سطح بلوغ سازمان مبتنی بر مدل هرم پنج سطحی زیمنس، در یک بازه زمانی هشت ماهه پس از پیاده سازی مدیریت دانش، نتایج مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بهبود معنی داری در رفتار سازمانی اعضا از حیث پایبندی به اصول مدیریت دانش ایجاد شده و روند دسترسی آسانتر به منابع مورد نیاز از یک سو و تبدیل دانش ضمنی و فردی به صریح و سازمانی، به طور مشهودی ارتقاء یافته است. تاثیر این روند بر کاهش زمان و هزینه انجام فعالیتها نیز در مقاطع زمانی دو ماهه نشانگر افزایش آهنگ تغییرات کاهشی خصوصا برای پارامتر زمان بوده است. حداقل زمان مورد نیاز برای پاسخ محسوس سازمان به مدل پیادهسازی مدیریت دانش، حدود 4 تا 5 ماه بوده و در این مقطع زمانی نمودارهای ارزیابی زمانی سطح بلوغ نشانگر نقطه عطف بوده اند. همچنین در نهایت بر اساس مقایسه اثرات مدل بر دو پارامتر زمان و هزینه، بر روی تفاوت این اثرات بحث شده است.
واژه های کلیدی: مدیریت دانش، سازمان پروژه محور، پالایشگاه، کاهش زمان، کاهش هزینه
-1 مقدمه:
مدیریت دانش، طبق تعریف، مدیریت دانایی یا مدیریت اندوخته های علمی به معنای در دسترس قرار دادن نظاممند اطلاعات و اندوختههای علمی است، به گونهای که به هنگام نیاز بتواند در اختیار فعالان این حوزه قرار گیرد. بر اساس بررسی انجام شده در مراجع مرتبط با موضوع، پرداخت به شیوههای مدیریت در زمینههای دانش سازمانی و تخصصی در حوزه پروژههای تخصصی، به سالهای حدود 1963 توسط کمپل و استنلی باز میگردد.
نخستین زمینه های اصلی مطالعات مدیریتی با موضوعی مرتبط با آنچه در مقاله حاضر مورد اشاره قرار گرفته است، یعنی پروژههای تخصصی- اجرایی، مباحث عنوان شده از سوی - باورز، - 1970 است، وی با پرداختن به مدیریت دانش مبتنی بر تجربیات، شیوههایی برای چگونگی تنظیم اعتبار تخصیصیافته به پروژههای اجرایی با هدف کاهش در زمان و هزینه پروژه ارائه نمود. همچنین - بارلی، - 1986 و - بارگلمن و سایلز، - 1986 با اشاره به دو نوع تئوری توصیفی و اصولی، نمونهای از تئوری های خود را برای کاربرد در مدیریت دانش در سطح یک سازمان تولیدی صنعتی، به کارگرفته و نتایج بلندمدت آن را ارائه نمودند.
الگوهای بهسازی و اصلاح در زمینه های مدیریت دانش خصوصا در زمینههای مرتبط با صنعت و به طور کلی پروژههای تخصصی- اجرایی، توسط - همبریک، - 1994 مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین طی تحقیقات مشابهی از سوی چِزبروگ - ، - 1999، تاثیر تفاوت ساختار سازمانی بر نوع خروجی سازمانهایی که به طور خاص در زمینههای مدیریت دانش در پروژههای تخصصی اجرایی مورد بررسی قرار گرفته است.
توجه خاص به دانش فردی به عنوان پایهای برای ایجاد دانش سازمانی که خود پایه ای برای کاهش هزینه و زمان در پروژه محسوب میشود، توسط برخی محققین همچون - بات و گانش، - 2000 ارائه شد. همچنین ورود به شیوههای خاص مدیریت دانش و ایجاد چنین الگوهای ارتباطی برای الزامات مدیریت دانش در پروژه های اجرایی و تخصصی که در نهایت توسط - فِرارو و همکاران، - 2005 ارائه شده است، مبنای پژوهشی مشخصی بر اساس تئوریهای مقدماتی دارد که از جمله این مبانی میتوان به مراجعی همچون - کریستنسون، - 1997 و - گیلبرتس، - 2001 اشاره نمود. تعامل بین بخشی - اجرایی، مهندسی، خرید، مدیریت - و همکاری بین دیسیپلینی از گام های پیشبینی شده برای این روند تلفیق کننده است. چنین روندی در پیشنهادات سایر محققین نیز قابل مشاهده است - بازرمن، . - 2005براساس تحقیقات - باید، - 2011ویژگی غیریکنواختی به عنوان مختصه ذاتی مستندات فنی معمولاً با آنها همراه خواهد بود و حداقل به عنوان یک نکته قابل توجه میبایست در فرآیند مدیریت دانش دیده شود.
به منظور طراحی و یا انتخاب مدل مناسب جهت تدوین استراتژی دانش در صنعت نفت - تولایی و دکتر رشیدی، - 1389، پرسشنامه و مصاحبههای عمقی را طراحی کرده و نتایج این تحقیق نشان میدهد که با وجود آشنایی مدیران با این موضوع، هنوز در هیچ بخشی استراتژی دانش به صورت مدون وجود ندارد. همچنین - خراسانی، - 1391 موانع و مشکلات پیادهسازی و استقرار مدیریت دانش در سازمانهای دولتی مورد بررسی قرار گرفت، بر اساس این تحقیق به نظر میرسد در این زمینه دولت باید سازمانها را به سمت مدیریت دانش تشویق و ترغیب کند تا سازمانها بتوانند جوابگوی شرایط متغیر و ارباب رجوعی که روز به روز دانشیتر میشوند باشند.