بخشی از مقاله
پس اندازهای خالص تعدیل شده از جمله شاخصهایی است که برای ارزیابی اقتصاد و اداره ثرورت و داراییهای جامعه مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین بازارها و واسطههای مالی نقش مهم و تعیین کننده در شکوفایی اقتصاد و افزایش رفاه داشته و همواره در ادبیات کلان اقتصادی مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفته است. لذا در این مقاله سعی شده است تا به بررسی تاثیر پساندازهای خالص تعدیل شده بر شاخصهای رفاه اجتماعی - شامل نرخ مرگ و میر نوزادان و شاخص توسعه انسانی - با بهرهگیری از رهیافت دادههای تابلویی طی سال-های 2003-2010 برای کشورهای منتخب درحال توسعه و خاورمیانه پرداخته شود. نتایج تخمین مدل نشان میدهدکه پسانداز های خالص تعدیل شده بر شاخصهای رفاه اجتماعی تأثیر معنیدار دارد. از اینرو مهمترین توصیه سیاستگذاری این مطالعه آن است که دولت با اختصاص بودجه و سرمایهگذاری در بخش پس اندازهای خالص تعدیل شده، موجبات توسعه پایدار و پیشبرد رفاه اجتماعی و عمومی جامعه را فراهم نماید.
شاخصهای پایداری، رفاهی و عملیاتی شاخصهایی هستند که میتوانند اطلاعات بیشتر را در مورد رفاه و توسعه ارائه دهند. در این راستا پس اندازهای خالص تعدیل شده1 به عنوان یکی از مؤلفههای شاخص پایداری و توسعه پایدار محسوب گردیده و میتوانند سرمایه انسانی، فیزیکی، طبیعی و سرمایه اجتماعی را شامل شوند. پس اندازهای خالص تعدیل شده، سرمایه گذاری و تعدیل ثروت و ارث در بلند مدت، نیاز به تجزیه و تحلیل داشته و در بررسی ها نشان داده شده است که متغیرهای مختلفی برای اندازهگیری رفاه اجتماعی وجود دارد که با شناسایی این متغیرها و رابطه ی آنها با سایر متغیرهای کلان اقتصادی می توان رفاه یک کشور را بهبود بخشید.
از مهمترین شاخصهای رفاه اجتماعی می توان به شاخص توسعه انسانی و نرخ مرگ و میر نوزادان اشاره نمود. شاخص توسعه انسانی2 نام جدول تناسبی است که در آن کشورهای جهان بر اساس فاکتورهایی از جمله درآمد سرانه واقعی، نرخ باسوادی، آموزش، بهداشت، تغذیه و نیز امید به زندگی - در بدو تولد - مورد مقایسه قرار میگیرند. این شاخص در پی اندازه گیری سه ظرفیت اساسی کسب دانش، دسترسی به امکانات مادی لازم برای زندگی بهتر و برخورداری از عمر طولانی تر همراه با سلامت بیشتراست. نرخ مرگ و میر نوزادان 3 این معیار، که یکی از معیارهای مرگومیر اختصاصی محسوب میشود، بهدلیل اهمیت مرگومیر نوزادان، بهعنوان آسیبپذیرترین افراد یک جمعیت، به صورت جدی مورد توجه کارشناسان جمعیتی و بهداشتی قرار گرفته است. همچنین این معیار امروزه بهعنوان شاخص توسعه اجتماعی و وسیله سنجش سطح بهداشت در یک جامعه شناخته شده است. پس انداز خالص تعدیل شده برابر با درآمدملی سرانه به علاوه هزینه های آموزش و پرورش، منهای استخراج - تخلیه - انرژی و خطرات دی اکسید کربن است.
در این راستا هدف اصلی این مطالعه بررسی تأثیر پساندازهای خالص تعدیل شده بر شاخصهای رفاه اجتماعی در کشورهای منتخب درحال توسعه و خاورمیانه طی سالهای 2003-2010 میباشد. برای نیل به این هدف، ادامه مقاله به صورت زیر سازماندهی شده است: در بخش دوم به بیان مبانی نظری موضوع پرداخته شده و سپس در قسمت سوم مطالعات تجربی تحقیق بررسی میشوند. در بخش چهارم به روششناسی تحقیق پرداخته شده و در قسمت پنجم نتایج تجربی تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند. بخش ششم و پایانی مطالعه نیز به نتیجهگیری و ارائه توصیههای سیاستگذاری اختصاص یافته است.
مبانی نظری موضوع
رفاه اجتماعی
رفاه مفهومی است که نشان دهنده وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بوده و حفظ کرامت انسانی و مسئولیتپذیری افراد جامعه، در قبال یکدیگر و ارتقای توانمندیها، از اهداف آن است. واژه "Welfare" که معادل لاتین کلمه "رفاه" در فارسی است اشاره به حالتی از سلامت، شادی، سعادت، خوب بودن و مساعدتی به ویژه به صورت پول، غذا و دیگر مایحتاج ضروری که به نیازمندان ارائه میشود، دارد. این کلمه ابتدا بهصورت مصدر " To "well fare بهکار میرفته؛ که بهمعنای خوب بودن و خوش گذرانیدن بوده است. در مجموع این مفهوم به معنای حالتی از مناسب بودن است. این مقوله همواره با تعاریف متعددی روبرو بوده است. از قرن هیجدهم که جرمی بنتام و دیوید هیوم، رفاه را مترادف با بهرهمندی یا مطلوبیت و منزلهبه خیر و خوشبختی تعریف کرد، پیگو آن را مقوله کمّی قابل اندازهگیری با پول و مرتبط با آمال و آرزوهای فرد در نظر گرفت و سولار بر ترجیحات و تمایلات فرد تاکید نمود. هم رفاه را عادلانه بودن توزیع منابع، میداند رفاه اجتماعی را در معنایی بسیار وسیع در نظر میگیرد و آن را »شادکامی، تأمین ترجیحات و نیازها، رهایی و مقایسههای نسبی که یک فرد از نظر رفاه خود با دیگران دارد«، تعریف میکند.
نگرشهای رفاه اجتماعی به طور کلی میتوان سه نوع نگرش، نسبت به رفاه اجتماعی را از یکدیگر تمییز داد:
1. نگرش حداقلی: که از آن به عنوان "پسماندی" نیز تعبیر میشود و براساس آن، دخالت دولت در کمک به نیازمندان نهی شده و تنها زمانی که جامعه، خانواده و بازار از این مهم باز مانند، دخالت میکند؛
2. نظام مشارکتی: مبتنی بر اشتغال و مشارکت افراد در تأمین منابع مالی و سیاستهای رفاهی است؛
3. نظام جامع رفاه:که مبتنی بر رفاه نهادی است و در آن دولتهای سوسیالدموکرات، عهدهدار ارتقای سطح کیفی و کمّی افراد جامعه میشوند و رفاه باید مانند خدمات عمومی برای آحاد کشور تأمین شود. رفاه نه فقط برای فقرا، بلکه برای همگان است.
امروزه دو دیدگاه متفاوت نسبت به دخالت و مسئولیت دولت وجود دارد. این دو دیدگاه را به صورت رفاه اجتماعی "پساندازی" و "نهادی" خلاصه کردهاند. رفاه اجتماعی پساندازی که از آن با نام نظام "قانون فقر" نیز یاد میشود، معطوف به از بین بردن محرومیت از راه تعدیل از ثروتمندان به افراد بسیار فقیر است. نقطه مقابل این دیدگاه، رفاه اجتماعی نهادی است که شامل همه افراد جامعه در استفاده از امکانات رفاهی است. بنیان نظری این نگرش، تا حدی از نظام بیمه متقابل، ارزش اتحاد و انسجام اجتماعی نشأت میگیرد.
پساندازهای خالص
شاخص پساندازهای خالص را در سال 1997 هاملیتون و پیرس6 مطرح کردند. این شاخص معیار سنجش پایداری ضعیف - WS - محسوب میشود .در پایداری ضعیف امکان جایگزینی سرمایههای طبیعی با سرمایههای انسانساخت - غیر طبیعی - ،وجود دارد. پساندازهای خالص شاخص سادهای است که به منظور ارزیابی و سنجش پایداری اقتصاد کشور مورد استفاده قرار میگیرد. این شاخص، ثروت کشور را در چارچوبی متفاوت از حسابهای ملی مطرح میکند. در حقیقت ارزش خالص تغییرات کل داراییهای کشور را که برای توسعه آن حایز اهمیت است - نظیر داراییهای تولید شده، منابع طبیعی، کیفیت محیطزیست، سرمایه انسانی و داراییهای خارجی - نشان میدهد. همچنین پس اندازهای خالص تعدیل شده، بر خلاف نظام حسابهای ملی SNA متداول، درآمد ملی سرانه، هزینه های آموزش و پرورش، هزینه های انتشار انرژی ، تخریب جنگل ، خطرات گاز دی اکسید کربن و گازهای گلخانه ایی را در حسابهای ملی ادغام میکند