بخشی از مقاله

چکیده
حاکمیت شرکتی در متون علمی دارای ویژگیهای مشترک و معینی هستند که یکی از آنها، »پاسخگویی« است. این تعریفها بر پاسخگویی نسبت به سهامداران و دیگر ذینفعان تأکید دارند. تعاریف گستردهتر نشان می دهند که شرکتها در برابر کل جامعه، نسلهای آینده و منابع طبیعی - محیطزیست - مسئولیت دارند. در این دیدگاه، سیستم حاکمیت شرکتی در حقیقت موانع، اهرمها، و تعادلهای درون سازمانی و برونسازمانی برای شرکتهاست که تضمین میکند آنها مسئولیت خود را نسبت به تمام ذینفعان انجام دهند و در تمام زمینههای فعالیت تجاری بهصورت مسئولانه عمل کنندبعلاوه بر این، امکان دارد سازوکارهای نظام راهبری بنگاه به صورت غیرمستقیم از طریق ارتقای سیستم های نظارتی و جداسازی وظیفه مدیرعامل از رئیس هیئت مدیره یا افزایش اعضای مستقل در هیئت مدیره، عدم تقارن اطلاعاتی را کاهش دهند. لذا انتظار می رود که با بهبود وضعیت نظام راهبری بنگاه، سرمایه گذاران و سهامداران، دیدگاه بهتری نسبت به شرکت داشته باشند و متعاقباً پیاده سازی سازوکارهای نظام راهبری بنگاه با واکنش مثبت سرمایه گذاران مواجه گردد. با این اوصاف، در پژوهش حاضربر اساس دادههای گردآوری شده از 155 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1388 تا 1392 و با استفاده از تحلیل رگرسیون ترکیبی مورد آزمون قرار گرفت. در ابتدا آمارههای توصیفی مربوط به متغیرهای وابسته و مستقل ارائه گردید. سپس یک فرضیه اصلی به همراه سه فرضیه فرعی مطرح شده که، مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج آزمون معناداری ضرایب بر اساس معادلههای رگرسیون برازش شده، بهطور خلاصه حاکی از این بود که بین ساختار مالکیت و بازده سهام شرکت ارتباطی معنادار و معکوس برقرار است. در واقع سرمایهگذاران به ساختار مالکیت و درصد سهام تحت تملک سهامداران عمده واکنش منفی نشان میدهند. این در حالی است که سرمایهگذاران واکنش معناداری به ویژگیهای هیئت مدیره نشان نمیدهند.

.مقدمه

حاکمیت شرکتی در ادبیات مالی و حسابداری چنین تعریف شده است: "دامنه نظام کنترلی به منظور حفظ و افزایش منافع سهامداران واحدهای تجاری - فاما و جنسن، . - 1983 تعاریف حاکمیت شرکتی در متون علمی دارای ویژگیهای مشترک و معینی هستند که یکی از آنها، »پاسخگویی« است. این تعریفها بر پاسخگویی نسبت به سهامداران و دیگر ذینفعان تأکید دارند. تعاریف گستردهتر نشان میدهند که شرکتها در برابر کل جامعه، نسلهای آینده و منابع طبیعی - محیطزیست - مسئولیت دارند. در این دیدگاه، سیستم حاکمیت شرکتی در حقیقت موانع، اهرمها، و تعادلهای درونسازمانی و برونسازمانی برای شرکتهاست که تضمین میکند آنها مسئولیت خود را نسبت به تمام ذینفعان انجام دهند و در تمام زمینههای فعالیت تجاری بهصورت مسئولانه عمل کنند.نویسندگان نخستین نظریه نمایندگی - اسپنس و زکائوسر، - 1971 تلاش زیادی برای معرفی الگوی اساسی نظریه نمایندگی کرده اند . نظریه نمایندگی با این فرض آغاز میشود که مردم در راستای منافع شخصی خود فعالیت میکنند و در برگیرنده این موضوعاست که تحت شرایط عادی ، اهداف، منافع و خطرات دو طرف - مالک و نماینده - یکسان نیست . این نظریه بیان میکند وقتی که مدیر ، صددرصد سهام شرکت را در تملک ندارد ، وجود تضادی پنهان بین سهامداران و مدیر ، اجتناب ناپذیر است . این امر موجب مشکلات نمایندگی متعددی میگردد مانند : تضاد منافع بین مدیر و سهامدار ، خطرات اخلاقی ، عدم اطمینان و شراکت ریسک - نمازی، - 1384،عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیر و سهامدار ، و اتخاذ تصمیمات نامطلوب - جنسن و مکلینگ، . - 1976 یکی از راه حلهای مشکل نمایندگی ، استقرار شیوه های مناسب نظام راهبری بنگاهاست . شلیفر و ویشنی - 1997 - نظام راهبری بنگاه را به عنوان راهی تعریف نمودند که بوسیله آن ، تأمین کنندگان مالی شرکت از در یافت بازده در قبال سرمایه گذاری خود ، اطمینان می یابند.

گیلان و استارکس - 1998 - نظام راهبری بنگاه را به عنوان سیستمی از قوانین ، قواعد و عوامل تعریف نمودند که عملیات شرکت را کنترل می کند. شئورت - 1981 - و بیندر - 1985 - واکنش بازار به ساز و کارهای نظام راهبری بنگاه را بررسی نمودند. آنان استدلال نمودند که نامناسب بودن وضعیت نظام راهبری بنگاه ،واکنش شدید تر و عمیقتر را به همراه خواهد داشت . ساز و کارهای نظام راهبری بنگاه ، ابزارهای غیرمستقیم و احتمالاً ناقص سهامداران هستند ، سهامدارانی که تلاش میکنند از طریق تغییر در رفتار مدیرانی که در واقع نمایندگان آنها هستند ، هزینه های نمایندگی را کاهش دهند - دشماخ، 2005؛کانگرتنام و همکاران، 2007؛ رودرفوردوباچولتز، 2007؛چن و همکاران، . - 2007 به دو طریق میتوان از طریق کاهش عدم تقارن اطلاعاتی ، رفتار مدیران را تغییر داد : - 1 - کاهش مستقیم عدم تقارن اطلاعاتی به وسیله مشوق ها ؛ و - 2 - کاهش غیر مستقیم عدم تقارن اطلاعاتی به وسیله نظارت. به ویژه ، ممکن است جوائز تنها زمانی کسب شود که مدیران سطح تلاش صرف شده خود که در نتیجه آن عدم تقارن اطلاعاتی راجع به عملیات آنها کاهش یافته را آشکار سازند . علاوه بر این ، امکان دارد ساز و کارهای نظام راهبری بنگاه به صورت غیرمستقیم از طریق ارتقای سیستم های نظارتی و جداسازی وظیفه مدیر عامل از رئیس هیئت مدیره یا افزایش اعضای مستقل در هیئت مدیره ، عدم تقارن اطلاعاتی را کاهش دهند . این اقدامات ، از طریق باز کردن پنجره ای برای سهامداران به منظور نظارت بر رفتار مدیران ، تبانی را مهار میکنند و زیاده خواهی وشانه خالی کردن از مسئولیت را برای مدیریت سخت میکنند - البدری و همکاران، . - 2010 لذا انتظار می رود که با بهبود وضعیت نظام راهبری بنگاه ، سرمایه گذاران و سهامداران ، دیدگاه بهتری نسبت به شرکت داشته باشند و متعاقباً پیاده سازی ساز و کارهای
نظام راهبری بنگاه با واکنش مثبت سرمایه گذاران مواجه گردد. با این اوصاف، در پژوهش حاضر این پرسش مطرح می شود که آیا نظام راهبری بنگاه بر رفتار سرمایه گذاران موثر است؟ و آیا این تأثیر را می توان از لحاظ آماری معنا دار دانست؟

.2اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

تحقیقات متعددی تا کنون به موضوع نظام راهبری بنگاه، عوامل موثر بر آن و همچنین عواقب و آثار آن، پرداختهاند. گرچه نظام راهبری بنگاه موضوعی محبوب در بین محققان ایرانی بوده، اما تا کنون تأثیر پیادهسازی سازوکارهای آن بر واکنش سرمایهگذاران مورد بررسی قرار نگرفته است. لذا تحقیق حاضر از این حیث دارای نوآوری است.

.3 فرضیه های تحقیق

فرضیه اصلی تحقیق: سازوکارهای حاکمیت شرکتی دارای تأثیری معنادار بر واکنش سرمایهگذاران میباشند.

فرضیه فرعی اول تحقیق: اندازه هیئت مدیره دارای تأثیری معنادار بر واکنش سرمایه-گذاران میباشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید