بخشی از مقاله
چکیده
اخلاق، ویژگی و خصلتهای درونیای است که انسان آنها را به راحتی و بدون تکلف انجام میدهد؛ اخلاق اجتماعی عبارت است از کلیه رفتارهای اختیاری فرد در مقابل دیگران چه دیگران همسر، پدر و مادر و فرزندان و یا فامیل ها و اقربائ شخص و یا غیر خویشان باشند. چه این رفتار به عنوان رفتار خاص شخص باشد و یا رفتار گروهی فرد - مانند رفتارهای اعضای یک حزب و یا گروه خاص در مقابل اشخاص و یا گروه ها و یا افراد دیگر - ، در نتیجه چون انسان موجودی است اجتماعی ، تنها در سایه اجتماع می تواند به اهداف والای خود دست یابد، مشکلات خود را آسانتر مرتفع کند و به سعادت مطلوب سریع تر برسد. در این مقاله به بررسی منشور اخلاقی در قرآن و نهج البلاغه به روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است.
نکات اخلاقی، یکی از نیازهای جدی انسان امروزی است که هر جامعه به تناسب فرهنگ حاکم بر آن تلاش کرده تا الگوی مناسبی برای آن ارائه کند. در جوامع اسلامی دو منبع قرآن و عترت، بهتر از هر دستورالعمل دیگری میتواند الگوی مناسب این نوع زیستن را ارائه کند. اخلاق از نظر اسلام بر پایه های توحید و معاد و وجود روح و بقای آن پس از مرگ استوار است. دو نوع مفهومشناسی معروف درباره مفهوم اخلاق وجوددارد: - - 1 اول، تعریفی که قدما ارائه دادهاند و بر اساس آن، اخلاق، ویژگی و خصلتهای درونیای است که انسان آنها را به راحتی و بدون تکلف انجام میدهد. و شامل دو جزء است: فضایل و رذایل. با این تعریف، اخلاق یعنی پاک شدن از رذایل و متصل شدن به فضایل. در تعریف دوم که در عصر جدید ارائه شده، اخلاق همان رفتارهایی است که انسان باید آنها را داشته باشد. در نهجالبلاغه تعریف اخلاق فراتر از این است؛ درنهجالبلاغه اخلاق شامل شش بخش است: بینشها، ارزشها، گرایشها، روشها، کنشها و گویشها . تردیدی نیست که دعوت به اخلاق،جایگاه زیرساختی و مهمی در آموزه های قرآنی و سیره نظری و عملی رسول خدا - ص - و ائمه اطهار - ع - دارد و همین امر منشأ نگارش متون فراوان و با ارزش اخلاق اسلامی با رهیافت درون دینی و مأثور در تاریخ اسلام شده است. - - 2 اخلاق، نه تنها در نجات جامعه ومسائل اجتماعی، نقش دارد بلکه در نجات فرد و مطالب فردی نیز سهم مؤثری ایفا می کند؛ زیرا اخلاق، تنها برای ایجاد یک مدینه فاضله، شهر و یا کشور متمدن و با فرهنگ نیست؛ انسان خواه در جامعه زندگی کند، خواه در زاویه ای به سر ببرد نیازمند به اخلاق است. البته اگر جامعه ای وجود داشته باشد و کسی بخواهد عمدا از جامعه جدا بشود، هرگز در آشنایی با فن اخلاق و عمل به قوانین اخلاقی، موفق نخواهد بود - . - 3 موضوع اخلاق و توجه به آن در تمام مراحل اعتقادی، سیاسی، زندگی، اجتماعی و غیره موضوعی قابل تأمل می باشد که پرداختن به آن و تفحص و تفکر در موردش خالی از لطف نیست و می تواند راهگشای بسیاری از کارها و مسائل باشد. برای رسیدن به این مهم داشتن الگوی اخلاقی مؤثرمی باشد.در باب اهمیت اخلاق همین بس که حضرت علی - ع - در خطبه 176 نهج البلاغه می فرمایند: به نظر اینطور میآید که اگر اخلاق زیرپا گذاشته شود هیچ چیز سالم نمیماند، نه اعتقادات، نه زندگی، نه سیاست، نه اجتماع و نه هیچ ارزش دیگر . از آنجایی که در میان ادیان الهی، اسلام یک دین اجتماعی است و در آن آرمان ها و ایده های جمع گرا فراوان دیده می شود، در قرآن و جای جای نهج البلاغه، که از یکی از مهم ترین منابع این دین است؛ به این مهم بسیار پرداخته شده و گاه و بیگاه جامعه و اجتماع مورد عتاب و خطاب واقع گردیده است. اهمیت و توجه به موضوع اخلاق از منظر قرآن و نهج البلاغه، و نقش اساسی آن در سلامت فردی و سلامت جامعه محقق را بر آن داشت تا به بررسی این موضوع بپردازد.
اخلاق اجتماعی
مسائلی است که محور آن ها را روابط اجتماعی انسان با دیگران تشکیل می دهد و معمولاً اخلاق، در بیش تر موارد به این دسته ازمسائل اخلاقی اطلاق می شود. وقتی در محاورات عرفی گفته می شود که کسی اخلاقش خوب است یا خوب نیست، منظور همین ملکاتی است که در روابط او با دیگران خودنمایی می کند - - 4 اخلاق اجتماعی از مهم ترین موضوعاتی است که ارتباط آدمیان را با خود، با جامعه و تاریخ مطرح می سازد؛ زیرا جامعه می تواند یک تمدن را بسازد نه یک فرد، و اجتماع انسانی پیوسته تاریخ را ساخته و به جلوبرده است. دربخش اخلاق اجتماعی، که در آن ارزشهای اخلاقی در حوزه رابطه انسان با انسانهای دیگر بررسی می شود ، نخستین مسأله ارزیابی اخلاقی نفس اجتماعی زیستن در برابر گوشه گیری و مردم گریزی است.
نقش عامل عقلانی در ارزشیابی
در ارزیابی کارها، چه فردی و چه اجتماعی، بیش از هر چه باید روی عامل عقلانی تکیه کرد.میل های طبیعی و عواطف، هر چند در تشکیل زندگی اجتماعی دخالت دارند، ولی ارزش اخلاقی بستگی به عامل عقلانی دارد. عامل عقلانی در این جا آن است که دستیابی انسان به مطلوب های مادی و معنویش در گرو زندگی اجتماعی است.در زندگی فردی نه قادر به تأمین مصالح مادی