بخشی از مقاله
چکیده
یکی از مسائل مهم جامعه ي اسلامی تعریف حدود و معیارهاي حقوقی اجتماعی انسان در نظام اسلامی استگهتعریف و تبیین این مسئله در دوره ي نخست اسلامی بدون در نظر گرفتن محیط حاکم بر این حقوق امکان پذیر نیستگهشکل گیري نظام نو پاي اسلامیمحیطدر بدوي و حضَري جزیرة العرب، انسان عربی و عجمی را در عرصه اي قرار داد که از یکسو در تکاپوي تعریفی جدید از خود و حقوق خود بود و از سوي دیگر در بند ریشه هاي عمیق جاهلی قرار داشت، عدايه چون خلفاي راشدین با توجهی کمتر به جهان بینی و ایدئولوؤي جدید اسلامی، راه سنّت بدوي را در پیش گرفتند و معیارهاي غیر اسلامی را در حقوق افراد مد نظر قرار دادند و افراديچون پیامبرهصا هو امام علیهعا هبر اساس هدایت انسان از طریق آموزه هاي قرآنی با انتخاب معیارهاي عقلانی در احقاق حقوق اجتماعی مردم و هدایت آنها کوشیدندگهاین مقاله ضمن نگرشی کوتاه به محیط اجتماعی عصر جاهلی عرب، با بررسی اجمالی معیارهاي اساسی حقوق اجتماعی انسان در نزد پیامبرهصا، ابوبکر، عمر، عثمان تحلیلی گسترده تر از این معیارها را در نهج البلاغه ارائه می دهد.
واژه هاي کلیديل امام علیهعا، حقوق اجتماعی، معیار حقوق اجتماعی، پیامبرهصا، خلفاي راشدین
مقدمه
ارزش مطالعات درون دینی و تحقیق و تتبع در آثار، گفتار و کردار مشاهیر، بزرگان و امامان معصومهعلیهم السلاما هدر پیشینه تمدن اسلامی ما بسیار زیاد استگ هیکی از دستاوردهاي این تحقیقات و مطالعات، به ویژه در برخورد با تمدن غرب، تکیه بر داشته هاي ارزشمندي است که با وجود آن مردمان جوامع اسلامی به راحتی خود را در برخورد با آنها نخواهند باختگههه در اندیشه، بیان و زندگی امیرالمؤمنینهعاههیچ چیز کهنه اي که صرفا در بررسی اجمالی تاریخی از آن به سادگی بگذریم دیده نمی شود، بلکه ابعاد متنوع زندگی این بزرگوار روز به روز تازه تر و پویا تر می شود و ما در طول زندگی روزانه وحتی در برخورد فکري با مجامع بین المللی بدان نیازمندیم تأکید امام علی هعا، آن هم در چهارده قرن پیش، بر حقوقی که مجامع پیشرفته جهانی در طی ایندو سه قرن پیش بدان دست یافته اند، کم ارمغانی براي ما نیست.
توجه امام به حقوقی نظیر آزادي اندیشه و بیان، عدالت، کرامت انسانی و نگاهی فرا دینی به انسان، آگاهی بخشیدن به جامعه و آموزش و پرورش عمومی و تأمین اجتماعی و رسیدگی به حقوق بازنشستگان و همی تواند سرآغاز گفتگوي میان تمدنی ما با کشورهاي دیگر و از جمله جهان غرب باشدگهه اگر چه همواره در برابر حقوق، تکالیفهمسئولیت هادیدهاه می شود و هر حقّی تکلیفی را موجبمی شود، اما به دلیل مبسوط بودن بحث حقوق اجتماعی مردم در برابر حکومت، ما تنها به این قسمت از دو کفّه ي ترازوهحقوق =هتکالیفاهپرداخته ایم، زیرا تا مسئله ي »حقوق«همطرح و به آن رسیدگی نشود »تکلیف« هو »مسئولیت« همعنا نمی یابد و همچنین این مقوله خود مقالی دیگر را میهطلبد.
حقوق اجتماعی اعراب پیش از اسلام
در اعراب پیش از اسلام حکومت و نظامی دولتی، چون روم و ایران، دیده نمی شود زیرا اساس زندگی اعراب بر »قبیله«هاست که آن همصبنا به اقتضائات طبیعتشهجداي از قبایل دیگر به زندگی خود ادامه می دهند و همین عامل »عدم وحدت«هو حتی »عدم تمرکز در یک مکان ثابت«، عدم داشتن حکومتی نظام مند را سبب می شودگهزمانی که حکومتی نباشد، قانونی به صورت عمومی وجود نخواهد داشت، و در چنین شرایطی صحبت از حقوق و تکلیف بی اساس استگهاگر حقی هست تنها در سیستم کوچک قبیله تعریف می شود، با همان شرایط و اقتضائاتی که یک قبیله داراستگرر براي شتاخت و آگاهی از حقوق اجتماعی اعراب پیش از اسلام ناگزیر باید سیستم»قبیله«را موردبررسی قرار داد، زیراهر حقّی خارج از دایره ي قبیله تعریفی نداشتگههر قبیله و در درجه نخست ریاست قبیله، مسئولیت پاسخگویی به هر تجاوز و اهانتی را داشت که از جانب قبایل دیگر وارد می آمد.
در این میان هیچ گاه ظالم و مظلوم مورد نظر نبود، بلکه به صرف اینکه فردي از قبیله ایشان بود از او حمایت می شدهجعفریان،نمنگ،ص چلاگاگ ههر مفهوم ارزشی که وجود داشت ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با نسب افراد داشتگهاصل در قبیله »نسب«هبودگ»یک فرد از یک عشیره، حتی اگر در فکر و عقیده نیز با عشیره مخالف بود، باز مورد حمایت قبیله و عشیره ي خود قرار میهگرفتگهبراي همین است که می بینیم، مؤمن و کافر بنی هاشم از پیامبر دفاع می کرد و همگی به شعب ابوطالب رفتند«ههمان،ص چلاگاگهه در بادیه آزادي عمل به صورت مفرطی وجود دارد و هرکس در هر عملی حتّی تجاوز آزاد استگهدر آنجا هیچ عشیره اي بر عشیره دیگر سلطه ندارد و هر یک از آنان از آزادي کامل برخوردارندگه نویسنده عربی می گویدثه»تاریخ عرب را چیزي جز جرم و خیانت تشکیل نمی دهدگهاعرابی عصبی مزاج بوده و به خاطر اندك چیزي عصبانی شد وقتی احساس نیاز کند بلافاصله شمشیر را در