بخشی از مقاله
زمینههای تحقیق تأویلی و هرمنوتیک در ادبیات ما سابقه ای کمتر از نیم قرن دارد و جای خالی پژوهشهای هرمنوتیک در ادبیات فارسی بسیار احساس می شود. درنماد خود را از معناهای قرادادی رها میکنیم و معناهای جدیدی برای نشانه ها متصور میشویم وقتی نشانه ها را بتوانیم تأویل کنیم، نظام چند معنایی جانشین تکمعنایی میگردد و شیوهای تازه از فهم متن ایجاد میکند که خصلت معنیآفرینی جانشین معنی پذیری میشود. حدیقه به عنوان اولین منظومه عرفانی است و عرفان در دل خود نمادهای بسیار نهان دارد این پژوهش، بر آن است تا با کشف معنا و مفهوم نمادها در حدیقه، گامی کوچک در راه شناساندن حدیقه ی سنایی به عنوان شاعری صاحب سبک و سنتشکن، به دوستداران ادب پارسی بردارد.
علم تأویل و هرمنوتیک، جریان فهم و شیوههای آن را بررسی میکند. این که معنا کدام است؟ چه نشانههایی برای رسیدن به معنا وجود دارد؟ و تکلیف مخاطب در برابر متن چیست؟ پیدایش علم تأویل یا هرمنوتیک به تفسیر متون دینی بر می گردد. تلاش برای فهم معنای حقیقی که تنها صاحبان معرفت قادر به درک آن هستند. حال علم تأویل به چگونگی فهم مخاطب از متن و پرسشهای بیمنتهایش میپردازد. طرفداران تأویل و هرمنوتیک سنتی معتقدند متن دارای یک معنا است، که باید آن را کشف کرد و در مقابل، طرفداران تأویل و هرمنوتیک مدرن اعتقاد به مرگمؤلّف را اعلام کردهاند؛ به این معنا که متن، با هر بار خواندن دوباره آفریده میشود. هر اثر را میتوان از جهات مختلف، تأویل کرد: تأویل ادبی تأویل تمثیلی، تأویل اخلاقی، تأویل عرفانی، تأویل داستانی، تأویل نمادها، تأویل آیات قرآنی، تأویل احادیث، و ... نیروی تأویل در سرشت بشری و حیات او نهفته است. ما در زندگی فردی و اجتماعی خود مدام دست به تأویل میزنیم.
برخوردهای روانی ما با پدیدهها و همهی پرسشهایی که مطرح میکنیم، یا نمی کنیم تأویل هستند. در دنیای پر رمز و راز ادبیات که دیگر تأویل، جای خود دارد. نماد به چیزی یا عملی می گویند که هم خودش باشد و هم مفاهیمی فراتر از وجود عینی خودش. تفاوت نماد با نشانه در آن است که هر نشانهی مفهوم ساده و واحدی را در بردارد اما نماد مظهر مفاهیم پیچیدهتر از علامت است. ویژگی ذاتی، رمز، فقدان ثبات و پایبندی دائمی آن، به حوزهی معنا ییمشخص است. درنماد خود را از معناهای قرادادی رها می کنیم و معناهای جدیدی برای نشانهها متصور می شویم وقتی نشانه ها را بتوانیم تأویل کنیم، نظام چند معنایی جانشین تکمعنایی میگردد و شیوهای تازه از فهم متن ایجاد می کند که خصلت معنیآفرینی جانشین معنیپذیری میشود.
»سخنی به ظاهر بیمعنی و نامرتبط از طریق تأویل، تبدیل به سخن با معنی میشود از این جاست کهاصولاً رمز و تأویل باهم پیوستگی تنگاتنگ دارند. - « پور نامداریان ، 1386 ، ص، - 232 »نماد قابلیت تفسیر و تأویلهای مختلف را دارا است؛ زیرا معنایمعیّنی ندارد، بلکه القا کنندهی یک احساس است و از آن جا که احساس در فرد فرد انسانها متفاوت است، هرکس به نسبت احساس و درک خود در نماد چیزی می بیند. - «فتوحی ،1385،ص - 176 مختصرکردن گفتار و گنجاندن دریاهای پهناور در کوزههای نمادین و در نتیجه رفتن به سمت وسوی ایجاز که جوهره هنر است، نخستین و اصلیترین مدعای رمزگرایی است و در این جاست که رمز گرایی و سمبل با ایجاز، تلاقی میکند. »خصیصهی ممتاز رمز این است که تفسیرش هرگز پایان نمیپذیرد و به اقتضای حال و دید و نظر، تازه و نو میشود و هر بار نیز نا مکرر است.« - ستاری، 1386، - 115 در یک تقسم بندی میتوان نمادها را به سه دسته تقسم کرد.
-1نمادهای مرسوم یا شناخته شده این دسته نمادهایی هستند که در ادبیات و فرهنگ یک ملت و گاه در ادبیات جهان معروف اند و مفهوم آنها شناخته است مانند آتش که نماد پاکی و برائت است. این نماد برگرفته از داستان سیاوش در شاهنامهی فردوسی و ابراهیم در کتابهای دینی نژاد سامی است و آن را نماد اساطیری می گویند.
-2نمادهای ابداعی یا شخصی، این دسته نمادهایی هستند که معنای از پیش شناختهشده ای ندارند اما از زمینه و مجموع اجزای اثری که در آن به کار رفته شدهاند، میتوان تا حدودی به مفهوم آنها پی برد.
-3نماد واقعی یا آگاهانه، این نمادها و آثاری که متضمن آن ها است، حاصل عوالم روحی و تجربیات ذهنی خاصی است که برای نویسندگان و شاعران پیش میآید و به نظر میرسد که آن حالات و تجارب جز به شکلی که عرضه شده به شکل دیگری قابل بیان نبوده است. - «سلاجقه، - 180 : 1378 »پس از یافتن کلماتی که بار نمادین دارند، نوبت به حساس ترین و دشوارترین مرحله یعنی تحلیل و تأویل آنها میرسد. راههای گوناگونی برای تأویل نمادها ارائه شده است. دکتر پور نامداریان معتقد است: » برای آنکه در آیینهی نماد، نه تنها خود را بلکه شاعر یا گوینده کلام را ببینیم، باید شعور و بصیرتی همساز و همسنگ یا گوینده پیدا کنیم. برای کسب چنین بصیرتی، گذشته از آشنایی عملی با تجارب شاعران و نویسندگان نمادگرا، که برای همهکس در هر زمانی میسر نیست، باید با تعقل در اندیشهها و احوال شاعر و استقرا در اشعار و نوشتههای وی، به استخراج معانی حمل شده بر نمادها از طریق تشبیه و مجاز و استعاره، شواهدی را جمعآوری کنیم که امکان حدسهای ما و نه صحت و قطعیت آنها را تأیید کند.
نماد در حدیقه
هرچندبیان همه نماد های به کار رفته و پیدا کردن پیشینه و ریشه ی تاریخی آن ها، فراتر از حد این مقاله میباشد بااین همه می توان نماد های حدیقه را در چند گروه جای داد:
-1نماد های عرفانی
-2 نماد های پرندگان
-3 نماد های حیوانات