بخشی از مقاله
بررسی تاثیر جریان نقدي آزاد بر همزمانی بازده سهام بر شرکت هاي پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران
چکیده
ایجاد ارزش و افزایش ثروت سهامداران در بلند مدت از جمله مهم ترین اهداف شرکت ها به شمار می رود و افزایش ثروت تنها در نتیجه عملکرد مطلوب حاصل خواهد شد. براي ارزیابی عملکرد واحد هاي تجاري تاکنون معیارهاي مختلفی ارائه شده است که یکی از جدیدترین این معیارها، جریان هاي نقدي آزاد می باشد. طبق نظر جنسن(1978) 1 و محققان بعد از او هرچه وجوه نقد اضافی در شرکت افزایش یابد مطلوبیت نهایی آن براي مالکان شرکت در جهت ارزش آفرینی کمتر می شود و در نتیجه ممکن است مدیر این منابع نقد اضافی را در جهت توسعه طلبی صرف کند که این امر بعنوان بیش سرمایه گذاري شناخته می شود. هدف
از انجام این تحقیق، بررسی اثر جریان نقد آزاد بر همزمانی بازده سهام شرکت هاي پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
است. به عبارتی جریان هاي نقدي ازاد تا چه حدود تغیر رفتار قیمت سهام را توضیح می دهد براي این منظور داده هاي 117 شرکت معادل 702 سال - شرکت که در سال هاي 1387 تا 1392 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده اند، را به روش حذف سیستماتیک انتخاب کرده و براي آزمون فرضیه ها از روش رگرسیون پانل با اثرات ثابت استفاده می شود. یافته هاي تحقیق نشان می دهد که جریان نقدآزاد تاثیر معنی داري بر همزمانی بازده سهام شرکت ها مورد بررسی دارد ولی رشد شرکت ها بر
رابطه بین جریان هاي نقدي آزاد و همزمانی بازده سهام اثر تعدیل کننده ندارد این یافته نشان می دهد که جریان نقدي ازاد می
تواند در حدود 25 درصد از تغیر رفتار سهام را توضیح دهد.
کلمات کلیدي: جریان نقدآزاد، همزمانی بازده سهام، رشد شرکت، اندازه شرکت
.1 مقدمه
ایجاد ارزش و افزایش ثروت سهامداران در بلند مدت از جمله مهم ترین اهداف شرکت ها به شمار می رود و افزایش ثروت تنها در نتیجه عملکرد مطلوب حاصل خواهد شد. براي ارزیابی عملکرد واحد هاي تجاري تاکنون معیارهاي مختلفی ارائه شده است که یکی از جدیدترین این معیارها، جریان هاي نقدي آزاد می باشد. این معیار اولین بار توسط جنسن در سال 1986 مطرح شد. از نظر وي جریان نقدي آزاد واحد تجاري، باقیمانده جریان هاي نقدي پس از کسر وجوه لازم براي پروژه هایی است که خالص ارزش فعلی آن ها مثبت ارزیابی می شود. این پروژه ها، طرح هاي سرمایه گذاري بلند مدتی هستند که ارزش فعلی جریان هاي نقدي ورودي مورد انتظار بیش از ارزش فعلی جریان هاي نقدي خروجی است(جنسن ، .(1986
مفهوم جریان نقدي آزاد مثبت نشان می دهد که واحد تجاري پس از پرداخت هزینه ها و سرمایه گذاري ها ، داراي وجوه نقد مازاد است. در مقابل برخی از شرکت ها ممکن است که با جریان نقد آزاد منفی مواجه شوند. جریان نقد آزاد منفی همیشه بد و نامطلوب نیست بلکه علل منفی شدن آن مهم است و باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. اگر جریان نقد آزاد منفی ناشی از سرمایه گذاري شرکت در فرصت هاي سودآور موجود باشد، این نوع منفی شدن مقطعی است و به دوره هاي کوتاه مدت سرمایه گذاري مربوط می شود، امري که در بسیاري از شرکت هاي نوپا طبیعی است. درصورتی که سرمایه گذاري هاي انجام شده بازده بالایی را در پی داشته باشد، راهبرد مزبور توان کسب نتیجه مطلوب در بلندمدت را دارد(یودیانتی ، ;2008 مرادزاده و دیگران، .(1388
سایر معیارهاي اندازه گیري و ارزیابی عملکرد از قبیل سود، سود هرسهم و تقسیم سود شاخص هاي اندازه گیري کاملی نیستند در صورتی که جریان هاي نقدي آزاد به دلیل ارتباطی که با تغییرات ایجاد شده در ثروت سهامداران دارد، معیار مناسب تري براي ارزیابی عملکرد شرکت می باشد. جریان هاي نقدي آزاد نشانه اي از توانایی شرکت در بازپرداخت بدهی ها، پرداخت سود سهام، فروش و خرید مجدد سهام، تسهیل و تسریع رشد شرکت است که همه آن ها از نظر سرمایه گذاران مهم هستند. این موارد از جمله دلایلی است که سبب می شود بسیاري از سرمایه گذاران افزایش جریان هاي نقدي آزاد را به عنوان مقیاسی از ارزش بدانند(مهام و دیگران، )(1387 به نقل از رحیمیان و آخوند زاده، .(1389
طبق نظر جنسن(1978) 2 و محققان بعد از او هرچه وجوه نقد اضافی در شرکت افزایش یابد مطلوبیت نهایی آن براي مالکان شرکت در جهت ارزش آفرینی کمتر می شود و در نتیجه ممکن است مدیر این منابع نقد اضافی را در جهت توسعه طلبی صرف کند که این امر بعنوان بیش سرمایه گذاري شناخته می شود. مطالعات اخیر نشان می دهند که که ارزش بازاري یک دلار اضافی در موجودي نقد نگهداري شده، کمتر از یک دلار است(فالکندر و وانگ3،.(2006در این راستا، لی و پاول(2010) 4 به شواهدي دست یافتند مبنی بر اینکه بازار سرمایه به سطح نگهداشت وجه نقد در شرکتهاي سهامی واکنش نشان میدهد. آنها دریافتند که
شرکتهایی که بطور مداوم وجه نقد اضافی داشتهاند، در مقایسه با شرکتهایی که بطور اتفاقی و دورهاي با این مسأله روبرو بوده-اند، بازده کمتري را نصیب سهامداران خود نمودهاند. این نتایج با فرضیات جریان هاي نقد آزاد جنسن((1986 که در آن پیشنهاد شده است که وجوه نقد اضافی تاثیر منفی بر کارآیی تصمیمات سرمایه گذاري دارد؛ مطابق می باشد(لویز و همکاران5،.(2011
توانایی کافی شرکتها براي ایجاد جریانات نقدي، نشان می دهد که این شرکتها سودآور هستند و می توانند وجوه نقد ضروري براي پرداخت نیازهاي عملیاتی را تامین نمایند. شواهد نشان می دهد که شرکتهاي داراي جریان نقد عملیاتی مثبت، فرصت هاي بیشتري براي تامین مالی بطریق بدهی(تامین مالی خارج از شرکت) دارند. زیراکه که این شرکتها، در خصوص امکان بازپرداخت تعهداتشان اطمینان بیشتري دارند. بنابراین، شرکتهایی که وجوه نقد حاصل از فعالیتهاي عملیاتی آنها بالاست؛ با احتمال کمتري پروژه هاي سرمایه گذاري را بدلیل نبود منابع مالی از دست می دهند. بنابراین، بلحاظ نظري، شرکتهاي داراي جریان نقد عملیاتی بالا، باید تمایل کمتري براي نگهداشت ذخایر نقدي داشته باشند. چناچه این شرکتها، وجوه نقد اضافی را بدون دلیل، ذخیره کنند، جریانات نقد حاصل از فعالیتهاي عملیاتی، باعث ایجاد جریان نقد آزاد شده و تعارضات نمایندگی را افزایش می دهد(راسموس و واور6،.(2010 در حالت مطلوب و در یک روند رو به رشد براي شرکت، جریان وجوه نقد حاصل از فعالیتهاي سرمایه گذاري، باید منفی باشد. زیراکه ورود جریانات نقدي حاصل از سرمایه گذاري ها، نشان دهنده فروش دارایی هاي ثابت یا فروش سایر سرمایه گذاري هاست و خروج جریان نقد سرمایه گذاري نشان دهنده ایجاد پروژه هاي سرمایه گذاري و توسعه فعالیتهاي شرکت است. بطورکلی، شرکتها عواید حاصل از فروش داراییها را جهت تسویه و بازپرداخت تعهدات و غلبه بر درماندگی مالی بکار میبرند(لی و لین7،.(2008 لی و لین((2008 اعتقاد دارند شرکتهایی که دارایی ها و سرمایه گذاري هاي بلندمدت خود را جهت کاهش بدهی ها، به فروش می رسانند؛ دچار یک بحران مالی پایدار در بلندمدت می شوند.
والکر و یاست(2008)8 فهمیدند، زمانیکه شرکتها از منابع مالی حاصل از جریانات نقد عملیاتی جهت سرمایه گذاري در پروژه هاي جدید استفاده می کنند؛ بطور بالقوه با واکنش مطلوب بازار سرمایه مواجه می شوند و ارزش بازار شرکت افزایش می یابد. همچنین، برخی از شواهد نشان می دهند که شرکتها تمایل دارند که عواید حاصل از انتشار سهام را بصورت ذخایر نقدي در شرکت انباشت نمایند. مکلین(2011)9 دریافت که شرکتها در دوره هاي رونق اقتصادي انگیزه بیشتري براي انباشت منابع مالی حاصل از انتشار سهام دارند؛ زیراکه در دوره هاي رونق، هزینه تامین مالی پایین است و شرکتها با انگیزه هاي احتیاطی دست به ذخیره منابع می زنند. همچنین، یافته هاي مکلین((2011 نشان داد زمانیکه شرکتها از وجوه حاصل از تامین مالی بطریق بدهی را جهت انجام سرمایه گذاري بکار می برند؛ با واکنش مثبت بازار سرمایه مواجه می شوند. زیراکه تامین مالی بطریق بدهی، نشان
دهنده اطمینان مدیران براي رشد آتی شرکت است و مکانیسم هاي نظارتی را بر رفتار مدیران، تشدید می نماید(مکلین،.(2011 بنابراین احتمال می رود که استفاده شرکتها از منابع مالی خارجی، نشانه اي از سودآوري آتی آنها باشد و تمایل آنها را به ذخیره وجوه نقد در شرکت کاهش دهد. بر این اساس، بنظر می رسد که واکنش بازار سرمایه به ذخایر وجوه نقد، متاثر از منابع تحصیل این وجوه می باشد. در این راستا، چن و همکاران(2012)10 معتقدند که سرمایه گذاران و فعالان بازار سرمایه با تحلیل اطلاعات مالی شرکت، منابع مختلف تحصیل وجوه نقد را تفکیک نموده و ذخایر نقدي شرکت را مبتنی بر این منابع ارزشگذاري می
کنند(چن و همکاران،.(2012 از طرف دیگر منظور از بازده سهام ، کل مجموعه مزایایی است که در طول یک دوره به سهم
تعلق میگیرد. این دوره می تواند روزانه ، هفتگی ، ماهانه ، سالانه و یا هر دوره زمانی دیگر متناسب با نوع مطالعه و تحقیق
باشد. مجموعه این مزایا براي محاسبه بازده شامل موارد زیر است -1 :افزایش قیمت سهام در پایان مالی نسبت به ابتداي
سال مالی مورد محاسبه ،-2 سود نقدي ناخالص هر سهم که بعد از کسر مالیات پرداخت می گردد، -3 مزایا ي ناشی از حق
تقدم خرید سهام که قابل تقویم به ارزش ریالی است ؛-4 مزایا ناشی از سود سهمی یا سهام جایزه بنابراین در این تحقیق
به دنبال میزان تاثیرگذاري جریان نقد آزاد بر همزمانی بازده سهام می باشد.
.2ادبیات تحقیق
از نظر سهامداران واحد تجاري، جریان هاي نقد آزاد می تواند به عنوان معیاري به منظور ایجاد ارزش براي آنان تلقی شود. زیرا واحدهاي تجاري که جریان هاي نقد آزاد مثبت بالایی داشته باشند، انتظار می رود که با سرمایه گذاري وجوه مذکور در طرح هاي سرمایه گذاري جدید بتوانند براي سهامداران خود ایجاد ارزش نمایند. بنابراین هدف از این تحقیق، بررسی وجود و یا عدم وجود رابطه میان جریان هاي نقدي آزاد و ارزش ایجاد شده براي سهامداران است.
از دیدگاه اقتصادي با فرض منطقی بودن رفتار افراد، فرض بر این است که همه در وهله اول به دنبال حداکثر کردن منافع خویش
هستند. مدیران نیز از این قاعده مستثنی نمی باشند. با در نظر گرفتن نظریه تضاد منافع میان مدیران و مالکان ، مدیران واحد هاي
تجاري از انگیزه لازم براي دستکاري سود به منظور حداکثر کردن منافع خود برخوردار می باشند. عمل دستکاري در سود، روش عادي و معمولی در بین شرکت ها است که از مشکلات نمایندگی10 نشات می گیرد به خصوص زمانی که جریان هاي نقدي آزاد بالا و فرصت هاي سرمایه گذاري پایین باشد. فعالیت هاي مدیران ممکن است در جهت تامین منافع خود و ضرر سهامداران باشد و منجر به هزینه ها و مخارجی گردد که باعث کاهش ثروت سهامداران شود. مدیران ممکن است فرایند هاي حسابداري را براي
افزایش سود منتشرشده و به منظور پنهان کردن اثرات منفی پروژه ها به کار گیرند. مدیران این شرکت ها به شکل فرصت طلبانه اي به منظور اهداف شخصی عمل می کنند و قصد دارند تا با سرمایه گذاري در پروژه هاي زیان ده و فاقد بازده و عدم افشاي مناسب
در رابطه با وجوه نقد سرمایه گذاري شده به منظور جلوگیري از تجزیه و تحلیل محدودیت هاي پروژه توسط سرمایه گذاران بر مشکلات نمایندگی بیفزایند (جنسن ، ;1986 جاگی و گول11 ، ; 2000 چانگ و دیگران12 ،;2005 مهرانی و باقري ، .(1388
شرکت هایی که داراي جریان هاي نقدي آزاد مثبت هستند از عملکرد بالایی برخوردارند ، بنابراین مدیریت تمایل دارد تا سود را
به طور کاهشی به دلیل هزینه هاي سیاسی کاهش دهد. چون عملکرد بالاي شرکت توجه نهادهاي عمومی (اداره مالیاتی) را جذب
می کند، به همین دلیل با استفاده از مدیریت سود سعی در کاهش و یا پنهان کردن عملکرد بالاي خود هستند. اما شرکت هاي داراي جریان هاي نقدي آزاد منفی از حمایت کردن رشد سود و درآمد ناتوان هستند. جریان نقدي آزاد ناکافی، می تواند شرکت را
به افزایش سطح بدهی هاي خود مجبور کند. بنابراین مدیریت با افزایش مدیریت سود تمایل دارد عملکرد بهتري از خود نشان
دهد(یودیانتی،.(2008
خلاصه این که یافته هاي برخی از پژوهش هاي انجام شده در سایر کشورها، نشان می دهد که مدیران با استفاده از مدیریت سود به دنبال حد اکثر کردن ثروت سهامداران هستند. انگیزه مدیران از مدیریت سود، به دست آوردن جایگاهی مناسب در میان رقبا و افزایش ارزش سهام در بازار سرمایه می باشدکه باعث می شود سرمایه گذاران واعتباردهندگان نسبت به شرکت نظر مساعدتري داشته باشند. بنابراین هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر مدیریت سود با استفاده از اقلام تعهدي اختیاري بر رابطه جریان هاي نقدي آزاد و ارزش ایجاد شده براي سهامداران می باشد(به نقل از رحیمیان و آخوند زاده،.(1392
یودیانتی (2008) در تحقیقی با استفاده از 150 شرکت نمونه به بررسی تاثیر مدیریت سود بر رابطه جریان هاي نقدي آزاد و ارزش سهامداران پرداخت. نتایج تحقیق نشان می دهد که با 95 درصد اطمینان، تغییرات جریان هاي نقدي آزاد با تغییرات ثروت سهامداران ارتباط معنا داري دارد. همچنین او در این تحقیق نشان داد که بین جریان هاي نقدي آزاد مثبت و ارزش سهامداران رابطه
مستقیم معناداري وجود دارد ولی بین جریان هاي نقدي منفی و ارزش سهامدارن رابطه معنادار مستقیمی وجود ندارد. وي در
آزمون فرضیه دوم به این نتیجه رسید که با 99 درصد اطمینان، مدیریت سود در سطح کل نمونه و در سطح جریان هاي نقدي مثبت
باعث تضعیف رابطه جریان هاي نقدي با ثروت ایجاد شده براي سهامداران می شود.
رینا و دیگران(2009)14 در پژوهشی با عنوان "جریان هاي نقد آزاد مازاد، مدیریت سود و کمیته حسابرسی" به این پرداختند که
چه قدرجریان نقد آزاد مازاد به مدیریت سود مربوط است. در این مطالعه فرض بر این است که مدیران شرکت هایی که از جریان
هاي نقدي آزاد بالایی برخوردارند شدت عمل خوبی در اداره مدیریت سود دارند. نتایج پژوهش نشان می دهد که کمیته حسابرسی
مستقل به شرکت هاي داراي جریان نقدي آزاد، کمک می کند تا بر رویه هاي مدیریت سود نظارت داشته باشد.
هارفورد و همکاران((2008 با استفاده از نمونه اي شامل 11645 سال-شرکت، رابطه بین نگهداشت وجه نقد و ساختار حاکمیت
شرکتی را مورد آزمون قرار دادند. نتایج نشان می دهد شرکت هاي با مالکیت داخلی بیشتر و درصد مالکیت نهادي بیشتر،
نگهداشت وجه نقد بیشتري دارند، در حالی که شرکت هاي با کیفیت بالاتر حاکمیت شرکتی و هیأت مدیره بزرگتر و مستقل تر نگهداشت وجه نقد کمتري دارند(هارفورد و همکاران،.(2008
لی(2009)11 با انتخاب نمونه اي شامل 1061 شرکت در طول دور ه سال هاي 2001 تا 2005 در پنج کشور آسیایی(مالزي،
فیلیپین، هند، سنگاپور و تایلند) بیان داشت که اگر هیأت مدیره نقش حاکمیت شرکتی را در کشورها بازي کند، پیش بینی می شود
که شرکت هاي با ساختارهاي مدیریتی قویتر(درصد بیشتر اعضاي غیرموظف هیأت مدیره و...)، پس از کنترل سایر عوامل، نگهداشت وجه نقد کمتري داشته باشند. تحلیل ها با آزمون ارتباط بین نگهداشت وجه نقد، ساختار هیأت مدیره و ساختار مالکیت
مدیریتی آغاز شده است. بعد از کنترل سایر عوامل تعیین کننده نگهداشت وجه نقد، نتیجه گیري شد که شرکت هایی با سهم بیشتر مدیران غیر موظف در هیأت مدیره، موقعیت هاي جداگانه مدیرعامل و رئیس هیأت مدیره و هیأت مدیره کوچکتر نگهداشت وجه نقد کمتري دارند.
فاتما و همکاران (2011) به این نتیجه رسیدند که بر اساس تئوري جریان نقدي آزاد جنسن (1986)، سیاست بدهی به عنوان مکانیزم حاکمیتی اصلی می تواند خطر جریان نقدي را محدود می کند. همچنین نتایج نشان داد که مالکیت مدیریتی، سطح هزینه هاي نمایندگی جریان نقدي آزاد را کاهش می دهد. همچنین تمرکز مالکیت، خطر جریان نقدي آزاد را افزایش می دهد.
چن و همکاران((2012 در تحقیقی با عنوان تاثیر وجه نقد حاصل از فعالیتهاي عملیاتی، سرمایه گذاري و تامین مالی بر ارزش وجه نقد، به بررسی واکنش سرمایه گذاران به تغییرات ذخایر نقدي شرکتها مبتنی بر منابع آنها پرداختند. نتایج نشان داد که تعرضات نمایندگی در شرکتهاي سودآور با انباشت وجوه نقد، افزایش می یابد. همچنین مطابق با یافته ها، تاثیر محدودیت هاي مالی بر
ارزش ذخایر نقدي تنها زمانی معنادار است که وجوه نقد، ناشی از فعالیتهاي عملیاتی نبوده باشد. این در حالی است که تاثیر حاکمیت شرکتی ضعیف بر ارزش ذخایر نقدي، در صورتی معنادار است که وجوه نقد از فعالیتهاي عملیاتی تحصیل شده باشد.
کاشانی پور و نقی نژاد (1388) با انتخاب نمونهاي شامل 78 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی
1380 تا 1385 به بررسی اثر محدودیتهاي مالی بر حساسیت جریان نقدي وجه نقد پرداختند. آنها با استفاده از معیارهاي اندازه
شرکت، عمر شرکت، نسبت سود تقسیمی و گروه تجاري به عنوان نمایندهاي از وجود محدودیتهاي مالی نشان دادند که جریان-
هاي نقدي تأثیر معنی داري بر سطوح نگهداري وجه نقد نداشته، همچنین تفاوت معنی داري بین حساسیت جریانهاي نقدي، وجه
نقد شرکتهاي با محدودیت مالی و شرکتهاي بدون محدودیت مالی وجود ندارد.
تهرانی و حصارزاده (1388) به بررسی تأثیر جـریانهاي نقـدي آزاد و محـدودیت تـأمین مـالی بـر بیش سرمایهگذاري و کم
سرمایهگذاري در 120 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1379 تا 1385پرداختند. نتایج پژوهش آنـها نشان میدهد که رابطه بین جـریانهاي نقدي آزاد و بیش سرمایهگذاري مستقیم و به لحاظ آماري معنیدار است. بین
محدودیت در تأمین مالی و کم سرمایهگذاري در شرکتهاي پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معنی داري وجود
ندارد.
با بررسی ادبیات پژوهش و در نظر گرفتن فرضیلا تحقیق مبنی-1 جریان نقدي آزاد بر همزمانی بازده سهام موثر است. -2 فرصت هاي رشد شرکت بر رابطه بین جریان هاي نقدي آزاد و همزمانی بازده سهام موثر است. مدل مفهومی پژوهش به صورت زیر بیان
می شود:
مدل تحقیق
در این مدل متغیرهاي جریان نقد آزاد، به عنوان متغیر مستقل فرض می شود و بازده سهام متغیر وابسته، اندازه شرکت متغیر کنترلی و فرصت رشد به عنوان متغیر تعدیل کننده استفاده می شود.
.3 روش شناسی تحقیق
تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردي بوده و از نظر نحوه گردآوري دادهها جزء تحقیقات علی پیمایشی است. با توجه به موضوع
تحقیق و متغیرهاي مورد بررسی در آن، اطلاعات مورد نیاز جهت آزمون فرضیات از طریق مراجعه به بانک هاي اطلاعاتی موجود در نرم افزار ره آورد نوین حاصل می شود. به عبارت دیگر داده هاي مورد استفاده در این تحقیق از نوع داده هاي دست دوم می باشد. بازه زمانی براي جمع آوري داده ها، سال مالی 1387 تا 1392است.
جامعه آماري این پژوهش شامل کلیه شرکت هاي پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران درسال هاي1387 تا 1392، می باشد. شرکتهاي پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در پایان سال 1392 به تعداد 592 عدد می باشد .
شرکتهایی که اطلاعات مورد نیاز جهت محاسبه متغیر هاي پژوهش را ارائه ننمودهاند، از جامعه آماري حذف و در نهایت 117
شرکت به عنوان نمونه مطالعاتی پژوهش به روش هدفمند و حذفی براي یک دوره 6 ساله انتخاب شدند. بنابراین حجم نهایی نمونه702 سال- شرکت میباشد که به عنوان دادههاي تلفیقی در آزمون فرضیه استفاده شدهاند.
در این پژوهش براي گرد آوري داده هاي مورد نیاز فرضیه ها و هم چنین مبانی نظري پژوهش، از روش کتابخانه اي استفاده شده است. هم چنین ابزار پژوهش، صورت هاي مالی، یادداشت هاي همراه و گزارش هاي مالی شرکت هاي مورد مطالعه بوده است که
این موارد توسط سازمان بورس اوراق بهادار تهران منتشر گردیده است. این نوع اطلاعات در سایت بورس12 موجود بوده و آرشیو شده است و این گونه داده ها از نوع داده هاي ثانویه محسوب شده و مشخصاً داراي اعتبار و روایی است.
جهت روایی و پایایی اسناد و مدارك مورد بررسی از صورتهاي مالی حسابرسی شده استفاده شده است. در این تحقیق از روایی یا
اعتبار محتوایی استفاده میگردد و به منظور دستیابی به درجه بالایی از اعتبار محتوایی، تعاریف به کار رفته در مدل نظري بر اساس مرور ادبیات موضوع انجام گرفته و همچنین متغیرهاي تحقیق نیز با مطالعه تحقیقهاي قبلی خارجی و زمینه هاي قبلی مطالعاتی در