بخشی از مقاله
چکیده
فرهنگ مهذب الاسماءیکی، از کتبِ معتبر در لغت عربی به فارسی است. برخی از معادلهای فارسی این کتاب، در لغتنامههای معروف فارسی ثبت و ضبط نشدهاند یا این که معنی و تلفظ ارائه شده برای آنها دقیق و کامل نیست. هدف این مقاله،شرح و توضیحِ تعدادی از این نوع کلماتِ به کار رفته در فرهنگ مهذب الاسماء، به کمک واژههای رایج در گویشهای خراسان و سیستان است.
به این منظور، واژههای مشترک این فرهنگ با گویشهای مورد نظر، استخراج شدهاند. پس از بیان تلفظ و معنی، برای اغلب آنها توضیحاتی نیز ارائه گردیده است. سپس برای برخی از آنها، شواهدی از سایرِ متون کهن فارسی که مؤید معنای مورد نظر این واژههاست ذکر شده است. دستاوردهای این پژوهش نشان میدهد که بسیاری از واژههای ناشناخته مهذبالاسماء،هنوز بعینه یا با تفاوت آوایی قابل توجیه، در گویشهای موردِ بررسی رواج دارند. واژههای گویشی استفاده شده در این مقاله، با جستجو در واژهنامههای گویشی و تحقیقات میدانی فراهم آمده است.
- 1 مقدمه
پس از این که مردم ایران، دین اسلام را پذیرفتند فراگیری زبان عربی و به تبع آن، تألیف و تدوینِ لغتنامههای عربی به فارسی، برای بهرهگیری بهتر از مفاهیم قرآن کریم و احادیث پیامبر گرامی اسلام - ص - ، ضرورت پیدا کرد. یکی از مهمترین این لغتنامهها، مهذب الاسماء فی مرتب الحروف و الاشیاء است که به اختصار، مهذب الاسماء نامیده میشود.
مهذب الاسماء، 28 باب دارد و هر باب آن به 3 بخش تقسیم میشود که بر حسب حرکت حروف اول کلمات مرتب شده است. در این فرهنگ، برای معنی برخیلغاتِ عربی، از واژههایی استفاده شده که در حال حاضر، برای فارسی زبانان مفهوم نیست و در معنایی متناسب با این کاربردها، در لغتنامههای معروف فارسی،نظیرِلغت: فرسِ اسدی توسی، برهان قاطع، لغتنامه دهخدا و فرهنگ معین نیز ثبت و ضبط نشده اند.
نام مؤلف این کتاب، در اغلب دستنوشتهای قدیمی به صورتِ »محمود بن عمر بن محمود بن منصور القاضی الزنجی السجزی ثم العربی من قبیله بنی شیبان و در نسخه متعلق به دانشگاه تهران، با شماره ثبتِ 1401 که به سال 1087کتابت شده، به صورتِ محمود بن منصور القلعهکاهی ثم السجزی ثم العربی دیده میشود
هشت زمان و محل دقیق زندگی مؤلف و به تبع آن، تاریخ تألیف مهذب الاسماء تا امروز ناشناخته مانده است. مصحح این فرهنگ،محمّد حسین مصطفوی، با توجه به کلمه سجزی = - سگزی، سیستانی - و برخی قراین زبانی -بدون ذکر شاهد-احتمال میدهد محل تولد و زندگی مؤلف، جنوب خراسان و منطقه سیستان است
با توجه به مشخص بودن موقعیت دقیق یکی از مکانهایی که مؤلف به آن منسوب است، زادگاه وی میتواند قلعهکاه،از توابعِ فراه در کشور افغانستان باشد که به لحاظ جغرافیایی در مشرق سیستان، به مرکزیت زابل، و جنوب خراسان قرار دارد و قبل از استقلال افغانستان، بخشی از سیستان محسوب میشده است.
مؤلف مهذب الاسماء، در مقدمه کوتاه خود میگوید: برای تألیف این فرهنگ، از کتاب-های برجستهای، نظیر: »السامی فی الاسامی ]تألیف ابوالفضل احمد بن محمد میدانی - فو 518 ه.ق - [؛ الأسماء فی الأسماء یا الأسمی فی الأسماء ]از سعید بن احمد بن محمد میدانی، فرزند صاحب السامی - فو 539 ه.ق - [؛ الاسامی موسوم به سعیدی؛ کتاب البلغه ]اثر ابویوسف یعقوب الکردی - فو 474 ه.ق - [؛ اصلاح المنطق ]از ابن سکیت - فو 244 ه.ق - [؛ غریب المصنف ]تألیف ابی عمرو اسحق مراد الشیبانی - فو 206 ه. ق - [؛ کتابهای کنز الاسامی، و ترجمان القرآن والروضه و غیره استفاده کرده است
جلد اول فرهنگ مهذب الاسماء، در سال 1364 به همت شرکت انتشارات علمی و فرهنگی چاپ و منتشر شد، امّاجلد دوّم این کتاب که به ظاهر، به تعلیقات و توضیحات مصحح اختصاص دارد هنوز به زیور طبع آراسته نگردیده است. به همین سبب، این مقاله با طرح این پرسش که آیا میتوان معنا و مفهوم برخی از لغات دشوار فرهنگ مهذب الأسماء را به کمک واژههای رایج در گویشهای زنده روشنساخت؟ به بیان و شرح و توضیح صورتِ رایج تعدادی ازکلماتِ مشکل و کمتر شناخته شده این فرهنگ، در گویشهای خراسان و سیستان میپردازد. بیان این نکته نیز ضرورت دارد که تأثیرپذیری زبان متن، از گویش یا لهجه مؤلف، از موضوعات مورد توافق پژوهشگران زبان و ادب فارسی است.
امّا نکته های دیگری در آثار هر دوره هست که در متون متعلق به آن دوره مشترک نیست و تنها در بعضی از آنها دیده میشود، این گونه نکات را، گذشته از تعلق به یکی از ادوار تاریخی، مربوط و مختص به محیط زندگی نویسنده باید دانست، یعنی به جنبه مکانی و جغرافیائی نسبت داد در همین راستا، ژیلبر لازار نیز معتقد است: »به سبب آنکه ویژگیهای محلی در نوشتههای کهن، به شکل بسیار پراکنده نمایان میشود تعبیر آنها فقط به کمک زبانهای گفتاری و گویشهای محلی امکانپذیر است
- 2پیشینه پژوهش
پیش از این، ضرورت شرح و توضیح برخی لغات و اصطلاحات کهن و محلی مندرج در لغتنامههای عربی به فارسی مورد توجه محققان قرار گرفته است. در اوایل قرن11 ه.ق، کاتبی به نامحمّدیها بن محمّد اکبر بن قنبر علی بُجدی حسینی قاینی1 کتابی با نام فرهنگ خراسانی یا شرح الفاظی که مؤلف تاجالمصادر به زبان خراسانی آورده تألیف کرد. از کتاب وی که تاکنون به چاپ نرسیده، نسخهای در مجموعه شماره 7 متعلق به کتابخانه مدرسه عبدالرحیمخان یزد - سریزدی - موجود است
محمّدتقی راشدمحصل نیز در مقالهای با عنوان »واژههای کهن و گویشی در البلغه« که در شماره 6 فصلنامه فرهنگ به چاپ رسیده، به کمک واژههای رایج در گویش زادگاهش، افضل آباد از توابع بیرجند، به شرح و توضیح برخی از لغات کتاب البلغه، یکی از منابع مورد استفاده مؤلف مهذب الاسماء، پرداخته و درباره ریشه و اشتقاق آنها به تفصیل سخن گفته است
یکی دیگر از منابع مورد استفاده مؤلفِ مهذب الاسماء، نوشته سید حسین فاطمی وهاشم صادقی در شماره 6 مجله زبانشناسی و گویش-های خراسان چاپ و منتشر شده است؛ در همایش مشاهیر ادبی و علمی سیستان و بلوچستان که در سال 1386 برگزار شد نیز مقالهای با عنوان »بررسی تحلیلی شیوههای فرهنگ نگاری در مهذب الاسماء« تألیف مریم شعبانزاده ارائه گردیده است.
نویسنده در این مقاله، ترتیب الفبایی، وجود شاهد و مثال، ذکر معانی متعدد، بیان ملیت و هویت دستوری واژهها و توضیحات مربوط به آداب و رسوم را از فواید این فرهنگ میداند که البته برای همه لغات اعمال نشده است. وی به بهره-گیری مؤلف مهذب الاسماء از گویشهای سیستان نیز -بدون ذکر شاهد-اشاره کرده است