بخشی از مقاله
چکیده
پس ازسالها اندیشه ورزي ، ایده پردازي، تبیین و ارائه راهکارهاي کاربردي و نیز مشارکت فعال در عرصه هاي مختلف توسط جغرافیدانان، دانش کاربردي جغرافیاي نوین هم اکنون جایگاه شایسته اي را در بین علوم میان رشته اي بدست آورده است.
جغرافیا به عنوان یک دانش کاربردي و جغرافیدانان به عنوان اعضاي جامعه بشري ، در قبال مسائل مختلف محیط پیرامون و سرزمین متعلقه و حتی با نگرش و علقه ي جهان وطنی ، رسالت و مسئولیت هایی را برعهده درند ، لذا تلاش دارند با استمداد از آموزه ها و رهنمودهاي واقع گرایانه و جامع نگر دانش کاربردي جغرافیاي نوین دین خود را نسبت به جامعه ادا نمایند.
تجارب و شواهد بسیار متقن حکایت از آن دارد که چالش هاي متعددي که هم اکنون در کلیه ابعاد و نیز سطوح مختلف جهانی، ملی و محلی دامنگیر و فراروي توسعه جوامع بشري قرار گرفته است، جز با شناخت، تبیین و تجزیه و تحلیل همه جانبه ، ادراك محیطی و کشف قانونمندیهاي حاکم بر طبیعت ،شناسایی فرآیندها و فلسفه هاي سیاسی واقتصادي، اتکا بر نگرش هاي واقع بینانه و جامع نگر و در نهایت بکارگیري فرآیندهاي نهادي و ساختاري در جهت ریشه یابی پدیده ها و مسایل و با سمت و سوي آینده نگري عدالت خواهانه، که بلا استثنا، در دانش جغرافیاي نوین مورد توجه و تدقین قرار می گیرند، میسر نخواهد بود.
بر این اساس، دانش کاربردي جغرافیا ي نوین مدعاي نقش آفرینی مثبت و کارآمدي در حل چالش هاي فرا روي جوامع بوده و می باشد. این مدعا از این جهت مایه امیدواري شده است که امروزه دانش جغرافیا و برنامه ریزي - به عنوان کانون حرکت به سمت فائق آمدن بر چالشهاي فوق - پیوندي تنگاتنگ یافته است. همچنین این ایده که دانش جغرافیا به منزله ي نقش کانونی در برنامه ریزي هاست و نیز اینکه برنامه ریزي داراي یک اساس جغرافیایی غیر قابل اجتناب است ایده اي پذیرفته شده در محافل علمی است.
از این رو هم اکنون پیوند دانش جغرافیا با برنامه ریزي و جغرافیدانان با برنامه ریزان، پیوندي گسست ناپذیر شده و لذا امروزه جایگاه و نقش بسیار مهمی براي دانش جغرافیا و جغرافیدانان در برنامه ریزي هاي توسعه پایدار کشورها قایل هستند.می توان گفت، نقش آفرینی فعالانه و مسئولانه جغرافیدانان در فرآیند برنامه ریزي هاي توسعه پایدار کشورها، غالبا با هدف هدایت گري و سمت دهی سیاست گذاري ها ، خط مشی ها و تصمیمات به سمت واقع گرایی ، جامع نگري ، ملاحظه ي ساختارو کارکردهاي متفاوت پدیده هاي مکانی ، ملاحظه ي الزامات توسعه پایدار و رهنمودها و آموزه هاي جغرافیاي معنوي و در نهایت هم افزایی و تحکیم آرمانها و تلاشهاي مشترك جهانی در جهت حل و فصل مسایل و چالشهاي جوامع جهانی و به موازات آن ارائه راهکارهاي محلی در راستاي اعتلاي شأن و منزلت انسانی صورت می پذیرد.
مقدمه
در دنیایی زندگی می کنیم که روز به روز به سمت وابستگی متقابل پیش می رود. رشد اقتصادي و فناوري، پیشرفتهاي بهداشتی-پزشکی، و بالا رفتن سطح آگاهیهاي اجتماعی سبب افزایش جمعیت در سطح کره زمین شده که این افزایش داراي آثار و تبعاتی است. رشد سریع و فراگیر ارتباطات، جهان را به صورت خانه یا دهکده کوچک تداعی می کند که افراد در درون آن به آسانی با هم ارتباط برقرار می کنند.
پیشرفت هاي دانش بشري موجب شده است که مرزهاي حوزه هاي گوناگون علمی به یکدیگرادغام شوند به طوري که بسیاري از علوم با تکیه برعلوم دیگر به حرکت خود ادامه می دهند. در این میان دانش جغرافیا به عنوان علم پایه و یا زمینه سایر علوم، به دلیل آمیختگی فراوان و پیچیدگی ها و ضرورت ها رهنمودهاي جدیدي را به علومی مانند جامعه شناسی، سیاست، منابع طبیعی، برنامه ریزي و ... در عرصه هاي مختلف ارائه دهد
آنچه بعنوان یک انگیزه ي اصلی و مهم براي تدوین این مقاله در نظر گرفته شده بررسی کلی و همه جانبه چگونگی برنامه ریزي در مفهوم یا ایده ي اصطلاحی توسعه پایدار خصوصاً با تأکید اصلی بر نقش جغرافیدانان در ارائه راه حل هاي مناسب براي سازمان دهی مطلوب سرزمین و مدیریت محیطی می باشد. از آن جهت که اکنون مفهوم توسعه پایدار در مطالعات و تحقیقات آکادمیک موجود در دانشگاههاي معتبر جهان و نشریه هاي علمی-تخصصی جغرافیایی برجسته ي بین المللی با هدفمندي برنامه ریزي هاي جهت یابی شده براي توسعه محیطی - کشاورزي، روستایی و شهري - تأمین غذا و انرژي براي انسان، رعایت و حفظ توازن بین جمعیت و محیط جغرافیایی و بالاخره جلوگیري از فروسایی محیطی، حفاظت کره ي زمین و منابع آن تدوین گردیده است.
لذا در اینجا بررسی نکات مورد نظر در چارچوب مبانی مذکور اقدام می شود. از دیدگاه یکی از صاحب نظران برجسته علم جغرافیا - استاد دانشگاه و دانشمند معروف در ستاره شناسی و علم فضا - اعتبار نهادن به منابع مهم حیاتی در زندگی انسانی که ساکن کره ي زمین است و می بایستی به حفاظت منابع آب و خاك، هوا، گیاه و حیوان متعهد باشد ضروري است
برنامه ریزي براي رسیدن به توسعه ي پایدار عامل بقاي بشر در یک وضعیت متعادل در اکوسیستم است و شامل ملاحظات محیطی در جلوگیري از تغییرات اجتماعی است. همچنین توسعه ي پایدار حرکتی پویا و مفهومی جامع از الگوي زندگی نوین می باشد که در جوامع مختلف متفاوت است
در واقع همه ي انسانهایی که در روي سیاره ي زمین متولد شده اند و در نهایت از بین رفته اند و در هر مقامی که بوده اند و یا با هر عاطفه و احساسی که داشته اند بر روي نقطه ي آبی کمرنگی در سیستم منظومه ي شمسی زندگی کرده اند که به نحو مبهوت کننده اي شکننده است و لزوم گرامیداشت و حفظ نمودن آن که تنها محل سکونت نوع بشري تا حال و آینده قابل پیش بینی می باشد، ضروري خواهد بود. بدین ترتیب ملاحظه می شود که اجرا و بقاي توسعه ي پایدار در روي کره ي زمین براي بهبود وضعیت کنونی و آینده ي بشر - شامل چشم اندازهاي روستایی و شهري - می بایستی متضمن جنبه هاي علمی و عملی گردد.
متناسب با این ضرورتها، انتظار این بوده است که دانش جغرافیا با گذار هوشمندانه از جغرافیاي توصیفی به جغرافیاي نوین و علمی، بدون اینکه دچار افت جایگاه و ارزش شود، مجهز تر و کاراتر از گذشته، نقش آفرینی مؤثري در عرصه هاي تصمیم سازي، تصمیم گیري و برنامه ریزي ها مختلف در سطوح جهانی ، ملی ، منطقه اي و محلی، متناسب با چالش هاي متعددي که فرا روي جوامع بشري قرار دارد ودرسطوح وحوزه هاي مختلف رخنمون دارد، داشته باشد.
در این راستا، باز تعریف نقش هاي ویژه دانش جغرافیا و تبیین رسالت جغرافیدانان براي فعال سازي قابلیت هاي ویژه و منحصر به فرد خود در جهت گره گشایی از مشکلات و تنگناه هاي کنونی فراروي جوامع انسانی ضرورتی اجتناب ناپذیر می نماید.