بخشی از مقاله
چکیده
پایداری و حرکت صحیح هر مجموعه نظام یافته، مستلزم برخورداری از یک مأموریت مشخص است. این مجموعهها و در مقیاس کلان، حکومتها،معمولاً براساس ارزش های حاکم بر تعیین مأموریت، الگوی مأموریت خاصی را برای خود ترسیم میکنند. این مأموریتها که مسئولیت تعریف آن بر عهده بنیانگذاران و متفکران راهبردی هر نظام میباشد، با سه وجه فلسفه وجودی، تفاوتها و مسئولیت ها از همدیگر تمییز داده میشوند.
اسنادی چون قانون اساسی، تحول آموزش و پرورش، چشم انداز 1404، نقشه جامع علمی کشور و .... هریک به مقتضای موضوع، به تبیین این مأموریت پرداختهاند. حضرت امام - ره - به عنوان بنیانگذار و مؤسس نظام، اجزا و عناصر مأموریت نظام را در جای جای صحیفه نور تبین و تشریح نمودهاند. همین جهتگیری در بیانات و مواضع رهبری معظم انقلاب در مبانی و اصول، البته با مقتضیات زمان به چشم میخورد. به هر حال نظامهای حکومتی مختلف در دنیا مبتنی بر باورها، عقاید و ارزشهای خود، نوع خاصی از مأموریت را ترسیم نموده و اهداف و راهبرد های خود را بر آن اساس تنظیم می نمایند.
نوع مأموریت تعریف شده برای نظام جمهوری اسلامی که از آن به عنوان "رسالت ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران" نام میبریم، متأثر از ارزشهای الهی- اسلامی و انسانی و به اقتضای موقعیت جغرافیایی ایرانی بوده و از این رو نظام جمهوری اسلامی ایران از سایر نظام های حکومتی متمایز و متفاوت است. از طرفی ابعاد رسالت ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران همانند منشوری است که هرچند دارای چند بعد است، اما ابعاد آن همدیگر را تأیید میکنند.
مقدمه:
پیشرفت را حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب تعریف میکنند. این تعریف دو مولفه اساسی دارد یکی وضع موجود و دیگری وضع مطلوب که هر دوی آنها وابسته به زمان و مکان هستند. هیچ دو جامعهای را نمیتوان پیدا کرد که وضع موجودشان یکی باشد. وضع موجود بسته به شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ارزشهای حاکم بر هر جامعه متفاوت است. ضمن آنکه ترسیم وضع مطلوب هم متناسب با شرایط ذکر شده متفاوت خواهد بود لذا پیشرفت یک واژه جهان شمول نبوده و نمیتوان یک نسخه واحد به عنوان بسته پیشرفت برای همه جوامع پیچید.
نمونههای مختلفی را میتوان مثال زد که کپیبرداری از برنامههای پیشرفت دیگر جوامع، جامعه کپیبردار را نه تنها به پیشرفت نرسانده بلکه دچار بحران و سردرگمی نموده است. با این مقدمه کوتاه میتوان به این نتیجه رسید که هر کشوری متناسب با شرایط خود باید برنامه پیشرفت خود را خود تنظیم کند. بدیهی است استفاده از تجارب و شکستها و موفقیتهای جوامع موجب قوام و استحکام برنامههای پیشرفت میشود. تاکید رهبر معظم انقلاب، در مقاطع و موقعیتهای مختلف به ضرورت پیشرفت برمبنای الگویی اسلامی ایرانی از همین منظر قابل توجیه است.
ایشان در باب ضرورت و اهمیت داشتن الگویی برای رسیدن به وضع مطلوب میفرمایند:. وقتی می گوئیم الگوی ایرانی - اسلامی، یعنی یک نقشهی جامع. بدون نقشه ی جامع، دچار سردرگمی خواهیم شد؛ همچنان که در طول این سی سال، به حرکتهای هفت و هشتی، بیهدف و زیگزاگ مبتلا بودیم و به این در و آن در زدیم. گاهی یک حرکتی را انجام دادیم، بعد گاهی ضد آن حرکت و متناقض با آن را - هم در زمینهی فرهنگ، هم در زمینهی اقتصاد و در زمینههای گوناگون - انجام دادیم! این به خاطر این است که یک نقشه ی جامع وجود نداشته است. این الگو، نقشهی جامع است؛ به ما میگوید که به کدام طرف، به کدام سمت، برای کدام هدف داریم حرکت می کنیم.
تدوین الگو در دو مرحله صورت خواهد پذیرفت مرحله اول تدوین الگوی پایه و مرحله دوم تدوین الگوی تفصیلی. در واقع الگوی پایه مبنا و چارچوبی برای الگوی تفصیلی است و بر پنج رکن استوار است که این ارکان رابطهای طولی با هم دارند. مبانی عمومی، آرمانها، رسالت، افق و تدابیر. تدابیر از دل افق بیرون آمده و افق خود متکی به رسالت است به همین ترتیب آرمانها از مبانی و رسالت از آرمانها استخراج میشود.
در این نوشتار تمرکز بر رسالت است که در بیان علت انتخاب عنوان "رسالت" که کاربرد نوینی برای این عبارت است، به این نکته اکتفا میشود که هر چند برخی صاحبنظران استفاده از عنوان مأموریت را برای موضوع فوق پیشنهاد میکردند، لکن با عنایت به اینکه اطلاق مأموریت بیشتر برای یک بنگاه مناسب است و برای یک ملت و یک نظام تناسب چندانی ندارد، عنوان رسالت موجهتر تشخیص داده شد که هم فراگیرتر است و هم بار معنایی غنیتری از مأموریت دارد. البته در مقیاس خرد، رسالت همان مأموریت است ولی وقتی در ادبیات ملی وارد میشود نمونهای در پیشینه برنامه راهبردی برای مأموریت یافت نمی شود.
در این مقاله به ضرورت در موارد متعددی معنی رسالت مترادف مأموریت گرفته شده است. به هر حال تمرکز ادبیات مدیریت راهبردی بر سطح بنگاه - سازمان/ شرکت/ موسسه - و توجه اندک به مدیریت راهبردی در سطح جوامع و حکومتها از محدودیتهای پیش رو بوده است. البته حکومت یا هر نظام سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی دیگر، خود سازمانی بزرگ و پیچیده است که مدیریت موثر آن مستلزم برخورداری از تفکر راهبردی و به کارگیری مدیریت راهبردی در آن است. در این مقاله به ضرورت تعریف مأموریت یا رسالت اشاره شده است. و در آن با مرور آرا و عقاید محققان داخلی و خارجی، اجزا و عناصر مأموریت یا رسالت بررسی گردیده و تلاش شده است مباحث قابل تعمیم آن برای تبیین رسالت ملت ایران مورد استفاده قرار گیرد.
-1 بیان مسئله
از دو منظر میتوان به مبانی، آرمان و رسالت نظر افکند. نگاهی که معطوف به الگوست و بر این اساس میتوان هر یک از این مباحث را به الگو مرتبط نمود. یعنی مبانی الگو، آرمان الگو و رسالت الگو. با این نگاه مبانی، آرمانها و رسالتهای الگو را میتوان در حیطههای دهگانه: معرفتی، جهانبینی، انسانشناختی، جامعهپذیری، قدرت اجتماعی، ثروت اجتماعی، دانش و فنّاوری، جمعیتی، ایران شناختی و انقلاب اسلامی الگو تبیین کرد - نبوی، . - 1393 براین مبنا مبانی کلی و عام الگو، اصول پایه حاکم بر مبانی و مسائل الگو در تمامی عرصهها هستند که متناسب با مسیر پیشرفت تمدنساز جامعه ایران اسلامی معاصر، از منابع معرفتی الگو و جایگاه ویژه ایران اسلامی در جهان معاصر بدست میآیند و آرمانهای الگو، منظومهای از اهداف والا و قلههای بلند قابل دسترس در نیم قرن پیش رو و قرون و دورههای گذار به جامعه مهدوی - عج - است و مرحله بنیادین و میانی گذار به جامعه مهدوی - عج - را شکل می دهد.
همچنین رسالتهای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، تبیین کننده حجم سنگینی از دعاوی، الزامات و تعهدات کنونی الگو در قلمرو ایران اسلامی و جهان اسلام و جوامع مستضعف جهان معاصر و فراهم آوردن شرایط مورد نیاز برای قرار گرفتن این قلمرو در مسیر بنیانگذاری تمدن نوین اسلامی تا رسیدن به جامعه آرمانی مهدوی - عج - است - نبوی، . - 1393 از نگاهی دیگر نظام مبانی و آرمانهای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، مبناییترین نظام ارزشهای فرازمانی، فرامکانی، الهامبخش، جهت دهنده، هدایت کننده و راهبری کننده نقشه جامعی است که اصول، اهداف و سمت حرکت، شیوه حرکت و نحوه رفتار جامعه اسلامی را برای تحقق یافتن تحول تکاملی جامعه بر اساس آموزهها و فرهنگ و سنت اسلامی ارائه میدهد.
آرمان غایی الگو آن است که همه انسانها به نظام ارزشهای انسان فطری دست یابند. برای تحقق این آرمان باید در جامعه تمهیداتی فراهم شود که اساس ویژگیهای جامعه مهدوی است. از نظر مفهومی اگر آرمانها را علت غایی و جمهوری اسلامی یا ملت ایران را علت فاعلی بدانیم، سوال این است که مسئولیت رساندن این فاعل به آن غایت، بر دوش کیست؟ چه کارها و چه اقداماتی باید انجام دهد؟ این کارها و اقدامات چه نام دارد؟ در اجمالیترین و کلیترین تعبیر، آن بار و مسئولیت را رسالت میگوییم. ورود این اصطلاح به ادبیات راهبردی جدید بوده وطبعاً سوالات متعددی پیرامون آن که اهم آنها در زیر میآید طرح میشود:
• رسالت ملت ایران چیست و مبانی نظری آن کدامست؟ و دارای چه اجزا و عناصری است؟ و چه ویژگیهای دارد؟