بخشی از مقاله
چکیده:
روستا و برنامه ریزي روستایی جایگاه مهمی در فرایند توسعه ملی دارد. برنامه هاي پنج ساله توسعه در سطح ملی، مهمترین الگوي برنامه ریزي روستایی در ایران است. نظام برنامه ریزي و رویکردها و راهبردهاي اتخاذ شده در برنامه-هاي توسعه نقش مهمی در موفقیت برنامههاي توسعه در دستیابی به اهداف توسعه دارد. تحقیق حاضر با هدف نقد و ارزیابی جایگاه برنامه ریزي روستایی در برنامههاي پنج ساله توسعه کشور با تأکید بر برنامه پنجم توسعه و با محوریت نظام برنامه ریزي و رویکردها و جهت گیريهاي توسعه در محتوي و عملکرد برنامهها دارد. نتایج تحقیق نشان میدهد به رغم وجود فصل توسعه و عمران روستایی در بسیاري از برنامه ها و یا ماده مشخص توسعه روستایی در برنامههاي اخیر از جمله برنامه پنجم توسعه،هنوز هم نظام برنامه ریزي بخشی در برنامهها غالب است و بسیاري از طرحها و اقدامات مرتبط با روستاها در فصول مختلف و یا مواد متعدد پراکنده است که این وضعیت، هم در محتوي برنامهها و هم در مرحله اجراي آنها باعث عدم هماهنگی و عدم همسویی اقدامات مختلف بخشی در عرصههاي روستایی و در نهایت ناکارآمدي برنامهها شده است.
همچنین به رغم اتخاذ رویکردها و راهبردهاي جایگزین در اهداف و سیاستهاي برنامههاي اخیر توسعه روستایی، طرحها و اقدامات اجرایی در این برنامه ها، بیشتر تداوم سیاست ها و اقدامات گذشته است و رویکردها و اقدامات کالبدي و فیزیکی همچنان در آنها غالب است. نتیجه این وضع، ناکارآمدي برنامههاي توسعه روستایی و تداوم فقر و محرومیت در نواحی روستایی است. بنابراین تحول در نظام برنامه ریزي روستایی با تأکید بر برنامههاي منطقه اي و محلی و تقسیم کار مناسب و منطقی بین سطوح برنامه ریزي میتواند در برون رفت از وضعیت فعلی نقش مؤثري داشته باشد.
کلید واژهها: برنامه ریزي روستایی، نظام برنامه ریزي، برنامه پنجم توسعه، ایران.
١ - درآمد:
با توجه به اهمیت اقتصادي،اجتماعی- فرهنگی، سیاسی و زیست محیطی روستاها و نواحی روستایی در کشور ،توسعه روستایی جایگاه مهمی در توسعه ملی دارد.در این راستا تهیه و اجراي برنامه هاي توسعه با رویکرد مناسب و راهبرد مطلوب نقش مهمی در توسعه روستایی دارد. وجود یک نظام مناسب برنامه ریزي متناسب با ماهیت بین بخشی و یا چند بخشی توسعه روستایی، در سطوح ملی،منطقه اي و محلی با تقسیم کار مناسب، در راستاي رویکردها و راهبردهاي نوین توسعه و منطبق با شرایط و مقتضیات محلی نقش اساسی در این فرایند دارد.در کشور ما بیش از 60 سال تجربه برنامه ریزي توسعه و کمی کمتر از آن سابق توسعه و عمران روستایی وجود دارد.
به رغم این سابقه، دستاوردها در زمینه توسعه روستایی مطلوب نبوده که این موضوع نشان دهنده وجود تنگناهاي اساسی در محتوا و اجراي برنامه هاي توسعه است.نارسایی نظام برنامه ریزي نیز نقش مهمی در این فرایند دارد.برنامه ریزي متمرکز و از بالا به پایین، غیر مشارکتی و حاکمیت برنامه ریزي بخشی از جمله تنگناهاي موجود در این زمینه است که محققان تاکنون به آنها اشاره کرده اند.ارزیابی نظام برنامه ریزي روستایی در ایران از منظر چگونگی ارتباط بین سطوح ملی،منطقه اي و محلی برنامه ریزي، چگونگی ارتباط بین بخش هاي برنامه ریزي مرتبط با تو سعه و عمران روستایی در برنامه، نحوه ارتباط بین برنامه هاي پنج سال توسعه با بودجه هاي سنواتی و در نهایت مقایسه نگرش ها و رویکردهاي توسعه روستایی در برنامه هاي توسعه با اقدامات انجام شده در عمل موضوعاتی است که تاکنون کمتر به صورت عینی به آن پرداخته شده است.در این راستا هدف تحقیق حاضر ارزیابی جایگاه برنامه ریزي روستایی در نظام برنامه ریزي کشور با تاکید بر برنامه پنجم توسعه و با توجه به جهت گیریهاي ذکر شده است.براي دستیابی به این هدف از اسناد برنامه هاي پنجم توسعه ، قانون بودجه 1390 کل کشور و بودجه هاي استانی استفاده می شود.
-2ساختار برنامه هاي توسعه کشور و جایگاه توسعه و عمران روستایی در آنها
بیش از 60 سال سابقه برنامه ریزي توسعه در ایران و کمی کمتر از این سابقه برنامه ریزي روستایی در کشور وجود دارد. متاسفانه برنامه روستایی در ایران عمدتاً در قالب برنامه هاي پنج ساله توسعه ملی تجلی یافته است.سهم برنامه هاي منطقه اي و محلی در این عرصه ناچیز است.از برنامه چهارم عمرانی قبل از انقلاب - - 1346-1351 تاکنون - بجز برنامه اول توسعه - - 1368-72 همواره در برنامه هاي عمرانی و توسعه کشور فصل مشخص و مستقلی به توسعه و عمران روستایی اختصاص داشته است. همچنین در قانون برنامه ها نیز فصل و یا مواد مستقلی به موضوع توسعه روستایی پرداخته است - رضوانی،محمد رضا:. - 1390
به رغم ماهیت فرابخشی و یا بین بخشی و چند بخشی توسعه روستایی، در برنامه هاي پنج ساله توسعه کشور توسعه عمران روستایی نیز به عنوان یک بخش برنامه ریزي به موازات دیگر بخش هاي تخصصی برنامه ریزي مانند آب کشاورزي،مسکن،صنعت و معدن،آموزش و پرورش،بهداشت و درمان ،حمل و نقل و ... در برنامه ها آمده است که نتیجه آن محدود شدن فصل توسعه و عمران روستایی به موضوعات محدود و معین توسعه روستایی و پراکنده شدن بسیاري از موضوعات توسعه روستایی در دیگر فصل هاي برنامه ریزي بوده است.به عنوان مثال به رغم پیوستگی تنگاتنگ توسعه روستایی و فعالیت کشاورزي،همواره در برنامه هاي توسعه این دو فصل جدا از هم بوده اند.در چنین شرایطی هماهنگی و همسویی بین موضوعات مختلف توسعه روستایی که در فصل هاي مختلف برنامه پراکنده شده اند هم در محتوي برنامه و هم در عرصه اجرا در کانونهاي روستایی بسیار کم بوده است.