بخشی از مقاله
خلاصه
معماری به رغم تفاوتهای سرزمینی که در شکل آن تاثیر فراوانی داشته، دارای ویژگی های ذاتی، پویا و تدریجی است، که آن را هویت می نامند . هویت را می توان تجلی فرهنگ در محیط دانست زیرا مکانها از انسان معنا میگیرند و انسان نیز مجموعه ای از باورها و اندیشه ها است که فرهنگ او را شکل می دهد و نمود و تجلی از فرهنگ انسان را در مکان و محیط می توان مشاهده نمود که همان هویت اوست. از طرفی علم هر روز به تکنولوژیهای جدیدی برای آسایش مردم دست می یابد که تمام کشورها برای باز نماندن از این علوم خود را به استفاده از آن ملزم میدانند به طوری که بیم آن میرود ، افراط در توجه به این تکنولوژیها، کشورها را از هویت اصلی خویش دور کند و به سمت جهانی شدن بکشاند.
حال سوال اینجاست که چگونه میتوان این فناوری ها را با فرهنگ خود همراه ساخت به گونهای که معماری اسلامی هم اصل خویش را فراموش نکند و هم از جهانی شدن عقب نماند. این مقاله سعی بر این دارد که نوعی ارتباط بین هویت و پایداری را در راستای ارتقای کیفیات فضایی معماری معاصر با حفظ مبانی هویت معماری ایرانی- اسلامی برقرار کند. در این راستا ابتدابه بررسی رابطه معماری با هویت،اصول معماری پایدار،دیدگاه بزرگان درباره معماری پایدار،تطابق اصول معماری ایران با معماری پایدار میپردازد و در نهایت همگام سازی معماری ایرانی با اصول معماری پایدار را بیان مینماید.
.1 مقدمه
هویت تفسیری است که انسان از ارتباط خود با تاریخ در گذر زمان ارائه میدهد؛ تاریخی که با مولفههای گوناگون زندگی" انسان امروز "در ارتباط است .هویت انسان تفسیری چند بعدی است که بسیاری از عرصههای ذهنی و عینی زندگی او را در بر میگیرد؛ تفسیری که از تعامل این مولفهها حاصل میشود . میل باطنی انسان جهت کشف هویت خود،باعث میشود تا مقولهی هویت در عرصههای انسان ساخت و محیطهای مصنوع نیز واجد ارزش شود .معماری به عنوان اصلیترین مظهر تمدن بشر از این میل باطنی متأثر است
از طرفی دیگر واژهی پایداری به معنای نگرش همه جانبه و متوازن به عوامل موثر بر فرآیند تحولات یک زمینهی علمی خاص است. پایداری یک بنا به پایداری مکان و ساکنان آن وابسته است، به ترتیبی که ساکنان با مکان زندگی و معماری آن در تعاملاند و از آن انتظاراتی دارند که با ساکنان مکان های دیگر متفاوت است. ماهیت نمادین و زیباشناختی معماری به دلیل پاسخگو بودن به فرهنگ بومی و روح مکان و استفاده از مصالح، رنگ و فرمهای محلی، و ارتباط معماری با محیط خود، بر تفاوت میان مکان ها مبتنی است.براساس نظر کریستوفر الکساندر در کتاب تئوری جدید طراحی شهری - 1373 - توسعههای جدید در محدودهی شهرها باید ترمیم کنندهی مکانهایی باشند که از اقدامات نامناسب قبلی صدمه دیدهاند. با این نگرش، ساختمانهای جدید میتوانندبه گونهای در تداوم با بناهای قبلی قرار گیرند که ضمن احترام به فرهنگ گذشته، بیانگر معماری زمان خود باشند.
به طور کلی تجارب ارزنده گذشتگان در طول تاریخ، همواره سرمایه اصلی اندیشمندان در گرهگشایی از مشکلات و حرکت به سوی آینده بهتر بوده است. انتقال تجارب گذشتگان از نسلی به نسل دیگر باعث پیشرفت علمی و فنی، تداوم فرهنگی، تحکیم هویت ملی تقویت حس خوداتکایی بوده و زمینه را برای موفقیتهای جدیدتر علمی و فنی و دستیابی به توسعه پایدار فراهم آورده است. معماری گذشته ایران به خصوص دردوران پس از اسلام، مملو از نمونه های باارزش بکارگیری شیوه های پردازش بنا بصورت کارا و بهینه ودستیابی به آنچه که امروز معماری پایدار نامیده می شود، میباشد. علیرغم این واقعیت روشن، متأسفانه تاریخ معاصر ایران به دلایل زیاد و در ابعاد مختلف با انقطاع فرهنگی و گسست از تجارب تاریخی و اصول بیزمان جاری در سنتهای ارزشمند فرهنگ خودی، مواجه شده است و یکی از آثار این گسست، دور شدن از هویت بومی و ارزشهای اسلامی در آثار معماری امروزایران است. عدم استفاده درست از تجارب ارزشمند تاریخی در حوزه معماری، ساماندهی محیط مصنوع وفنآوریهای آن در دستیابی به اصل پایداری در بنا، شاهد روشن این مدعاست.
در نتیجه همگام سازی تکنولوژی روز دنیا با ویژگی های معماری منطقه برای رسیدن به فرهنگ پایدار به عنوان یک ضرورت شناخته میشود.
.2 چارچوب نظری
معماری ایران از کهنترین دوران در پی این بوده که علاوه بر زیبایی، نیازهای انسان را برطرف کند و همواره میکوشیده تا از تکنولوژی روز به نحوی استفاده کند که مناسب و در خور منطقه طراحی باشد، اما با انقلاب صنعتی و با موج جهانی شدن این نگاه کم رنگتر شد و بیم آن میرود که اگر به آن توجه نشود به ورطه فراموشی سپرده شود. بنابراین آنچه واضح است، لزوم استفاده از دانش روز با در نظر گرفتن ارزشهای معماری منطقه در معماری معاصر است.
مقاله حاضر سعی بر این دارد که یک رابطه منطقی بین معماری سنتی ایران و معماری پایدار برقرار نماید به گونهای که علاوه براستفاده از تکنولوژی روز دنیا برای پایداری معماری، هویت و فرهنگی ایرانی را تصویر بکشاند به این منظور نخست باید با انجام مطالعات کلی در زمینه معماری پایدار و هویت ، یکسری شاخصهای اولیه استخراج و تدوین گردد.
در نهایت هم با توجه به شاخصهای بدست آمده تبیین مسیری مناسب برای باز زندهسازی هویت بومی معماری اسلامی -ایرانی و بهرهبرداری عالمانه از سنتهای آن در جهت دستیابی به معماری پایدار مدنظر قرار میدهد.
.3 روش تحقیق
بدیهی است هر پژوهش علمی نیاز به یک روش تحقیق متناسب با موضوع خود دارد . انتخاب روش تحقیق مناسب و تداوم آن در تمامی فرآیند و مسیر پژوهش از اصول راهبردی یک تحقیق علمی است. روش مواجهه با مسئله و پژوهش در ارتباط تنگاتنگ و دو سویه با ساختار و ماهیت تحقیق است .از همین رو برای ایجاد شالودهای انسجام بخش به این تحقیق، روش کیفی انتخاب و در طول پروسه پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. برای بدست آوردن نتایج مطلوب در این مقاله از تحقیق کتابخانه ای اعم از کتاب، رساله، مقالات و سایت ها استفاده شده است و در نهایت سعی شده است مطالب به دست آمده را تحلیل و تکمیل نموده و به جمعبندی نهایی رساند.
.4 رابطه معماری و هویت
کریستوفر الکساندر، هویت را تجسم کالبدی کیفیت های بی نام در بناها میداند،کیفیت هایی که مبنای اصلی حیات و روح هر انسان، شهر، بنا و یا ، طبیعت بکر هستند، اما نمی توان نامی بر آنها گذاشت.[4] والتر بور معتقد است که هویت همان تفاوتهای کوچک و بزرگی است که باعث بازشناخت یک مکان و خوانایی محیط میشود و حس دلبستگی محیط را بوجود میآورد.
فن و هنر معماری از مهمترین نشانه ها و ویژگیهای فرهنگ هر قوم و هر دوره تاریخی و نشان دهنده فضای زیست انسان در هر زمان می باشد. معماری همیشه و در همه حال تابع اصول و ضوابط معین و شناخته شده ای است و پیوندی استوار و ناگسستنی با فرهنگ، الگوهای رفتاری و ارزشهای جامعه دارد و به همین دلیل است که سبک معماری هر دوره، انعکاسی از فرهنگ و هنر آن دوره محسوب می شود، همچنان که تغییرات در معماری با تغییراتی که در سایر عرصه های زندگی به وقوع می پیوندد متناسب است و این تغییرات لازمه معماری پویا و زنده است تا بتواند نیازهای جدید انسان را پاسخگو باشد.
الکساندر معتقد است:» در مقطعی از معماری مدرن به مظروف معماری توجه مفرط شد و اکتفا به بخشی از زندگی انسان، یعنی کارکردهای مادی و جسمانی، نهضت مدرن را از پدید آوردن فضاهای درخور زندگی کامل انسانی یعنی فضاهای زنده و سعادت بخش، ناتوان ساخت [4]«. بنابراین عدم شناخت از زندگی با تمام شئون آن از جمله جسمانی، روحانی و روانی و بازتاب این نوع شناخت در معماری باعث ایجاد بحران موجود در هویت معماری شد. در طول دهه های اخیر هر چه بیشتر آشکار شده است که رویکرد عمل باورانه - عملکردگرایانه - ، به یک محیط شماتیک می انجامد که فاقد ویژگی و امکانات کافی برای باشیدن انسانی است و بدین علت است که مسئله معنا در معماری اهمیت می یابد.
.5 از محیط پایدار تا معماری پایدار
مفهوم محیط پایدارحرکت از نگرش محدود به جنبههای صرفا طبیعی اکولوژی به مطالعه همه جانبه محیط، یا به تعبیر برخی از نویسندگان، بومشناسی کامل است. براساس مفهوم بومشناسی کامل با نگاه همه جانبه به عوامل موثر بر طراحی، معماری پایدار را میتوان با سه عامل موثر طبیعی، فرهنگی و فناوری مورد بررسی قرار داد. [7] در این تقسیم بندی تصویر ذهنی محیط طبیعی از مطالعه عوامل طبیعی یک مکان ، چرخه طبیعی زندگی موجودات زندهی آن مکان و توازن میان این عوامل قابل دریافت است.