بخشی از مقاله
چکیده
پرسپکتیو ابزاري تدوینی و ترسیمی نیست بلکه در برگیرنده اندیشههایی میشود که بیشتر ریشه در تعریف فضا یا نگرش آدمی نسبت به بارهاي معنایی فضا دارند .این مقاله جستاري پیرامون مقایسه ادراك فضا توسط پرسپکتیو در نقاشی و معماري جهان غرب و شرق است.
در بیشتر پژوهش هایی که تا به امروز در مقایسه تطبیقی میان فضاي نقاشی و معماري صورت گرفته، به معیارهاي ظاهري بسنده شده و پژوهشی در زمینه رابطه مفهومی میان این دو هنر به طور جدي صورت نپذیرفته است.
به دلیل تغییر معنا و شکل پرسپکتیو در شرق و غرب، دورههاي زمانی متفاوتی براي این مقاله انتخاب شده است، از جمله دوران هنر نگارگري، دورن رنسانس و عصر مجازي. با توجه به اهمیت فضا در معماري ایران، به قیاس پرسپکتیو در فضاي خیالی مینیاتورهاي ایرانی و همچنین در فضاي شبکهاي پرداختهایم و با توجه به خصوصیات هر یک از آنها و نوع نگاهی که پرسپکتیو در هر دوره داشته، در نهایت به جدولی تطبیقی دست یافتهایم که میتواند راهگشاي تبیین مفهوم پرسپکتیو براي معماري معاصر ایران در عصر مجازي و دنیاي شبکهاي باشد.
-1 مقدمه
تجربه دیداري ما از دنیاي پیرامون نیز جزئی از ادراکات ماست. ادراکات بصري بواسطه ذهن سوژه هنرمند موجب پیدایش اثر هنري مبتنی بر مشاهده میشوند، به عبارت دیگر این تجربه در آثار نقاشی ساختار ذهن را بخود گرفته و با تبعیت از ذهن و منظر سوژه بر پهنه بوم مینشیند
چگونگی شکل گیري این تجربه باعث پیدایش مهمترین کیفیات در عرصه هنرهاي تجسمی و بخصوص نقاشی میگردد؛ که همانا میتوان آن را پیدایش قواعد پرسپکتیو و بعد سوم در نقاشی دوران رنسانس دانست.
نوع جدید نقاشی غربی مبتنی بر سیطره مفهوم انسان محوري بود، که پیدایش پرسپکتیو هم از نتایج مهم آن است اما آنچه داراي اهمیت است تبعیت قواعد پرسپکتیو از مشاهده انسانی است؛ چرا که این اصول در دنیاي واقعی وجود ندارند بلکه فقط حاصل ادراکی انسانیاند، پس تجربه دیداري ما به عنوان سوژه از جهان پیرامون جزیی از ادراکات ماست که از ساختار ذهنمان تبعیت میکند.
بیکن درك1، بازنمایی و تحقق2 را سه لحظه در معماري و شهرسازي دانسته و در گراوور زیر مشکل رابطهي درك، بازنمایی و تحقق را نشان داده است - تصویر. - 1 درك چنان که هاینریش ولفلین گفته است نیرویی است زنده و دایم در تغییر، که از نگرشهاي فلسفی، مذهبی، و علمی ادوار گوناگون متاثر میشود ، درك قوهاي است اصلی که معمار به هنگام طراحی در فضا به کار میگیرد. بازنمایی وسیلهاي است که به مدد آن مفاهیم فضایی به تصاویر محسوس و ملموس تقلیل مییابند، و تحقق یعنی استقرار و ایجاد اشکال سه بعدي مشخص- مرحله اي که والت ویتمن از آن سخن میگوید. یک طرح بزرگ تنها زمانی خلق میشود که این سه عنصر با هم هماهنگ باشند
تصویر:1 گراوور پوتزو
"هر دوره فرهنگی، درك فضایی متعلق به خود را دارد"3، نمیتوان ابزار شناختی را که هر دوره در اختیار ما میگذارد از برداشتهاي ذهنی ما نسبت به آنها کاملاً جدا کرد. محیطهاي بسته و امن گذشته فروپاشیدهاند و ساختارهاي جدید اجتماعی و فیزیکی، صوري جدید از درك را میطلبند
در هر دوره از تاریخ اندیشه شاهد بودهایم که پارادایم معماري با تغییر پارادایمهاي فکري دستخوش تغییر شده است. به عنوان مثال در دوران رنسانس تعریف نوینی از معرفتشناسی یا شناخت بر اساس فاعل شناسا رخ داده است.