بخشی از مقاله
تحلیل مفهوم حرکت و بازخوانی تاثیر و تبیین کیفیت تجلی آن در معماری معاصر ایران
چکیده
فرضیات - اهداف : معماری ایران یک معماری حرکت دار است و این ویژگی آن را زنده و با روح و سبکبال می گرداند. با بکارگیری حرکت، معمار فضای ذهن خود را خلق و درک می نماید و مخاطب این اثر نیز به وسیله القا حس حرکت در فضا ، آن را احساس خواهد نمود و به افزایش غنای حسی فضا در معماری منجر می شود.
بوجود آمدن گرایش های جدید در معماری باعث شده توجه به حرکت، در معماری معاصر ایران نیز در دو قالب حرکت فیزیکی و حرکت معنایی امتداد یابد ، که تجلی آن در آثار متعدد و شاخص در معماری معاصر ایران گواه این مطلب است. در این مقاله سعی بر آن است تا با تحلیل آثار معماری معاصر به تفاوت در نمود حرکت در آن با معماری سنتی ایران پرداخته ، تا با شناخت تمایزها در بکارگیری مولفه های حرکتی جهت پایداری متافیزیکی فضا اقدام شود.
روش بررسی: در این مقاله از روش مورد پژوهشی با بهره گیری از راه کارهای ترکیبی و برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده می گردد. چند نمونه از آثار معماری معاصر ایرانی از میان آثاری مفهوم حرکت به عنوان ایده اصلی طراحی بوده است، به عنوان نمونه انتخاب می شود؛ با بررسی و بازشناسی عناصر تعیین کننده حرکت و شاخصه های آن در معماری معاصر ایران و به تجزیه و تحلیل تاثیرات آن بر مخاطب و دعوت کنندگی فضا و ایجاد تنوع فضایی ، به طریق ایجاد حرکت فیزیکی و معنایی در معماری ایران می پردازد.
یافته ها : از یافتههای این پژوهش میتوان به تحلیل فرمی عملکردی موارد شاخص در تجلی مفهوم حرکت فرمی و مفهومی در معماری معاصر ایران به صورت شکل گیری عناصری چون ریتم ، تکرار ، سلسله مراتب ، تزئینات، دسترسی ها ، هندسه ، نور و شفافیت ، اختلاف سطح و بکار گیری عناصر هدایتگر و فرم های خاص که در نهایت به القا پویایی فضایی می انجامد اشاره کرد .
نتیجه گیری :. نوعی پیوستگی میان مفهوم فرمی و معنایی حرکت در آثار تحلیلی وجود دارد ؛ به نظر می رسد ایجاد حس حرکت در جهت تقویت عملکرد بنا و ایجاد قابلیت تجربه های متنوع فضایی صورت می گیرد.
واژه های کلیدی : "حرکت" ،" معماری ایران" ، "معماری معاصر ایران".
مقدمه
حرکت وسیله ای برای درک فضا است . حرکت اصل همه تجربه های فضایی است . تمام اجزاء آفرینش در حال حرکت و پویاست . وجود معماری مدیون خلق فضا و درک فضا مدیون حرکت می باشد. درواقع معماری ، حرکت ترکیبی از فضا و زمان است ؛ برای درک کامل فضای معماری ماطب ناگزیر از حرکت در فضاست ،حرکت در معماری یعنی راه رفتن در میان دیوار ها ، ستونها ، سقفها و سایر عناصر بصری و ایجاد خیال در ذهن . و این کلام به این معنی است که حرکت خیالی در معماری به وسیله عناصر مادی وبصری شکل می گیرد .
فضای معماری بر اساس نگرش خاص یک معمار به پیرامون خود به وجود می آید. او ذهنش را به حرکت وا می دارد تا تفکر کند و فضایی مطابق با آنچه که در ذهن می پرواند خلق نماید .
یک ساختمان از سکانس پلان های پیوسته ای تشکیل می شود که معمار به همراه برش ها (کات ها)، قاببندی ها، بازشوها و تدوین، آنها را به وجود می آید.
اجزایی سازنده ی معماری ، آنگونه که ما درک و تجربه می کنیم پیوسته در روش های گوناگونی باز ترکیب می شوند. از اینرو تنها یک مسیر خطی وجود ندارد اگر چه یکی از روش های سازماندهی دلخواه در معماری روش خطی است .درون ساختار روایت تنها یک داستان وجود ندارد بلکه داستان های زیادی در آن حضور دارندو فراتر از آن داستان های متفاوت برای افراد متفاوتی که در آن هستند . معماری هیچ گاه انتقال دهنده ی یک روایت منفرد نیست. بنابراین با توجه به اهمیت مفهوم حرکت در معماری، هدف این پژوهش باز خوانی مفهوم حرکت در معماری معاصر ایران و تبیین کیفیت تجلی آن است . این مقاله برآن است تا به این پرسش ها پاسخ گوید : نمادهای القاء مفهوم حرکت در معماری معاصر ایران کدامند ؟ در بناهای شاخص معماری معاصر از چه عناصری برای ایجاد مفهوم حرکت استفاده گردیده و آیا بیشتر بعد ظاهری آن مد نظر بوده است یا بعد معنایی آن ؟
روش تحقیق
بازشناسی تاثیر مفهوم حرکت در معماری معاصر ایران ، موضوعی گسترده است در حالیکه تا الان بطور منسجم به آن پرداخته نشده است؛ در ابتدا چهارچوب نظری پژوهش بر اساس ادبیات تخصصی موضوع ترسیم شده و و سپس نمونه های موردی بر اساس آن تکمیل می گردند. از لحاظ نوع شناسی ، روش تحلیل متن حاضر نوعی برخورد عینی با موضوع هایی است که جنبه های ذهنی و پیش فرض های بسیار مهمی دارند، روشی که به " تحلیل محتوا " معروف است .[1] برای تحقق ای مهم ، نوعی رویکرد طراحی محور [2] برای تاثیر ساختار بکار گرفته شده است.
انتخاب نمونه های موردی
برای بررسی فراگیر درزمینه معماری معاصر ایران لازم است بناها به شیوه ای کار آمد انتخاب شوند،تا بتوانند نمونه موردی موفق و قابل اعتنایی محسوب گردند. معیار انتخاب نمونه ها به این صورت است.: -1 بناهایی که در تحلیل های منتقدان به آنها اشاره شده است . -2 بناهایی که در نشریه های تخصصی معماری مورد نظرقرار گرفته اند. -3 بناهایی که در سطح کلان مطرح و یا در مسابقه هاییحائز مقام بوده اند. -4 بناهایی که در برداشت های میدانی حاوی ویژگی مورد توجه ای بوده اند انتخاب گردیده اند. بسیاری از بناهای انتخاب شده ، باهدف ترسیم شمای کلی از نقش فیزیکی یا معنایی حرکت در معماری معاصر ایران گزینش شده اند .
تعریف حرکت
لغت نامه دهخدا [3] در تعریف حرکت می نویسد: حرکت یعنی جنبش ، جنبیدن، مقابل سکون، آرام و آرامیدن. سید جرجانی می گوید حرکت اشتغال چیزی است پس از چیزی. همچنین می گوید حرکت خروج از قوه است به فعل بر سیل تدریج. رفتن و ذهاب، عمل و کار. در این لغت نامه همچنین اقسامی برای حرکت ذکر شده است که برخی از آن ها عبارتند از: حرکت اهتزازی(حرکت نوسانی) ، حرکت دودی (شبیه حرکت دود در فضا) حرکت دوری(هر جزئی از اجرای متحرک از جای خود به جای دیگر رود ولیکن کل متحرک در جای خود باقی بماند)، حرکت ذاتی (حرکتی که عروض آن بر ذات جسم است، در مقابل حرکت عرضی) حرکت عروضی(حرکتی که عروض آن برجسم به واسطه عروض اوست برجسم دیگر، مانند افراد نشسته در کشتی در حال حرکت) یک جسم مادی در معنای محدود بهره ای از یک امتداد است. حرکت، تغییر مکان این جسم از محلی به محلی دیگر است[4] .پس می توان گفت مفهوم حرکت می توان امری کاملا مملوس و عینی و یا محسوس و ذهنی باشد.
تئوری حرکت :
-1-2 حرکت از دیدگاه فلاسفه غرب از روزگار باستان فلاسفه و متفکران به دلیل ماهیت خاص حرکت و دگرگونی توجه خاصی به آن داشته و نظریه های زیادی در مورد ماهیت وجودی حرکت ارائه شده است. »پارمندیس و لوسیپوس از فیلسوفان یونانی قرن پنجم قبل از میلاد وقوع حرکت را درجهان انکار می کردند و زنون شاگرد پارمنیدس با دلایل زیادی امتناع وقوع حرکت را اثبات می کرد. [5] « هراکلیت که تحت تاثیر فلسفه پویای شرق قرار داشت، جهان را در حال حرکت می دید. جمله مشهور او این است : دوبار شنا کردن در رودخانه محال است. حرکت از دیدگاه فلاسفه ی غرب تعاریف مختلفی داشته است. در نظر افلاطون حرکت یعنی خروج جسم از مساوات. یعنی حال متحرک در هر لحظه مساوی با حال او در لحظه دیگر نیست. حرکت در نظر ارسطو یعنی کمال اول در هر چیزی از آن جهت که بالقوه است. این کمال از دو جهت خلاف سایر کمال هاست: اول آن که در هر مرحله از کمال متوجه کمالی بالاتر است و دیگر این که در عین کمال ، دارای نقص و در عین فعلیت آمیخته به قوه است . هنگامی که متحرکت به کمال نهایی برسد، ساکن می گردد. تعریف فیثاغورث از حرکت نیز عبارت از غیریت است [6] .در فیزیک حرکت، تعاریف دیگری دارد. از دیدگاه دکارت حرکت تنها مکانی و مادی است. برای او هیچ نوع دیگری از حرکت قابل تصورنیست. در نظر لایپنیتس »حقیقت همان نیرو است که در حرکت ظهور و استمرار پیدا می کند. سکون مطلق هم در کار نیست. ممکن نیست
جسم از سکون دفعتاً به حرکت درآید ، پس سکون حرکتی بی نهایت خرد و نامحسوس است .[7] بنابراین می توان نتیجه گرفت حرکت در عین داشتن معنای فیزیکی، معنای دیگری نیز دارد.
تاریخچه ی حرکت در معماری
حرکت، اصل همه ی تجربه های فضایی است، درک فضا نیز متکی به حرکت است. گذر، دیدار و... جملگی به ما امکان می دهند تا زیبایی های نهان را دریابیم و آن ها را کشف کنیم . [8] معماری، هنری سه بعدی است ، به این معنا که می توان در آن داخل شد و با حرکت در آن جزئیات آن را درک کرد. عنصر زمان در معماری عاملی غیر قابل جایگزین است. در واقع حرکت ترکیبی از فضا و زمان است. بدون تجربه ی بعد چهارم و زمانی که برای کشف جزئیات فضا لازم است نمی توان درک درستی از فضا داشت.
حرکت در معماری منجر به درک فضا خواهد شد، از این رو حرکت عامل بسیار مهمی در کلیه ی فضاهای معماری از مصر یونان باستان تا جنبش های معماری معاصر بوده است. با پیشرفت علوم در دوره ی معاصر و پدید آمدن مفاهیم جدیدی از زمان و مکان، توجه به این عامل شدت گرفت و جنبش هایی تصمیم به وارد کردن این مفاهیم جدید به عرصه هنر گرفتند. زیگفرید گیدئون در کتاب مشهور خود فضا، زمان، معماری تحولات این دوره را بیان کرده است. به عقیده ی او » تا قبل از رنسانس نقاشی ها به صورت دو بعدی ترسیم می شد و همانطور که می دانیم کشف پرسپکتیو مربوط به دوران رنسانس است. در این دوران لئون باتیستا آلبرتی قواعد پرسپکتیو را درکتابی با عنوان » درباره نقاشی« شرح داد. در سال 1830 با تغییر اساس تصور فضایی در علوم، در عرصه هنر نیر تصور انسان از فضا تغییر کرد. توصیف کامل یک شی ء از یک نقطه غیر ممکن بوده ، چرا که با تغییر نقطه دید خصوصیات اشیا عوض می شود. در حقیقت برای اینکه ناظر تصور دقیقی از شی ء داشته باشد، باید خود را همراه با شی ء در فضا حرکت دهد. [9] « این بینش به همراه مطرح شدن تئوری نسبت آلبرت انیشین در سال 1905 باعث شکل گیری دو جنبش مهم در معماری معاصر شد که یکی بر پایه ی نقاط دید متعدد (کوبیسم) و دیگری بر اساس حرکت و زمان (فوتوریسم) شکل گرفت.
الف) جنبش کوبیسم: طبق گفته گیدئون ترسیم اشیاء در این شیوه از یک نقطه ی دید صورت نمی گیرد و نقاش در تصویر، جسم را از تمام جوانب، از بالا به پایین و از درون به بیرون رسم می کند.قلم وی به دور جسم متحرک می گردد و به درون آن نفوذ می کند، پس به تصویر فضای سه بعدی دوره ی رنسانس ، بعد چهارم زمان افزوده شده است.
ب) جنبش فوتوریسم: این جنبش با تکیه بر تصور جدیدی که از مفهوم فضا و زمان پدید آمد. این تصور فضایی جدید در کار هنرمندان فوتوریست با پژوهش در حرکت به ظهور رسید. کار هنرمندان فوتوریست در نقاشی، مجسمه سازی و معماری حرکت را در فضا مصور می کند.
حرکت، فضا و زمان از ابتدای دهه ی 1910 میلادی در آثار گروپیوس دیده می شود و سپس در آثار لوکوربوزیه خود را نشان می دهد. درک معانی معماری بنای ویلا ساووا از یک نقطه ی دید غیر ممکن است. این بنا به معنی واقعی مظهر فضا- زمان است [10]؛ به این ترتیب مسئه حرکت و زمان در معماری، دغدغه بسیاری از معماران معاصر بوده است.
انواع حرکت
ارسطو حرکت را اینگونه تعریف کرده است »کمال الاول لما بالقوه من حیث انه بالقوه« حرکت به سمت کمال با تبدیل بالقوه به بالفعل حاصل می شود. افلاطون حرکت را بیرون شدن از برابری و به تعبیر امروزی خارج شدن از حالت یکسانی تعریف می کند. فیثاغورس حرکت را اینگونه تعریف کرده است »حرکت عبارت است از غیریت« که در آن به بحث تغییر اشاره شده است.
حرکت در معماری از دیدگاه صاحبنظران به طرق مختلف بیان شده است برای مثال: زوی انسان را موجودی با حرکت پیمایشی درفضا می بیند که فضا تنها با حرکت او تعریف می شود. گیدئون انسان را ناظر و حرکت کننده در فضا می بیند. شولتز موضوع را عمیق تر دیده و در این باره انسان و روان او را مطرح می کند [11]
. بر اساس این نظریه ها می توان گفت علاوه بر درک ظاهری فضا، نوعی درک باطنی از فضای معماری نیز وجود دارد که به روان انسان مربوط می گردد. بنابراین حرکت درمعماری در دو دسته ی کلی جای می گیرد: -1 حرکت فیزیکی -2 حرکت معنایی.
الف) حرکت فیزیکی : بدون شک اولین حرکتی که در معماری به نظر می رسد حرکت فیزیکی است . می توان گفت مخاطب ، چنین حرکتی را تقریباً در تمامی بناها تجربه می کند . با این حرکت، بیننده فضای معماری را درک می کند و زوایای مختلف فضا در برابر دیدگان او قرار می گیرد. حرکت فیزیکی را می توان به دو گونه ی متفاوت تقسیم نمود :[12]
جابه جایی: گونه ی اول حرکتی است که اصل و پایه ی آن جابه جایی مادی از نقطه ای به نقطه دیگر است. در این نوع حرکت، مخاطب برای درک فضا باید از مکانی به مکان دیگر جابه جا شود و جایگاه فیزیکی خود را تغییر دهد خود این حرکت به دو نوع جابه جایی افقی و جابه جایی عمودی قابل تفکیک است.
حرکت چشم: نوع دیگر حرکت، حرکت جسم است که در آن چشم برای درک فضا و جزئیات آن، از نقطه ای به نقطه ی دیگر حرکت می کند. »وقتی چشم انسان در طول یک ساختمان تغییر می کند،
عناصری مثل پنجره هاف درها، تغییرات در بافت و رنگ و شکل، وقایعی با اهمیت جلوه کرده و هر نوع افزایش یا کاهش در ارتفاع و عمق قابل توجه است . به خصوص اگر تغییر، ناگهانی باشد.[13] حرکت چشم می تواند به صورت عمودی و یا افقی باشد و یا به دور عنصری حرکت دورانی داشته باشد. چشم انسان همچنین می تواند حرکت آزاد و سیال داشته و تنها جنبش را در پی داشته باشد. در واقع مجموع دو حرکت جابجایی و حرکت چشم است که باعث درک ظاهری فضای معماری برای انسان می شود.
ب) حرکت معنایی : بر اساس آرای فلاسفه ی ایرانی از جمله غزالی، حواس ظاهر(پنجگانه) و حواس باطن (خیال، حس مشترک، تفکر، تحفظ و تذکر) در زمره ی لشکریان دل قرار می گیرند و از دیدگاه او خیال، ادراک صور در تنفس پس ار روئیت چیزی است. بنابراین از دیدگاه غزالی، خیال انسان قادر به حصول عالمی سراسر حسن زیبایی فراسوی عالم عادی است [14] با این مقدمه می توان نتیجه گرفت با ورود به فضای معماری ، حرکت دیگری در ذهن انسان شکل می گیرد که زاییده همین خیال است و عاملی برای درک حس و زیبایی است.
بنابراین حرکت معنایی، حرکتی است که موجب تغییر در مخاطب می شود. این حرکت، ذهنی است و تحولی که در آن اتفاق می افتد به جای مختصات جغرافیایی، به مختصات ذهنی مخاطب بر می گردد. به این ترتیب، معنایی را در ذهن مخاطب و با استفاده کننده از بنا متجلی می کند می توان گفت این حرکت در واقع نشأت گرفته از احساس مخاطب به هنگام درک فضاست. بیننده می تواند در خیال خود تحت تاثیر احساس فضایی منتشر شده به دلیل نوع معماری بنا حرکت کند و احساس های متفاوتی را تجربه نماید، مانند احساس زندگی پس از مرگ که در معابد مصری یا سبکی ایجاد شده در فرد در اثر وارد شدن به مسجد و یا کلیسا و یا احساس معلق بودن در فضا که دستاورد معماری مدرن است. این نوع از حرکت می تواند با احساسات و خیالات مختلفی همراه شود. در حقیقت این نوع حرکت در ذهن مخاطب رخ می دهد. بنابراین معمار می تواند توسط عناصر و عواملی که در دسترس اوست ، ذهن مخاطب را به هر سو که می خواهد بکشاند و او را در عالمی که در ذهنش شکل گرفته است، حرکت دهد.برای مثال ، برای ایجاد احساس محرومیت در فضا مسیر ورودی پیچ در پیچ طراحی می شود، یا برای ایجاد احساس ورود با طمانینه به بنا طراحی شکل مسیر حرکت و یا فضای ورودی به گونه غیر مستقیم صورت می گیرد . [15] احساس سبکی یا پرواز، حرکت دیگری است که در خیال انسان رخ می دهد و در نهایت اجزای مختلفی در بنا سبب می شود تا مخاطب گذر زمان را احساس کند. این گذر می تواند، تغییر سال و قدمت بنا با کهنه شدن مصالح، تغییر فصول یا سبز و زردشدن برگ درختان و یا حتی تغییر ساعات روز با تغییر نور باشد.
شاخصه های حرکت :
هریک از انواع حرکت در بنا (چه فیزیکی و چه معنایی) عواملی دارند که می تواند باعث تقویت حرکت گردد. هر کدام از این عوامل را بر طبق نوع معماری می توان با عنصری معماری ایجاد نمود: [12]
هندسه : هندسه و فرم نقش مهمی در حرکت دارند . برخی فرم ها ذاتا دارای حرکت و برخی دیگر دارای سکون هستند.
سلسله مراتب:در معماری ، وجود عناصر مطلقاً هم ارزش در کنار یکدیگر کاملا نادر است. تفاوت عناصری که در کنار یکدیگر قرارگرفته اند، سبب ایجاد سلسله مراتب می گردد که می تواند بصری یا معنوی (ارزش نمادین یک عنصر) باشد. برای تاکید بر سلسله مراتب معنوی، از سلسله مراتب بصری نیز استفاده می شود .[16] بنابراین ، این عامل می تواند سبب ایجاد حس حرکت در بنا شود و یا حرکت چشم را ایجاد کند ریتم: در هنرها ریتم عبارت است از مسیر ساده و متصل به همی که چشم در تعقیب آن به آرایش های مختلفی از خطوط ، اشکال و یا رنگ ها دست پیدا می کند. بنابراین، ریتم با حرکت در ارتباط است و ساده ترین شیوه برای معمار، تکرار منظم یک عنصر است .[17] در معماری ریتم با قرارگیری اجزا کنار یکدیگر به دست می آید. ویژگی ریتم های دیداری در ساختمان به میزان وقفه ها و اجزا بستگی دارد . [18] ریتم می تواند افقی یا عمودی باشد و در عین ایجاد حرکت افقی و عمودی چشم، سبب جابه جایی نیز شود.
شفافیت و ارتباط بصری: هر گونه بازشویی می تواند بین دو محیط ارتباط بصری برقرار سازد و نوع دید نیز با اندازه و محل قرارگیری بازشوها تعیین خواهد شد. [19] اندازه ی گشودگی فضا یا ساختمان، مشخص کننده ی میزان ارتباط آن با فضای مجاور است [20] و علاوه برتاثیر در هدایت نگاه می تواند در هدایت فیزیکی افراد نیز موثر باشد.
محور: راه هموار برای انسان با اندیشه ی تغییر مقارن است . [21] هر راهی نشان دهنده ی جهتی است . محورها نشان دهنده