بخشی از مقاله
مسکن شهری امروز در پهنه ایرانزمین بیمار بوده و معضلات و مشکلات بسیاری گریبانگیر آن شدهاست. در هر دورهای، عدهای از مدیران با رویکردی خاص برای حل مشکلات اقدام کردهاند؛ اما به علت عدم »جامعنگری« در شناخت مشکلات و ارائه راهحلهایی بر پایه همان نگرشها، »مشکلات مسکن شهری ایران« در طول سالهای اخیر، افزون شده است. در این نگاره سعی بر آن است تا حد امکان، با دیدی جامع به مشکلات مسکن شهری ایران نگریسته شود و برای عملیاتی شدن این تصمیم، مشکلات در سه عرصه شهر، مسکن، وسیاستگذاریها مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه و پس از بررسی و شناخت مشکلات حوزه مسکن شهری ایران، یکی از راهکارهای آزموده شده در سالهای اخیر در بستر شهرهای کشور که همانا راهکار »تجمیع پلاک« میباشد، مورد تحلیل قرار گرفته است. تجمیع پلاک در سال 1382، در شورای شهر تهران و برای احیای بافت فرسوده به تصویب رسید. نگاه محقق در این نگاره بر این باور استوار است که با مجهز کردن این راهکار به پیشنیاز مهمی چون یک »برنامهریزی جامع مشارکتی«، نه در تنها بافت فرسوده، بلکه در کل شهر امکان بهکارگیری تجمیع پلاک و بهرهمندی از مزایای آن وجود دارد.
در عصر مدرن و با عوض شدن شیوهِی زندگی، مفهوم و مصداق »خانه و سکونت« جای خود را به »واحد مسکونی و اسکان« داد. در این دوره بنا ها به دور از آرایه های پیشین و ظرافت های هنری و با تکیه بر استفاده از احجام هندسی ساده ساخته می شد و همه اجزا دارای استاندارد بود. اندازه درها و پنجرهها و راهروها و پلهها و پاگردها استاندارد شده و مصالح جدید، به خصوص بتن و شیشه و فولاد که کار ساخت بنا را سرعت میبخشید وارد کار شد. انسان به عنوان مدولی برای طراحی مطرح شده و هویت و پیشینه فرهنگ در این مقطع زمانی معنای خود را از دست داد. همه چیز فدای کارایی شده و نیاز های روحی و روانی جامعه نادیده گرفته شد.
اما در واقع آن چه در شهرهای ما اتفاق افتاد تعویض به جای ترمیم بود و مداخلهی به موقع در بافتهای تاریخی برای هماهنگ کردن آنها با پدیدههای صنعتی جدید صورت نگرفت. به دنبال افزایش شهرنشینی، سکونت در ارتفاع - آپارتماننشینی - و نیز خانههای ردیفی مجاور خیابان نیز رواج یافت و عواملی از قبیل حیاط - به مفهوم معاصر در حد فاصل بنا و شارع - ، پارکینگ، پیلوتی، دیوار، راهپله و راهرو نقشی جداکننده گرفت. ساخت ویلاها در باغهایی با مساحتهای مختلف نیز جایگزین کوشکهای درون باغی دوران قاجار و قبل از آن شد. اگر معماری را به ترتیبی انعکاس اندیشهها و توانایی یک جامعه بدانیم و اگر فرض کنیم دیدگاهها، مدیریت و سطح فرهنگ و دانش عمومی جامعه ایران، با آنچه که جوامع پیشرفته نامیده میشود متفاوت باشد، طبعاً محصولات این دو گونه جامعه نیز نباید همسنگ باشد. شاید بتوان سبب این پدیداری تفاوتها را به بحث قدیمی تحول از سنت به نگرش نوین نسبت داد و در این میان به شرایط ناپایدار جوامعی اشاره کرد که با مکانیزم های توسعه بیگانهاند، اما به تولیدات آن به دلایل میراث خداداد بسیار وابسته اند و با مصرف این محصولات دچار توهم شده، تفاخر میورزند. در این میان جوامعی چون ما که در گذشته مولد بودهاند و نمیتوانند این نقش را نادیده گیرند و از سوی دیگر رشد متناسب با تحولات نوین را نیافتهاند، با حضور در روند مصرف، حتی آن را مختل نیز می سازند.
2-مشکلات موجود در حوزه مسکن شهری ایران:
1-2در عرصه شهر:
1-1-2بافت فرسوده:
هماکنون 49 هزار هکتار بافت فرسوده در 201 شهر کشور شناسایی شده که 3 هزار و 260 هکتار آن متعلق به تهران است. اگر بپذیریم که برای بهسازی و نوسازی هر هکتار بافت فرسوده در شهرهای ایران حدود 80 میلیارد ریال سرمایهگذاری جدید مورد نیاز است، بودجهای معادل 3 برابر بودجه فعلی کشور برای بهسازی بافتهای فرسوده مورد نیاز است. توجه به بافتهای فرسوده بارها از سوی صاحبنظران تاکید شده و بحثهای بسیاری پیرامون آن شکل گرفتهاست. طی سالیان گذشته، دولت راهکارهای مختلفی را درجهت احیا و بازسازی بافتهای فرسوده شهری تجربه کردهاست، اما حجم عظیم از بافتهای فرسوده موجود ونیمهکاره ماندن و طولانی شدن اجرای بسیاری از این پروژهها نشان از ناکافی بودن این مدلها دارد. درواقع مشکل اصلی پیش روی پروژهها تامین منابع مالی هنگفتی است که برای احیای این گونه بافتها مورد نیاز است.
ذکر این نکته الزامیست که فرسودگی تنها کهنگی کالبد نیست؛ چه بسا در بسیاری از کشورها بافتها و خانههای قدیمی و فرسوده از ارزش بیشتری نسبت به بافتهای مدرن برخوردارند. واقعیت این است که شهر تا زمانی که حیات داشتهباشد فرسوده نمیشود. منظور از حیات، روح زندگی است و آنچه در حفظ و تداوم نیاز به احیاء داردصرفاً پوسته و کالبد نیست بلکه زندگی و فرهنگ است. شهر تا زمانی که پاسخگوی فعالیت و همزیستی مردم باشد دچار فرسودگی نشده ومرتباً در حال تجدید حیات است.
2-1-2آشفتگی سیمای شهری:
نمای شهری از مجموعه نماهای مشرف به فضای عمومی به دست میآید. این نماها از جهتی همگن و از جهتی ناهمگن هستند. میتوانند همگن باشند چون با استفاده از زبانی مشترک روی بدنه اجزای شهر اجرا میشوند. اما از آنجا که هر کدام از این فضاها به کمک این زبان، مقاصد و نیازهای خود را بیان میکند، ناهمگن هستند. در شهرهای ما، نه زبان مشترکی بین نماها وجود ندارد، نه فرهنگ مشترکی برای بیان دارند، نه مصالح یکسانی به کار گرفته اند و نه سبک مشخصی را دنبال میکنند. در واقع هر یک از نماها در شهر نشانه وضعیت اقتصادی و اجتماعی سازنده و نحوه تفکر و نگرش او به مسایل مختلف است.
در حال حاضر شکل هم جواری پلاک ها در شهر به گونه ای است که هر پلاک از لحاظ ابعاد و نیز تناسبات بدون توجه به پلاکهای مجاور شکل گرفته است. ضابطهی الزام به ساخت در شصت درصد شمالی هر پلاک نیز بدان دامن می زند. قانونی که کمترین التفاتی به همسایههای هر پلاک ندارد. این گونه است که دیگر دیدن دو ساختمان کوتاه و بلند در کنار هم و تحمل جدارهی برهنه ساختمان بلندتر - که به دلیل ساخت و ساز احتمالی همسایهاش در آینده، برایش فکری نشده - عادی شده و خط آسمان درهم و برهم و مغشوش ساختمانها در کنار هم، دیگر حساسیتی برنمیانگیزد. گاهی از این منظرهی ناخوشایند به نابسامانی و بی هویتی نمای شهری نیز تعبیر میشود و از کوششهایی برای هویتبخشی و الزاماتی برای هماهنگی و یکسانسازی نماها سخنی به میان میآید، در حالی که از دلایل واقعی آن غفلت میشود.
2-1-3آلودگی فضاهای شهری:
آلودگی فضای شهری به گفته صالحی - 1388 - در چهار حوزه قابل طبقهبندی است: آلودگی نمادی؛ آلودگی دیداری؛ آلودگی رنگ؛ آلودگی نور. محیطی که در ذهن، واضح و مشخص باشد نه تنها احساس امنیت به وجود میآورد بلکه عمق و شدت تجارب انسانی را افزون میکند. نقشه هرمحیط انسانساخت، اگر چه ممکن است دقیق نباشد، اما باید به اندازهای خوب باشد که با استفاده از آن بتوان به مقصد رسید. بر این اساس، وجود اطلاعات مبهم، غیرقابلدرک، و یا نامربوط با مکان، نوعی "آلودگی نمادی"محسوب میشود. از طرف دیگر، اغتشاش بصری در شکل شهر میتواند از طریق احساسی و ادراکی بر روی رفتارهای اجتماعی انعکاس یافته و اغتشاش رفتاری - ناهنجاری رفتاری و یا رفتار آنومیک - را در فضای شهری ایجاد نماید. فضاهای شهری طراحی نشده، اغلب فضاهای شهری ما را تشکیل میدهند و به جرأت میتوان گفت که کمتر به آسایش بصری معطوف بوده و به بیان دیگر دچار "آلودگی دیداری" هستند.
شهرهای امروز نیازمند نگرشی جامع نسبت به مسأله رنگ هستند تا در کنارسایر مسایل شهری، رنگ نیز طرحی برای ساماندهی بیابد. رنگهایی که امروز در شهرهای ما به کار میروند، اکثراً سلیقهای، موردی و بدون توجه به محیط اطراف به کار گرفته میشوند. در نتیجه در فضاهای شهری با نوعی اغتشاشو یا "آلودگی رنگی" مواجهایم. رنگهایی که نه مکمل یکدیگرند و نه از قانون رنگی خاصی استفاده میکنند. بدون تردید، روشنایی نیز، عامل اساسی در مناسبسازی محیط و همچنین تأمین رفاه و امنیت در محیطهای انسانساخت و زیبایی منظره آن در شب و روز است. متفاوت بودن میزان روشنایی بر حسب