بخشی از مقاله

چکیده

این مقاله با موضوع تحلیلی بر ساختارنظام اجتماعی سنتی و نقش آن بر خشونت در خانواده با تاکید بر نقش نظام اقتداری در خانواده بر روی زنان با روش فرا تحلیل از نتایج تحقیقات صورت گرفته است یافته های پژوهش نشان داد نگرش مرد سالارانه، تجربه و مشاهده خشونت، نظام اجتماعی سنتی، و فقدان منابع قدرت در تحقیقات پیشین بیشترین رابطه معنی داری بر خشونت در خانواده را دارد و همچنین، رابطه معنی داری بین خشونت علیه زنان در سنین مختلف بدست آمده است.

بیان مسئله

تاریخ جهان نمایش گر خشونت در جوامع و زمان های مختلف است خشونت های ناشی از جنگ، کشتار،غارت، شکنجه و نظایر آن معمولا از جانب گروهی از مردان بر مردان دیگر،زنان و کودکان اعمال شده ا ست. خ شونت پدیده ای تاریخی ا ست که در ادوار گذشته نیز وجود داشته است؛ چنان که شرایط زندگی اجتماعی خشن، جنگ، غارت و سلطه بر دیگران که جملگی به وادار کردن دیگران به اطاعت از فرد دیگری می انجامید، خشونت را جزئی از زندگی روزمره کرده بود. گذشته از خشونت های اجتماعی خ شونت در درون خانواده ها نیز به کرات م شاهده شده است.

با توجه به این امر که در جوامع گذ شته موقعیت زنان ن سبت به مردان ب سیار نازل تر در نظر گرفته می شد و زندگی خانوادگی برا ساس نمایش قدرت و سلطه - وکمتر بر اساس نزدیکی و همدلی- شکل می گرفت، استفاده از خشونت برای نگاه داشتن زنان در سطوح پایین دست خود مرسوم بود. خشونت ها ی جسمانی علیه زنان به طرق و صورمتعدد همیشه وجود داشت : از زنده به گور کردن نوزادان دختر تا فروش آنان به عنوان کنیز و برده، تجاوز، اسارت درآوردن و کتک زدن های خانگی که جزئی از زندگی درنظر گرفته می شد

خشونت نسبت به زنان پدیده ایی دارای پیشینه ی تاریخی، علل اولیه بیو لوژیک و روانی است که به برتری قوای جسمی مرد نسبت به زن و به تبع آن روح تفوق طلبی مردان باز می گردد. اما می توان گفت توجه به آن به عنوان مساله ای اجتماعی مقوله ای است جدید،به طوری که طی دهه های اخیر در محققین،برنامه ریزان و سیاست گذاران و سازمان های حامی سلامت،بهداشت و توانمند سازی زنان تبدیل شده است.

این مساله به ویژه ازآن جهت حائز اهمیت است که که می تواند زمینه ساز بسیاری از آسیب های اجتماعی گردد و سلامت کانون خانواده را به عنوان مهم ترین نهاد اجتماعی به مخاطره افکند. این ناهنجاری رفتاری به تنا سب ویژگی های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی جوامع دارای علل و عوامل و مصادیق متفاوتی است که در بس یاری از کشور ها صرف نظر از باورها و اعتقادات مشاهده می گردد. در حال حاضر در پی شرفته ترین کشورهای صنعتی جهان زنان و کودکان از تبعات و عواقب نا شی از خ شونت به خ صوص در خانواده رنج می برند و آمارهای موجود در این زمینه موید فجایع بی شماری در این کشورها می باشد

هر جامعه ت شکیل شده از عنا صر ا سا سی که به همدیگر مرتبط و در هم تنیده ه ستند که این چهار عن صر ا صلی عبارتند از فرهنگ - اقت صاد- سیا ست و اجتماع در این بین محور این چرخش اجتماع ا ست یعنی سایر عنا صر ت شکیل دهنده و ضع موجود حول محوری به نام اجتماع چرخش دارد و اجتماع خود نیز از فرهنگ تغذیه می شود تغذ یه فرهنگی نیز از عوامل اجتماعی چون خانواده شروع می شود لذا مبنای تشکیل هر اجتماعی در سطح دنیا خانواده می باشد.

خانواده یکی از مهمترین و اصلی ترین رکن جامعه می باشد که در عین حال کوچکترین رکن نیز به حساب می آید محلی است برای آرامش و امنیت روحی و روانی و جسمی اعضای آن به عبارت دیگر خانواده جایی است که افراد از دغدغه های اجتماعی و مشکلات و فشارهای جامعه اعم از اقتصادی، سیاسی و غیره به آن پناه می برند

خانواده کوچکترین واحد اجتماعی، اما مهمترین واحد اثر بخش حمایتی و تربیتی است. نیاز افراد به قرار و آرامش ایجاب می نماید که در خانواده رابطه ای مبتنی بر عاطفه و عقل آن گونه که اح ساس امنیت،اطمینان، سلامت،حمایت و ر ضایت را برای طرفین به ارمغان آورد شکل گ یرد. نقش سازنده زن درایجادپیوند های اخلاقی وعاطفی اعضای خانواده غیر قابل انکار است اما این هدف جز با ایجاد محیطی آرام،مطمئن و به دور از خشونت برای همه ی افراد خانواده میسر نمی شود.

امروزه شواهد بسیاری حاکی از اختلال در روابط خانوادگی و خشونت ناشی از آن می باشد. هم چنین خانواده آیینه تمام نمای جامعه است و بر آن تأثیر می گذارد و اگر روح حاکم بر جامعه مبتنی بر بی عدالتی باشد خانواده نیز از آن مبرا نخواهد بود. با این وجود به رغم ارتباط متقابل بین حوزه عمومی - جامعه - و حوزه خصوصی - حریم خانواده - ،میزان و نوع خشونت در خانواده ها متفاوت بوده وبر اساس روابط درون خانواده ،منا بع در دسترس زن یا شوهر و عواملی از این نوع قابل تغییر می باشد

معمولا خ شونت با مفهوم پرخا شگری به کار برده می شود و در تعریف پرخا شگری آمده ا ست اعمال خ صمانه ای که از روی عمد صورت می گیرد و به افراد و اشیاء آسیب می رساند. در تعریفی دیگر خشونت پدیده جدیدی نیست اما به علت بعد گسترده آن به تازگی مورد بررسی قرار گرفته است و این بررسی ها نشان داده که خشونت در درون خانواده از دو جهت تاثیرگذار است: شخصی و اجتماعی. در جنبه شخصی، قربانی خشونت آسیب بدنی می بیند، تحقیر می شود. شخص خشونت دیده اگر کودک باشد، تا آخر عمر بقایای آثار خشونت با او همراه است

از بعد اجتماعی نیز خ شونتهای خانوادگی نوعی بی اعتمادی ن سبت به افراد به وجود می آورد. به طور کلی خ شونت پدیده ای است که به مذهب ، به طبقه اجتماعی و سطح سواد کمتر ارتباط دارد. تظاهرات خشونتی با شرایط اجتماعی که روز به روز رو به خشونت می رود، نمود پیدا می کند.

یکی از بارزترین خ شونتها در جامعه امروزی، خ شونت علیه زنان ا ست به طوری که یافته های مطالعاتی حاکی از آن ا ست که در ایران نیز مانند سایر جوامع جهان خشونت علیه زنان مشکل آفرین شده است. زنانی که در معرض خشونت قرار می گیرند انواع شکلهای سوءرفتار را در زندگی فردی و اجتماعی خود تحمل می کنند. خ شونت علیه زنان پدیده ای ا ست که در آن زن تنها به سبب جنسیت خود از سوی جنس مخالف مورد آزار و اذیت قرار گرفته،حقش پایمال می شود.چنان چه این نوع رفتار در چارچوب خانواده و میان زن و شوهر روی دهد،از آن به خ شونت خانگی تعبیر می شود

تا چند دهه قبل جامعه شناسان،خشونت در خانواده را امری استثنایی قلمداد نموده و آن راخاص خانواده هایی می دانستند که دارای م شکلات ماد ی، سطح پایین فرهنگ و شرایط بحرانی مانند طلاق بودند اما نتایج تحقیقات بر خلاف ت صور رایج ن شان دادکه خ شونت در میان همه خانواده ها و سطوح اقت صادی-اجتماعی جامعه وجود دارد و معمولا قربانیان خ شونت در خانواده زنان وکودکان هستند. اما نتایج تحقیقات بر خلاف تصور رایج نشان دادکه خشونت در میان همه خانواده ها و سطوح اقتصادی-اجتماعی جامعه وجود دارد و معمولا قربانیان خشونت در خانواده زنان وکودکان هستند.

کشور ایران که در یک مرحله گذار از سنت به مدرنیته ا ست و ب ستر انواع انحرافات و ناهنجاری های اجتماعی ا ست. ایران در زمینه انواع انحرافات مانند اعتیاد، طلاق، بزهکاری و... در دنیا بسیار وضعیت نامساعدی دارد، همچنین گسترش دامنه بروز خ شونت و پرخا شگری در سال های اخیر یکی از جدی ترین آ سیب های اجتماعی ایران به شمار می رود

در کشور ایران به دلیل ویژگی های فرهنگی و مذهبی،خشونت در خیابان،محیط کار و اجتماع علیه زنان بسیار کمتر از جوامع غربی است،بیشترین شکل خشونت نسبت به زنان، خشونت های پنهان است،زیرا بسیاری از زنان به دلایلی از جمله شرم، و حیا و حفظ آبرو از ابراز آن خودداری می نمایند،آنچه ضرورت توجه به این مساله را جدی تر می نماید آن است که اعمال خشونت علیه زنان علاوه بر تاثیرات مضر بر زندگی فرد موجب پیامدهای منفی از جمله عدم احساس امنیت،اختلال در روابط اجتماعی و تاثیر مستقیم بر تربیت فرزندان می گردد و نیز وجود این پدیده مضر نسبت به زنان جامعه امکان بهرمندی شایسته از توان و استعداد آنان را محدود می سازد، بنابراین رفع تنگناهای حقوقی و قانونی و طراحی برنامه های حمایتی و آموزشی و پیش گیرانه و فراهم نمودن زمینه و بستر بروز توانمندی های زنان و حمایت های قانونی و اجتماعی لازم از جمله خط مشی هایی است که باید در تدوین س یاست ها و برنامه های کلان مورد توجه قرار گیرد،زیرا برای داشتن جامعه ای سالم و افرادی متعادل نمی توان نسبت به روابط به ظاهر خصوصی در درون خانواده هم بی توجه بود

زنان به دلیل شرم و یا ترس از دست دادن بچه ها و پیامدهای دیگر در خصوص خشونت همسرانشان از سخن گفتن حتی با نزدیکان خود، خودداری می نمایند.

حال با توجه به موارد فوق این م سئله مطرح ا ست که عوامل اجتماعی چه تاثیری بر خ شونت علیه زنان در خانواده دارد و چه ارتباطی بین خشونت علیه زنان و نظام اقتداری درخانواده وجود دارد ؟و نظام اقتداری چقدر در بروز این مسئله نقش دارد ؟

روش شناسی

این مقاله به روش فراتحلیل از پژوهشهایی که در داخل کشور انجام گرفته صورت گرفته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید