بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر با هدف تحلیل اجتماعی-جمعیتی موثر بر اعتیاد براساس مطالعه موردی مرکز اقامتی درمانی ماده 16 استان البرز است. این مطالعه به صورت پیمایشی و به روش مطالعه موردی بر روی 470 نفر از افراد دارای اعتیاد در مرکز اقامتی درمانی ماده 16 استان البرز انجام شد. به مدت پنج ماه اطلاعات مربوط به نمونه مورد مطالعه گردآوری شد .سوالات مربوط به تعداد سال های مصرف مواد، نوع ماده مصرفی، نوع رابطه خانوادگی، وجود یا عدم وجود مصرف کننده در خانواده و فامیل، سال های ترک اعتیاد و عود و تعداد دفعات مراجعه به کمپ ها برای ترک اعتیاد مورد مطالعه قرار گرفتند.

نتایج این تحقیق حاکی از این است که می توان پیش بینی کرد افرادی که سال های بیشتری اعتیاد به مواد داشته اند، دفعات بیشتری را نیز برای ترک مواد به کمپ های خصوصی و یا اجباری مراجعه کرده اند. همچنین کسانی که در بین اعضای خانواده یا فامیل آنها مصرف کننده وجود دارد، در مقایسه با افراد دارای اعتیاد که در خانواده یا فامیل مصرف کننده ندارند، تفاوت وجود دارد. در مجموع یافته ها نشان میدهد که بین برخی ویژگی های جمعیت شناختی و اجتماعی مثل سن، وضعیت تاهل، تحصیلات، نوع ماده مصرفی، تعداد سال های کمپ رفته و وجود یا عدم وجود مصرف کننده در خانواده و فامیل با اعتیاد رابطه نزدیکی وجود دارد.

لذا پیشنهاد می شود مراکز متولی پیشگیری از مصرف مواد در تدوین برنامه ها توجه ویژه ای بر گروه های در معرض خطر داشته و نظارت منظم تر و هدفمند تری برروی این گروه ها و مراکز نگهداری از این افراد داشته باشند. به نظر می رسد یکی از راه های موثر دادن آگهی به خانواده ها و عموم افراد جامعه در زمینه شناخت اثرات مواد و ریشه یابی عوامل موثر گرایش به اعتیاد است تا از این طریق آموزش های مورد نیاز به افراد منتقل شود.

مقدمه و طرح مسئله

اعتیاد به شکل امروزی آن بیش از نیم قرن است که در جهان و از جمله کشورمان به وجود آمده و در حال گسترش است. شیوع این پدیده در زمان ها ابعاد نگران کننده ای به خود گرفته و همواره ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. سوء مصرف مواد را باید یکی از بارزترین مشکلات زیستی، روانی، اجتماعی دانست که می تواند به راحتی بنیان زندگی فردی ، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی یک فرد و جامعه را سست نموده و در معرض فروپاشی قرار دهد.

تحقیقات بسیاری در حوزه عوامل موثر بر اعتیاد در ایران نوشته شده است اما اکثر مقالات این رفتار پرخطر را به عنوان جرم که فرد مصرف کننده عامل این کار بوده، به بررسی وضعیت اعتیاد در ایران پرداخته اند در صورتی که اعتیاد با توجه به ویژگی های جمعیتی،در یک بستر اجتماعی و در ارتباط با سبک زندگی افراد صورت می گیرد. سوء مصرف مواد به عنوان یک آسیب اجتماعی از عوامل مختلفی مثل سن، تحصیلات، وضعیت تاهل، مشکلات خانوادگی، وجود یا عدم وجود مصرف کننده در خانواده یا فامیل و دوستان و .... تاثیر می پذیرد. علاوه براین عواملی مثل تعداد سال هایی که یک فرد مصرف کننده، مواد مصرف می کند و تعداد دفعاتی که فرد مصرف کننده برای ترک به مراکز توانبخشی مراجعه کرده می توانند از عوامل موثر بر گسترش سوء مصرف مواد باشند.

یکی از مسائلی جمعیت و خانواده، فرد و جامعه را تهدید می کند، سوء مصرف مواد مخدر است. آمار ضد و نقیضی از تعدا افراد دارای اعتیاد در ایران وجود دارد و هر سازمانی آمارهای مختلفی از افرادی که درگیر این بیماری هستند ارائه می دهد. بر اساس آخرین آمارگیری و برآورد تقریبی، حدود یک میلیون و 200 هزار معتاد وابسته و دائمی و 800 هزار معتاد تفننی در کشور وجود دارد.

درصورتی که این آمارگیری تقریبی از چند استان کشور گرفته نشده است. هر ساله به منظور اجرای برنامه های پیشگیری مبارزه با مواد مخدر در سطح کشور حدود 400 میلیارد ریال اعتبار مصوب می شود. برخی از آمارها هم 4 میلیون نفر مصرف کننده مواد را گزارش کرده اند با این حال هرسال برتعداد افراد دارای اعتیاد در ایران افزوده می شود.

اعتیاد به مواد مخدر از منظر جامعه شناختی یک آسیب اجتماعی است با این وجود آنچه که نقش اعتیاد را در جامعه پررنگ تر می کند، لحاظ کردن ابعاد سلامت و نقش مخرب اعتیاد در سلامت جامعه است. اعتیاد به مصرف مواد مخدر در کنار مصرف سیگار و الکل از جمله رفتارهای مخاطره آمیز است که سلامت افراد جامعه را تحت الشعاع قرار داده و زمینه های بروز بیماری ها و تشدید بیماری های مزمن، اختلال در سلامتی افراد جامعه و نهایتا مرگ را فراهم می سازد

تعیین میزان افراد در معرض خطر اعتیاد به مواد و عوامل مؤثر برآن موجب افزایش آگاهی درمورد سوء مصرف مواد وآمادگی برای کنترل آن و تهیه برنامه های پیشگیری و مقابله با مصرف مواد می شود .پیش بینی عوامل مؤثر بر اعتیاد پذیری بستر مناسبی برای برنامه ریزی جهت پیشگیری از اعتیاد است.

تحقیقات مختلفی حاکی از این است که برخی عوامل جمعیتی و اجتماعی همچون تحصیلات، سن، وضعیت تاهل و... نقش تعیین کننده ای در اعتیاد و حتی بازگشت مجدد به این ماده مخرب را دارند. امروزه با وارد شدن مواد مخدر صنعتی از جمله شیشه و گسترش شیوع مصرف این ماده در جامعه به دلیل عدم شناخت کافی از مواد و بیماری، افراد کمی بعد از مصرف شیشه از بند مواد رهایی پیدا می کنند.

امروزه با وجود مراکز مختلف توانبخشی و انجمن هایی تحت عنوان انجمن معتادان گمنام و یا روش ماتریکس درصد محدودی از افراد دوباره به زندگی عادی برمی گردند. از جمله سوالات اساسی این پژوهش عبارتند از: چه عوامل جمعیتی و اجتماعی باعث گرایش افراد به سمت اعتیاد شده است؟ آیا بین سن افراد و تعداد دفعات مراجعه به کمپ رابطه وجود دارد؟ آیا در بین افراد خانواده فرد مصرف کننده، فرد یا افراد دیگری هم دارای اعتیاد هستند؟ آیا افرادی که به مراکز توانبخشی مراجعه می کنند، بعد از آن دوباره به مصرف مواد روی می آورند؟ از نظر تحصیلی چه وضعیتی دارند؟ امروزه بیشتر گرایش به چه نوع موادی در بین افراد مصرف کننده وجود دارد؟

هر چند به دلیل اینکه مسائل اجتماعی با سایر حوزه ها ارتباط تنگانگی دارند و در عین حال می توانند هم علت باشند و هم معلول، نمی توان به طور کامل به تمام ابعاد این مسئله پرداخت. از آنجا که یکی از مسائل مهم شناخت عوامل جمعیتی و اجتماعی در زمینه اعتیاد است، اهمیت پژوهش در زمینه اعتیاد به مواد با توجه به پیامدهای گوناگون و ژرف وابستگی به مواد بر ساختارهای زندگی فردی و اجتماعی انسان بسیار آشکار و پذیرفته شده است.

دامنه تأثیرات اعتیاد از این جهت حایز اهمیت است که درمان آن نیز پرهزینه، دشوار و طاقت فرسا است . بنابراین، پیشگیری از مصرف مواد می تواند از تحمیل هزینه های سنگین به اجتماع جلوگیری کند. آگاهی افراد جامعه از اثرات زیانبار مواد بر سلامت جسمانی، روانی، و اجتماعی خود و خانواده، یکی از شیوه های مهم پیشگیری از اعتیاد است که در آن تأکید برشناخت از خطرات و مضرات مصرف مواد می شود.

هدف اصلی این تحقیق تحلیل اجتماعی-جمعیتی موثر بر اعتیاد و بررسی راوابط سن، وضعیت تاهل، نوع رابطه با خانواده، نوع ماده مصرفی، سابقه کمپ رفتن و عود به مصرف مواد، تحصیلات و سابقه مصرف مواد با اعتیاد براساس مطالعه موردی مرکز اقامتی درمانی ماده 16 استان البرز است.

ملاحظات نظری

بر اساس نظریه برچسب، بازگشت به اعتیاد نتیجه برچسب جامعه به فرد می باشد .نظریه پردازان این رویکرد، برچسب را الگوی پایدار کننده ی کج رفتاری حرفه ای یا زنجیره ای می نامند .بر اساس این نظریه، انحراف اولیه و قضاوت های افراد سبب به وجود آمدن انحراف ثانویه می گردد. در واقع انحراف ثانویه در اثر عمل انحرافی اولیه به وجود می آید و موقعیت خاصی را برای شخص به عنوان منحرف ایجاد می کند .فرآیند برچسب زنی می تواند آثار منفی خاص خود را داشته باشد مانند این که شخص برچسب خورده نقشی را بپذیرد که در آن برچسب به او نسبت داده شده است .به بیان دیگر اگر بر شخصیرسماً انگ کجرو، خلاف کار و یا مجرم وارد آید، این امر ممکن است موجب شود که به شکل مناسب با آن برچسب رفتار کند

بر اساس نظریه کنترل اجتماعی، مهم ترین عامل کجروی را نقصان کنترل اجتماعی در جامعه مطرح می سازد .یکی از راه های کنترل اجتماعی، کنترل مستقیم است که جامعه یا خانواده به وسیله آن نظارت خود را بر افراد معتاد اعمال و آن ها را به هم نوایی با ارزشهای جامعه وادار می کند .هیرشی معتقد است کجروی معلول گسستگی یا ضعف تعلق فرد به جامعه است .وی مدعی است که پیوند میان فرد و جامعه علت هم نوایی و عامل اصلی کنترل و رفتارهای فرد است و ضعف این پیوند یا نبود آن موجب اصلی کج رفتاری است.

نظریه هایی که از منظر جامعه شناسی انحرافات به پدیده اعتیاد نگریسته شده است، این پدیده را انحراف و بی هنجاری اجتماعی قلمداد می کنند و بازگشت دوباره به اعتیاد را در قالب نظریه های برچسب زنی، کارکردگرایی ساختاری و کنترل اجتماعی تبیین می کنند .افزون بر این نظریه های یادگیری اجتماعی، آسیب شناسی روانی، حمایت اجتماعی، رویکردهای متفاوتی را در زمینه عود اعتیاد مطرح نموده اند که به نقش تجربه های انحرافی، وابستگی های روانی و حمایت های خانواده، دوستان و نهادهای اجتماعی در بازگشت به اعتیاد تأکید داشته اند

فرولیچ و دیگران معتقدند زمانی که سبک زندگی در درون گفتمان پزشکی -اجتماعی مورد بحث قرار می گیرد، رویکرد قاطع مبین این مهم است که سبک زندگی بایستی به عنوان مرجع الگوهای رفتاری فردی مؤثر بر وضعیت بیماری مد نظر قرار بگیرد .به موجب این امر، ویژگی های جمعی و ساختاری سبک زندگی مغفول میماند .نتایج تحقیقات نشان می دهد که سبک های زندگی سلامت محور مجموعه ی رفتار ساخت یافته فردی است که تحصیلات به عنوان مهم ترین تعیین کننده عاملیت، نقش تعیین رفتارهای نامتجانس در سبک زندگی سلامت محور دارد 

موقعیت اقتصادی و اجتماعی، سن، جنس، قومیت را شرایط ساختاری میداند که رفتارهای مخاطره آمیز ونهایتاً سبک زندگی سلامت محور را تبیین می کند. اولین گروه از متغیرهای ساختاری، شرایط طبقه است که تأثیر بسزایی در اشکال سبک زندگی دارد. ارتباط نزدیک بین طبقه و سبک زندگی از قرن نوزدهم مشاهده شده است. پذیرش سبک های زندگی سلامت محور در زندگی به طور قابل فهم توسط عاملیت فردی انتخاب نمی گردد؛ بلکه تحقق آن بر گستره وسیعی از زمینه های مادی و اجتماعی فرد وابسته است.

کاکرهام - 2007 - به نقش سن و کوهورت های سنی، جنس و قومیت به عنوان عوامل ساختاری بر سبک زندگی سلامت محور تأکید دارد. او معتقد است که سن و کوهورت های سنی، جنس و قومیت نقش تعیین کننده ای در انجام رفتارهای مخاطره ای همچون مصرف مواد مخدر و سیگار ایفاء می کند. زنان در مقایسه با مردان رفتارهای مخاطره ای کمتری همچون مصرف سیگار دارند و این مهم در سنین بالاتر کمتر به چشم می خورد. از این رو توجه به نقش عاملیت و ساختار به صورت توأمان در بررسی رفتارهای مخاطره ای و سبک زندگی سلامت محور از اهمیت بالایی برخوردار است. نظریات جامعه شناسی انحرافات، پدیده اعتیاد را از منظر آسیب و انحراف اجتماعی تبیین می نماید که به نقش برچسب زنی و کنترل اجتماعی در بروز اعتیاد و تداوم و بازگشت به مصرف مواد مخدر تبیین می نماید.

هم چنین نظریه های یادگیری اجتماعی، حمایت اجتماعی و آسیب شناسی روانی اعتیاد، بازگشت مجدد به مصرف مواد مخدر را با تجربه اجتماعی مصرف و حمایتهای اجتماعی و وابستگی روانی به اعتیاد پیوند می زنند. نظریات جامعه شناسی پزشکی رفتارهای مخاطره آمیز را در قالب سبک زندگی سلامت محور تبیین نموده و معتقدند که بروز رفتارهای مخاطره آمیز در بین افراد، سبک زندگی سلامت محور افراد را تعیین می کند .از این منظر، بروز و تداوم رفتارهای مخاطره آمیز همچون مصرف سیگار، مواد مخدر و الکل ونهایتاً سبک زندگی سلامت محور، در قالب دو رویکرد عاملیت گرا و ساختارگرا قابل بررسی است .رویکردهای عاملیت گرا به نقش فرد در بروز رفتارهای مخاطره آمیز - اعتیاد و عود اعتیاد - تأکید داشته و نقش تحصیلات فرد را در این رابطه مهم می شمارند و در مقابل رویکرد ساختارگرا با تأکید بر نقش طبقه اجتماعی، سن، جنس، قومیت و وضعیت تأهل این پدیده را تبیین می کنند.

نظریات جامعه شناسی انحرافات، پدیده اعتیاد را از منظر آسیب و انحراف اجتماعی تبیین می نماید که به نقش برچسب زنی و کنترل اجتماعی در بروز اعتیاد و تداوم و بازگشت به مصرف مواد مخدر تبیین می نماید. همچنین نظریه های یادگیری اجتماعی، حمایت اجتماعی و آسیب شناسی روانی اعتیاد، بازگشت مجدد به مصرف مواد مخدر را با تجربه اجتماعی مصرف و حمایت های اجتماعی و وابستگی روانی به اعتیاد پیوند می زنند. نظریات جامعه شناسی پزشکی رفتارهای مخاطره آمیز را در قالب سبک زندگی سلامت محور تبیین نموده و معتقدند که بروز رفتارهای مخاطره آمیز در بین افراد، سبک زندگی سلامت محور افراد را تعیین می کند. از این منظر،

بروز و تداوم رفتارهای مخاطره آمیز همچون مصرف سیگار، مواد مخدر و الکل و نهایتاً سبک زندگی سلامت محور، در قالب دو رویکرد عاملیت گرا و ساختارگرا قابل بررسی است. رویکردهای عاملیت گرا به نقش فرد در بروز رفتارهای مخاطره آمیز - اعتیاد و عود اعتیاد - تأکید داشته و نقش تحصیلات فرد را در این رابطه مهم می شمارند و در مقابل رویکرد ساختارگرا با تأکید بر نقش طبقه اجتماعی، سن، جنس، قومیت و وضعیت تأهل این پدیده را تبیین می کنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید