بخشی از مقاله

چکیده

مطالعه متون مرتبط با توسعه و مباحث مختلف آن و نیز بررسی، تحلیل و تعمق در اندیشه اندیشمندان و صاحبنظران حوزه توسعه موید این نکته است که نه تنها اتفاق نظر محکم و جامعی پیرامون وجود ارتباط و وابستگی میان پیشرفت کشورهاي توسعه یافته با توسعه نیافتگی کشورهاي عقبمانده وجود ندارد بلکه نظریههاي مغایر متعددي در این زمینه به چشم میخورد. در این میان با وجود تلاش ارزشمند اساتید و نظریهپردازان، اکثر کتابها، مقالهها و سخنرانیهاي متعددي که در حوزه توسعه در دسترس است بیش از آنکه موفق شده باشند در سطح عمیق، به شناسایی نارساییهاي ریشهاي موانع توسعه در کشور بپردازد در تحلیل لایه لایه علتها در سطح اول و لیتانی متوقف شده و از ورود به لایههاي پایینتر علت یا علل توسعه نیافتگی کشور عاجز مانده است و تنها تعداد بسیار محدودي از قضاوت در سطح اول عبور کرده و سطوح عمیقتر را مورد بررسی قرار دادهاند.

به دلیل پیش گفته و از میان نظریهپردازانی که راجع به مبحث با اهمیت توسعه، دیدگاههاي مربوط را ارائه کردهاند دکتر صادق زیباکلام و یکی از آثار ایشان یعنی کتاب»ما چگونه ما شدیم« انتخاب شد این بود که، کتاب مذکور یکی از معدود آثاري است که در قضاوت راجع به توسعه نیافتگی کشور وارد لایههاي زیرین کوه یخ شناور در آب شده و به دور از ملاحظههاي مرسوم و دست و پاگیر به پارهاي از دلایل ریشهاي اشاره کرده است. هرچند ابهامها، سوالها و نقدهاي بسیاري بر دیدگاه منعکس شده در کتاب مذکور وجود دارد که در ادامه به صراحت به آنها اشاره خواهد شد.

همچنین صرف نظر از نقد صریحی که خواهد آمد باید به این نکته توجه شود که نقد سیاه و سفید و تفکر فازي همراه با تعصب نه تنها براي دستیابی به اتفاق نظر مفید نیست بلکه موجب میشود نقاط قوت و نکات مفیدي که در دیدگاه ارایه شده وجود دارد، در سایه نقاط ضعف موجود، نادیده گرفته شود. در این تحلیل تلاش میشود علاوه بر مقایسه دیدگاه دکتر زیباکلام و سایر نظریه پردازانی چون دکتر حسین عظیمی و دکتر محمود سریع القلم، انتقادها و اظهارنظرهاي تنی چند از دیگر اساتید محترم و پاسخهاي ارایه شده توسط مولف کتاب»ماچگونه ماشدیم« در ارتباط با آنها نیز جمعبندي و مورد توجه قرار گیرد. در این راستا علاوه بر آنکه به نقاط ضعف و قوت دیدگاه دکتر زیباکلام و محتویات کتاب مذکور توامان اشاره خواهد شد بعضاً نقد منتقدان محترم نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

واژگان کلیدي: صادق زیبا کلام، توسعه یافتگی، صاحبنظران ایرانی، ما چگونه ما شدیم.

مقدمه

مطالعه متون مرتبط با توسعه و مباحث مختلف آن و نیز بررسی، تحلیل و تعمق در اندیشه اندیشمندان و صاحبنظران حوزه توسعه موید این نکته است که نه تنها اتفاق نظر محکم و جامعی پیرامون وجود ارتباط و وابستگی میان پیشرفت کشورهاي توسعه یافته با توسعه نیافتگی کشورهاي عقبمانده وجود ندارد بلکه نظریههاي مغایر متعددي در این زمینه به چشم میخورد به نحوي که برخی معتقدند » توسعه کشورهاي جهان سوم در بلند مدت به وجود کشورهاي توسعه یافته وابسته نیست و حتی اگر همه کشورهاي توسعه یافته به زیر دریا فرو میرفتند، بر امکان رشد کشورهاي جهان سوم تاثیر نمیکرد. کشورهاي فقیر مجبور نیستند به کشورهاي ثروتمند وابسته باشند و این کشورها از توانایی لازم براي رشد مستقل برخوردارند« - کیت گریفین، 1375،ص - 19

نظر دیگر این است که اروپاي غربی مانع رشد جهان سوم شد و یا آن را کند کرد و این امر به ویژه از طریق روابط اقتصادي تحمیل شده از جانب قدرتهاي استعماري و امپریالیستی صورت پذیرفت نگرش دوم، توسعه نیافتگی جهان سوم و عدم رشد یا کندي رشد را به صورت تنگاتنگی با توسعه اروپا به عنوان یک قدرت سیاسی و اقتصادي مرتبط میداند. - همان، ص - 20 با عمیقتر شدن فاصله بین دو نگرش فوق سوالات دیگري ذهن را درگیر میکند. اینکه اساساً معنی و مفهوم توسعهیافتگی و توسعه نیافتگی چیست؟ چگونه است که برخی کشورها عقب میمانند و در اولیهترین شاخصهاي رفاه مشکل دارند و درمقابل تعدادي از کشورهاي دیگر، توسعه یافته و نه تنها خاکریز هاي اولیه مشکلات را فتح کردهاند بلکه موفق شدهاند مقدمات رفاه، شادي و زندگی خوب را براي مردم خود فراهم آورند؟

نظریه پردازان توسعه، مشکل توسعه کشورها را چه میدانند؟ اگر مشکلات و موانع موجود بر سر راه توسعه کشورها مشخص و معلوم است چگونه است که نخبگان و اندیشمندان حوزه توسعه از ارایه راه حل کاربردي براي مسئله و برون رفت از موانع مذکور ناتوانند؟ مگر نه این است که طرفداران هریک از پارادایمهاي عمده توسعه - نوسازي، وابستگی و نظام جهانی - ادعاي جهان شمول بودن مکاتب خود را دارند؟ پس چگونه است که قادر به ارائه راه حل جهان شمول به نحوي که کشورهاي جهان به یک شکل در امر توسعه موفق باشند نشده اند؟ با توجه به دیدگاه برخی صاحبنظران مبنیبر نشان دادن این واقعیت که هر سه مکتب فکري فوق علیرغم وارد شدن اشکالات جدي به آنها همچنان پویا و فعال هستند - آلوین.ي.سو، - 1392

چگونه است که توان لازم براي استفاده از نقاط قوت این مکاتب به منظور تجویز نسخهاي کاربردي براي فراگیر شدن راههاي توسعهیافتگی و رفع موانع توسعه در کشورهاي عقب مانده وجود ندارد؟ با نگاهی به درون و چنانچه مسئله توسعه در کشور ایران مورد توجه قرار گیرد، سوال دیگر این است که در حال حاضر، کشور در چه سطحی از توسعه قرار دارد؟ در کدام سطح باید قرار داشته باشد؟ این فاصله چقدر است؟ دلیل یا دلایل فاصله توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی کشور کدام است؟ متون موجود و بررسی ادبیات علمی تولید شده توسط اساتید، نظریهپردازان و اندیشمندان کشور تا چه اندازه ما را با موانع واقعی توسعه کشور آشنا میسازد؟

نویسنده این مقاله به عنوان یکی از دانش آموختگان رشته آینده پژوهی در مقطع دکتري با استناد به روش تحلیل لایه لایه علتها4 که یکی از روشهاي مورد استفاده در این رشته است عقیده دارد با وجود تلاش ارزشمند اساتید و نظریهپردازان، اکثر کتابها، مقالهها و سخنرانیهاي متعددي که در حوزه توسعه در دسترس است بیش از آنکه موفق شده باشند در سطح عمیق، به شناسایی نارساییهاي ریشه اي موانع توسعه در کشور

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید