بخشی از مقاله
چکیده:
در طول چند سال گذشته پدیده داعش محور رویدادهای جهانی از جمله منطقه استراتژیک خاورمیانه بوده است. بررسی سیس تمیک آن بر مبنای یک متدلوژی علمی برای مهار و کنترل این گروه تروریستی از ملزومات و ضروریات محافل سیاسی و آکادمیک بینالمللی میباشد. تاکنون محققان علوم سیاسی و جامعه شناسان بسیاری زمینه های اجتماعی و سیاسی گروه تروریستی داعش را مورد مطالعه قرار دادهاند. اما عوامل روانی و انگیزه های روانشناختی در پیدایش و شکلگیری این گروه تروریستی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
جامعه شناسان و روان شناسان از ابعاد گوناگون به اختلالات رفتاری پرداخته اند تا به شناسایی علل و عوامل، زمینه ها و پیامدهای آن دست یابند و در نتیجه راهکارها و شیوه های مقابله با این اختلالات را تدوین نمایند. افراد مبتلا به اختلالات رفتار ی غالبا در بزرگسالی با ارتکاب رفتارهای ناهنجار، اعمال خلاف قوانین و تجاوز به حقوق دیگران و حاکمیت موجب اختلال در نظم اجتماعی می شوند و هزینه های زیادی را به جامعه تحمیل می نمایند.
از جمله گروههایی که در چند سال اخیر دست به پرخاشگری های وحش یانه در عراق و سوریه زده اند، به داعش می توان اشاره کرد از زمان تشکیل دولت اسلامی عراق و شام - داعش - رفتارهای خشونت آمیز و بعضا غیر ضروری آنها، سوالات متعددی را در پی داشته است. با مطالعه بیشتر بر روی این مسئله استراتژی و تاکتیک های داعش برای استفاده از رفتار خشونت آمیز تا حدی توجیه و تبیین گردید. اما این نکته را باید در نظر داشت ارائه استراتژی خشونت باید در شرایطی به وقوع پیوندد که پیروان این راهبرد از لحاظ روحی با آن تجانس داشته باشند.
شاخص ترین افراد این گروه تروریستی مولود مناطقی اند که تجربه نبردهای طولانی و رفتارهای بس یار خشن داشته است. در کنار این دسته جذب جوانان به این گروه و میل به رفتارهای افراطی که ویژگی این سنین است را می توان عامل دیگری از این رفتار خشن دانست. در این پژوهش محقق در پی پاسخ به این سوال است، علت بروز رفتارهای خشونت بار در اعضای داعش چیست ؟ این پژوهش سعی دارد با طرح نظریات روانشناسی و نمونه گیری موردی از سران این گروه به این پرسش پاسخ دهد.
مقدمه:
دولت اسلامی عراق و شام - داعش - 1 از سال 2006 حیات خود را آغاز نمود و توانست به سرعت برخی از کشورهای اسلامی را با چالش های جدی مواجه نماید. آنچه این گروه را قابل توجه می نماید این است که اگر چه گروه های بنیاد گرای پیشین از رفتارهای خشن و انتحاری استفاده می نمودند ولی این گروه رفتارهای پرخاشگرانه بیشتری از خود نشان داده آن هم در مواردی که می تواند از روش های عرفمند تری مانند اعدام با سلاح گرم استفاده نماید.
نکته دیگر آن که این رفتار پرخاشگرانه به طرز دقیقی رسانه ای شده و با کیفیتی بالا در رسانه های جمعی قرار می گیرد. اگر چه گروه های بنیادگرای پیشین مانند القاعده رفتارهای خشن از خود بروز می دادند اما این سبک از تبلیغ پرخاشگری مطلبی نو پدید در تاریخچه بنیادگرایی اسلامی است. انتشار مطلب "اداره التوحش" در سال 2006 تا حدی به این سوال پاسخ داد که این گروه خشونت را به عنوان راهبرد نه تاکتیک می داند و با استفاده از آن نیز توانست با ایجاد رعب به توسعه سریعی دست یابد.
خشم یکی از عواطف انسانی است که در اثر برخورد انسان به مانعی که بر سر راه هدفش قرار گیرد حاصل می شود و به پرخاشگری که یک واکنش عمومی به ناکامی امیال است منجر می گردد.
سال هاست که محققان به اهمیت پرخاشگری در ایجاد مشکلات سازگاری روانی - اجتماعی پی برده اند و به همین دلیل پژوهش های زیادی نیز برای درک عوامل موثر بر شیوع رفتار پرخاشگرانه انجام شده است. البته با اینکه اطلاعات بسیاری در این خصوص جمع آوری شده است هنوز درک کاملی از مفهوم پرخاشگری وجود ندارد
محققان علوم رفتاری هرگز تعریف روشن و واحدی از مفهوم پرخاشگری ارائه نداده اند زیرا تعریف پرخاشگری تحت تاثیر فرهنگ، تجربه و اعتقادات جوامع متفاوت است
از دیدگاه ارونسون - 1387 - پرخاشگری رفتار آگاهانه ای است که هدفش اعمال درد و رنج جسمانی یا روانی باشد. به عبارت بهتر عمل آگاهانه ای است که با هدف وارد آوردن صدمه و رنج انجام می گیرد. این عمل ممکن است بدنی یا کلامی باشد. خواه در نیل به هدف موفق بشود یا نشود، در هر صورت پرخاشگری است.
هیلگارد و اتکینسون - 1385 - پرخاشگری را رفتاری می دانند که قصد آن صدمه زدن - جسمانی و کلامی - به فرد دیگر یا نابود کردن دارایی آنهاست. مفهوم اساسی در این تعریف قصد است.
-1 این گروه نام خود را از سال 2006 به خلافت اسلامی تغییر داد.
اگر کسی پای شما را لگد می کند قصد وی نشان دهنده پرخاشگرانه بودن یا نبودن رفتار است.
از یک نگاه این خشونت رسانه ای جنگ نرمی برای راحت تر نمودن پیکار برای آنها است و از نگاه دیگر بسیاری از این اعدام ها ریشه های مذهبی و با تکیه بر فتوای روحانیون این گروه است. اما باید توجه داشت که این میزان خشونت و بروز رفتار وحشیانه در شرایط کنونی کاملا با سلامت روانی مغایرت دارد. به تعبیر دیگر در شرایطی که نرم خویی، حقوق بشر دعوت به قانون مداری و گفت و گو در جامعه جهانی ارزش است؛ بروز این رفتار با روحیه قاطبه جامعه جهانی منافات دارد و جالب آن که هرچه رفتار خشونت بار تر باشد از طرف پیروان آن با استقبال بیشتری مواجه است. حال باید توجه داشت اگرچه انگیزه های دینی و سیاسی در جنگ نرم می تواند دلایل این رفتار خشن باشد ولی مجریان این رفتار خشن خود از لحاظ سلامت روانی در چه سطحی هستند. این مطلب پژوهنده را به این سوال میرساند که رفتارهای خشن این گروه تابعی از چه حالات روانی است؟
فرض در این پژوهش این است که سران و مجریان این رفتار خشن به دو دسته تقسیم می شوند دسته اول افرادی که محیط های خشن و جنگ زده را تجربه کرده اند و دسته دوم جوانانی که به خاطر سرخوردگی های اجتماعی و ویژگی ها دوران بلوغ که میل به پرخاشگری را در میان آنها افزایش داده است اقدام به انجام این اعمال وحشیانه نموده اند.
در این پژوهش سعی شده تا با بررسی سابقه و رفتار کنونی سران و افراد شاخص این گروه به تحلیل شخصیت آنها بپردازد. برای این تحلیل از نظریات روانشناسی استفاده شده و تکیه بر نظریات x و y است. از آنجایی که منابع مربوط به این گروه بسیار کم بوده و هنوز کتابی از ویژگی های سازمانی و افراد فرقه چاپ نشده است، تکیه بر اطلاعاتی است که از افراد این گروه در خبرگزاری های معتبر موجود است. اگر چه با نقص منابع موجود نمی توان نظری قطعی در مورد سلامت روانی یا میزان نابهتجرای روانی این گروه صادر کرد اما پژوهشگر سعی دارد در حد توان خود به تحلیل و ارزیابی این رفتار وحشیانه بپردازد.
پیشینه تحقیق
آیا خشونت که در زبان ارسطویی، حرکتی خلافِ جهتِ طبیعی و مانع بازگشت عادی اشیا به سرمنشأ مکانی آنها تعریف میشد، از طبیعت میآید؟