بخشی از مقاله

چکیده

نظریه ي همزاد اتو رنک هم در آفرینش آثار ادبی و هم در خوانش آنها تأثیر نهاده است. یکی از این آثار بوف کور صادق هدایت است. همزاد از دیدگاه اتو رنک به این معنیست که پرسوناژي مشابه با شخصیت اصلی داستان آفریده شود که همواره با او در تعامل و تقابل باشد و در صورت مرگ وي "نامیرا باقی" بماند تا جاودانگی اسطوره اي انسان را یادآور شود. نظریهي بوف کور که همان نظریهي همزادان است بر این امر تکیه دارد که انسان نه یک همسان بلکه همسانان بسیار دارد و این همسانان در تعامل و بیشتر درتقابل با وي میباشند تا او را مانند خود جاودان و نیمه خدا سازند.

بنابراین همزادان علاوه بر دربرگرفتن پرسوناژهاي فراوان بار منفیتري نسبت به همزاد دارد. نتایجی کهاز همزادان گرفته میشوند نیز با همزاد تفاوت دارند. همزاد یک شخص را درگیر خود میکند اما همزادان جامعهاي را درگیر میسازند تا در آن تحولی پدیدار نشود؛ در رمان بوفکور و نیز کوري همزادان رجاله و کوردل اند که این کوردلی هر گونه تحولی در تاریخ جامعه را از بین می برد. تفاوتی که رمان بوف کور با کوري دارد در این است که راوي بوف کور با همزادان یگانه میشود تا تحولی پدید نیاید، در حالیکه همسر پزشک در رمان کوري با دیگران یگانه نمیشود تا تفاوت همچنان باقی بماند.این مقاله به بررسی رمان کوري بر اساس نظریهي همزادان در کتاب پیام هدایت و نظریه ي شرق و غرب شناسی میپردازد.

مقدمه

چنین به نظر میرسد که صادق هدایت در رمان بوفکور از نظریهي همزاد اتو رنک تأثیر پذیرفته است. همزاد جفت، دوقلو، همسان و هرگونه همانندیست که نامیراست؛ هدایت در رمان نامبرده به این نامیرایی، نیمچه خدایی و بی زمانی خود و خنزر پنزريها اشاره دارد

اما وي تنها پیر خنزرپنزري را بیزمان به تصویر نکشیدهاست، بلکه پیرمرد قوزي، قصاب، پدر لکاته، پدر و عموي راوي و همه رجالهها را همسان او کردهاست. بنابراین هدایت یک همزاد براي راوي نساختهاست؛ وي ناخودآگاه همزادان را آفریدهاست. علی تسلیمی در کتاب پیام هدایت و نظریه ي شرق و غرب شناسی، این ناخودآگاه را به خودآگاه بدل کرده و نظریهي همزادان را مطرح کردهاست. ارتباط میان همزاد و همزادان در رمان بوف کور نهفته-است. زیرا هدایت از همین همزاد، همزادان را پدید آورده است.

صادق هدایت در بهمن سال 1281 در خانوادهاي متمول در تهران متولد شد. "وي پس از طی دورهي ابتدایی در مدرسه علمیه و متوسطه در دبیرستان دارلفنون و سپس سن لویی تهران، در سال 1305 همراه عدهي دیگري از دانشجویان براي ادامه تحصیل به اروپا اعزام گردید.

در طی سالهاي حضور او در اروپا و بخصوص پس از بازگشت به ایران،هدایت از نوشتن غافل نماند. از او آثاري در ژانرهاي گوناگون از قبیل رمان، داستان کوتاه و نمایشنامه به چاپ رسید که او را به عنوان یکی از پیشتازان ادبیات مدرن در ایران مطرح نموده است. از بین آثار او می توان به دو رمان بوف کور و حاجی آقا، و مجموعه داستان کوتاه هایی همچون سگ ولگرد، سه قطره خون و سایه روشن اشاره نمود. مرگ، تنهایی، بیگانگی و نومیدي درون مایه هاي اصلی آثار هدایت را تشکیل میدهند.

شاید همین بیگانگی او با جامعهي ایرانی بود که او را واداشت تا فاخرترین اثرش در نظر منتقدین - بوف کور - را در هند و به دور از وطن و به تعداد محدود منتشر کند. هدایت مرگ را معشوق خود میدانست و این علاقهي او به مرگ در آثارش و بخصوص در زنده بگور قابل مشاهده است. او دوبار اقدام به خود کشی کرد که بار اول ناموفق بود اما بار دوم موفقشد خود را از زندگی رها کند: او "در تاریخ 19 فروردین 1330 به گاز پناه برد و دست به خودکشی زد. مزار او در گورستان پرلاشز پاریس میباشد"

ژوزه ساراماگو1، نویسندهي مشهور پرتغالی، در سال 1922 در خانوادهاي کشاورز در دهکده-اي کوچک در پرتغال متولد شد. اما تجربه او در طبیعت این دهکده بسیار کوتاه بود و وي به همراه خانواده براي ادامهي زندگی به شهر لیسبون مهاجرت کرد. وي در سال 1969 به حزب کمونیست پرتغال پیوست و اندیشههاي این حزب را سرمشق رفتارهایش قرار داد. با این همه، او هیچگاه نوشتههایش را دستخوش این ایدئولوژي نکرد و از آنها تنها براي ایجاد شرایطی بهتر در جامعه بهره برد

در آثار ساراماگو مفاهیم اخلاقی و پیامهایی از این نوع به چشم میخورند و یکی از مهمترین درونمایههاي آثار او مسئلهي بی-نظمی و فساد است.در واقع در نظر او بینظمی در هر شکل خود نوعی فساد است

سبک نوشتاري ساراماگو جزو متفاوتترین سبکهاي ادبی به شمار میآید. او به قواعد زبانی، از جمله نقطهگذاري اعتقادي نداشت. اینگونه ساختارشکنیها تنها در زمینه ي قواعد زبان در آثار وي رخ نمیدهد، بلکه وي از شگردهاي پستمدرنیستی مانند حذف نام شخصیتهاي رمانش نیز بهره میبرد. ساراماگو آثار زیادي با موضوعات و تمهاي مختلف نوشته است که براي نمونه میتوان به کوري2، بینایی3، بالتازاروبلموندا4، سالمرگریکاردورایس5، بلمسنگی6، و وقفه درمرگ1 اشاره کرد. او در سال 1998 به عنوان برندهي جایزهي نوبل ادبیات برگزیده شد و در سال 2010، در سن 87 سالگی از دنیا رفت.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید