بخشی از مقاله

چکیده

بوف کور یکی از آثار بحث برانگیز ادبیات فارسی بوده است. همواره تعابیر متعددی از این اثر به عمل آمده که حاکی از ویژگی های مدرنیستی آن است. هدف اصلی این مقاله واسازی درون مایه های غالب در بوف کور است، مضامینی که توسط منتقدان مختلف از جمله دکتر کاتوزیان تعیین و تبیین شده اند. مضامینی چون مرگ، جبر، ناهمگونی با جماعت و عشق فرازمینی همواره این اثر را در بند خود گرفتار ساخته اند و خوانندگان برای فرار از پیچیدگی های ساختاری و زبانی متن به آنها متوسل می شوند. با این حال نقد واسازیمضامینی کاملاً جدید و متناقض از بوف کور چون اشتیاق به زندگی، همرنگی با جامعه را آشکار می سازد. هدف از نقد واسازی ایجاد نگرش های نوین در خواننده و براندازی تفاسیر کهنه و یک سویه از متن است.

مقدمه

بوف کور صادق هدایت همواره ذهن خوانندگان را به چالش کشیده و شیوه های روایی خاص و بدیع هدایت در این اثر منجر به خوانش های متعددی گشته است. نوشته شده به سال - 1942 - 1320، تکثر معانی و دستکاری های زمانی و مکانی، این اثر را هم ردیف آثار مدرنیستی چون ناکجا آباد تی اس الیوت - - T. S. Eliot's The Wastelandو یا اولیس جیمز جویس - James Joyce's Ulysses - قرار می دهد.

اما چنین ویژگی های مدرنیستی بیانگر این مطلب نخواهد بود که هدایت از انقلابی که در ادبیات غرب رخ داده بود، آگاهی کامل داشت.  زمانی که کافکا و جویس هنوز مورد توجه محافل ادبی قرار نگرفته بودند، بوف کور به عنوان اولین اثر مدرنیستی ادبیات ایران پا به عرصه نهاد. از ویژگی های مدرنیستی اثر می توان به محدودیت معانی آشکار متن - Manifest - Content، تعدد تعابیر، آنارشیگری، سردرگمی راوی و ساختار روایی منقطع و نامنسجم اشاره کرد.

در این راستا، دکتر محمد علی همایون کاتوزیان در کتاب درباره بوف کور هدایت به این نکته اشاره دارد که این داستان بلند مشتمل بر دو روایت است: روایت اول، داستان راوی و فرشته است و دیگری قصه ی راوی و لکاته. » قصه اولی در حال حاضر، یعنی در تهران حدود سال 1300 اتفاق می افتد - اگر چه در واقع در بوف کور هیچ اتفاقی به معنای معمول این کلمه نمی افتد - و قصه ی دوم در شهر ری پیش از مغول، که به روایتی که به ما رسیده شهری بزرگ و زیبا و پیشرفته و پرجمعیت بود.1 « این دو روایت به حدی در یکدیگر آمیخته شده اند که بسیاری از خوانندگان توان از هم تمیز دادن آنها را ندارند و در دام بسیاری از تعابیر نادرست و ناخوانشی گرفتار می شوند.

نقش مکمل این دو قصه باعث ایجاد انسجامی انکارناپذیر در متن می گردد که حتی گسستهای روایی نیز نمی تواند آن را زیر سوال ببرد. همچنین راوی به عنوان محور در مرکز این دو روایت قرار دارد و مانع از هم گسیختگی افراطی متن می شود. راوی تنها گوینده متن است پس می توان بوف کور را یک واگویه در نظر گرفت. با این وجود، موارد متعددی در متن به چشم می خورد که راوی گفته های خود را نقض می کند و متن ویژگی های یک گفتگوی دو سویه - Dialogue - را به خود می گیرد.

اما تکثر تعابیر تنها منحصر به یک فرد است و بس. همانگونه که اشاره شد راوی تنها گوینده متن است و بنابراین طبق نظر دکتر کاتوزیان،تنها شخصیت کاملاً پرداخته شده ی متن. تنها مشاهدات و دیدگاههای اوست که راه نفوذ به لایه های نهانی متن را برای خواننده ممکن می سازد. کاتوزیان سایر شخصیتهای بوف کور را چنین می شمرد: پیرمرد قوزی، زن و رجاله ها. پیرمرد قوزی متناوباً به صورتهای مختلف در متن ظاهر می شود: نعش کش، پدر راوی، عمویش، پدرزنش و پیرمرد خنزرپنزری ونهایتاً خود راوی. علی رغم حضور مکرر در متن، این شخصیتها به طور کامل پرداخته نشده اند، اینان تنها فرافکنی ذهن آشوب زده ی راوی هستند.

زن به صورتهای فرشته، لکاته، عمه ی راوی به تصویر کشیده است. در اینجا زن در قالب دو نهایت نمود پیدا می کند: فرشته و لکاته، بهشت و جهنم. آخرین شخصیت متن، مردم و یا رجاله ها هستند که نماینده ای از عوام اند. اینان مردمانی فاسد و هوس رانند که با پذیرش بی عدالتی ها و پستیها، بهای انسانیت را نمی پردازند، بهای سنگینی که راوی آن را به جان می خرد. از این رو بررسی وتفحص در دنیای درونی راوی، مضامین اصلی بوف کور را آشکار خواهد ساخت.

روش

نقد واسازی - Deconstruction - در پی کشف تناقضها در متن است. و از آنجایی که بوف کور مملو از نقیضه ها و تناقض هاست، نقد واسازی از متن می تواند دنیای وارونه و چالش زده هدایت را آشکار سازد. نقد واسازی ژاک دریدا - Jacques Derrida - بر این باور است که به دلیل بی ثباتی و پویایی زبان، معنی و یا تفسیر نهایی از یک پدیده ناممکن است. او به این مطلب تکیه دارد که »معنی در دام بازی های زبانی اسیر است2« ، تکثر معانی و ناتوانی در اتخاذ تصمیم نهایی، ویژگی های ماهیت ناخودآگاه انسان است که مملو است از خلاها، تکررها و تناقضها. این تناقض ها در قالب تقابل های دوگانه - Binary Oppositions - طرح ریزی شده اند. از نظر دریدا رابطه ی بین دال - Signifier - و مدلول - Signified - رابطه ای تک قطبی و یک سویه نیست که در آن مدلول برتری می یابد. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید