بخشی از مقاله

چکیده

سوژه و چگونگی شکلگیری آن، از مبانی فلسفهی معاصر به شمار میرود؛ به گونهای که میتوان گفت سوژه و سوبژکتیویته، وجه ممیزهی نحلههای گوناگون فلسفی است. از طرفی تجربهگرایی نیز از جمله فلسفههای متقدم معاصر است که ردپای آن را میتوان - چه به لحاظ اثباتی و چه به لحاظ انتقادی - در فلسفههای متأخر مشاهده کرد.

ازجمله مباحث بنیادین که به رابطهی میان سوژهشدگی و تجربهگرایی مربوط میشود، ادراک است. این که ادراک در انسان تحت چه فرایندهایی حاصل میشود و نقش آن در برساخت سوژه چیست؟ در مقالهی حاضر، این بحث بر زمینهی یکی از معروفترین رمانهای معاصر ایران، بوف کور، نوشتهی صادق هدایت بررسی شده است. حاصل این تحقیق نشان میدهد که نویسنده رمانِ مورد نظر چگونه بنیانهای فلسفهی مدرن را به کار گرفته، تا چه اندازه در این بهکارگیری موفق بوده، تأثیر آن در نوع کنشهای روانی شخصیت اصلی داستان چه بوده است؟

همچنین پرداخت ذهنیت در این رمان و این که شخصیتهای حاضر در آن تا چه اندازه به سوژهشدگی نزدیک شدهاند، از دیگر نتایج این پژوهش است.

.1 مقدمه

انسانشناسی، همانگونه که بنیان فلسفهی معاصر است، زیربنای ادبیات و آثار متنوع ادبی را نیز تشکیل میدهد. علیرغم این اشتراک مبانی، پژوهشهای بینارشتهایِ ادبیات و فلسفه، سهمی بسیار اندک را در تحقیقات ادبی و فلسفی ایران به خود اختصاص داده است. شاید از مهمترین دلایل چنین وضعیتی، دشواریابی مفاهیم فلسفی برای ادیبان دانشگاهی ماست که به مباحث سنتی ادبیات، همچون بلاغت، خو کردهاند. همچنین اشتغال فیلسوفان ایرانی به مباحث نظریِ فلسفی و سعی در شرح و بسط این نظریهها، بدون احساس نیاز به بازآزمایی مصداقی آنها نیز از دیگر عوامل شکل نگرفتن تحقیقات میانرشتهای در این زمینه است. متون ادبی، از آنجاکه بازنمون "انسان" در هر جامعهی فرهنگی است، زمینهی مناسبی برای تحلیلهای فلسفی خواهد بود.

.2 پیشینهی پژوهش

بوف کور را میتوان با جستجویی در میان کتابها و مقالههای انتقادی، اثری دانست که از بدو انتشار تا امروز، بیشترین آثار نقد و تحلیل را در ادبیات داستانی ایران به خود اختصاص داده است و از این رو حتی اشارهای گذرا به این آثار در این مجال میسر نیست. در این نوشتارها، جنبههای گوناگون ادبی، روانی و فرهنگی این رمان از نظرگاههای مختلف و متنوع مورد بررسی قرار گرفته، هریک از این تحقیقها دریچهای بر شناخت انسان معاصر ایرانی نیز گشوده است. این به دلیل اهمیتی است که این رمان چه از نظر اصول داستاننویسی و چه از منظر جایگاه تاریخی به خود اختصاص داده است. عمدهی مطالعات انجام شده بر این رمان، پژوهشهایی سبکشناسانه یا روانکاوانه است.

بسیاری از صاحبنظران این رمان را سرآغاز داستاننویسی مدرن ایران دانسته، تعدادی آن را متعلق به مکتب ادبی سوررئالیسم و معدود افرای نیز با تکیه بر محتوا، سعی در تخطئهی آن داشتهاند. اما آنچه مسلم است، هنوز جایگاه واقعی این رمان در ادبیات مدرن ایران و میزان مدرن بودن آن، با توجه به بنیادهای انسانشناسی مدرن - و نه روانشناسی - تبیین نشده است. این که شگردهای روایی مدرن به چه میزان و با چه کیفیت در بوف کور مورد استفاده قرار گرفته، بسیار واکاوی شده، اما این که شخصیتهای حاضر در رمان تا چه اندازه هستیِ مدرن دارند، مسألهای است که در این مقاله به آن پرداخته شده است.

.3 هدفها و مبانی نظری تحقیق

مسألهی شناخت انسان در این مقاله، با توجه به دورهای که رمان بوف کور در آن تألیف شده، بیشتر به "معرفتشناسی تجربی" نزدیک است. این نوع شناخت که براساس نظریههای ادراک حسی استوار است، ذهنیت را در زمینهای از درک واقعیتِ عینی میپذیرد. به این ترتیب، این رویکرد با ذهنیت مطلق یا ایدهآلیسم فاصله دارد و اگر بتوان شخصیتپردازی در بوف کور را با این شیوه فهم مطابق دانست، باید گفت که این رمان، رمانی کاملاً مدرن نیست. البته اگر هم چنین وضعیتی ثابت شود، به هیچ روی نمیتوان از تأثیر بنیادین این اثر بر ادبیات داستانی مدرن ایران بهراحتی گذشت.

آنچه باعث شده است بسیاری از صاحبنظران رمان بوف کور را متعلق به مکتب ادبی سوررئالیسم و یا ادبیات داستانی مدرن بدانند، ذهنیتگرایی موجود در آن است. در این مقاله، تلاش شده است تا ذهنیت شخصیت اصلی این داستان براساس تطابق با نظریهی توهم حسی که از متعلقات نظریهی ادراک حسی است تحلیل شود. ذهنیت چنین سوژهای، نه ذهنیتی ایدهآلیستی و مدرن، که ذهنیتی ناشی از تجربهی حسی و درنتیجه پیشامدرن خواهد بود که البته از دنیای داستان کلاسیک فاصله ی بسیار دارد.

.4 سرآغاز ادبیات مدرن در ایران

تحولات سریع اجتماعی در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم شمسی، سببساز دگرگونیهای پردامنهی فرهنگی درایران شد. انقلاب مشروطه، سقوط سلسلهی قاجار، شکلگیری حکومت در ظاهری نوین، گسترش مدارس جدید و آشنایی گسترده با دانش جهانی، فرهنگ ایرانی را در میانهی راهی قرار داد که ابتدای آن در سنتی ملی- دینی و انتهای آن نامعلوم است. اما جهتگیری راه، ناگزیر به سمت رسیدن به دنیایی نو و مترقی بود؛ چیزی که در غرب مدرنیته نام گرفته بود. بوف کور در چنین فضایی زاده شد، سرآغاز مدرنیسم فرهنگی و درنتیجه مدرنیسم ادبی و در ادامهی راهی که امثال دهخدا و جمالزاده بر ادبیات فارسی گشوده بودند.

.5 صادق هدایت و بوف کور

صادق هدایت 1330 -1281 - ش - از نامآورترین داستاننویسان ایران است که بهخصوص با انتشار رمان بوف کور در سال 1315، به یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان ایرانی بر داستاننویسان همعصر خود و نسلهای بعد مبدل شد. سالهای زندگی صادق هدایت از پرفراز و نشیبترین ادوار سیاسی ایران است. از امضای فرمان مشروطیت تا انقراض قاجار، از جنگ دوم جهانی و اشغال ایران تا سقوط پهلوی اول، از آزادیهای سالهای آغازین سلطنت پهلوی دوم تا نخست-وزیری مصدق و زمینهسازی برای براندازی وی و حرکت بهسوی فضای بستهی سیاسی. هدایت در سالهای زندگی در فرانسه با مکتبهای روز ادبی اروپا چون سوررئالیسم و اکسپرسیونیسم نیز آشنایی پیدا کرده بود.

بوف کور، شاهکار صادق هدایت و از نقطههای درخشان ادبیات داستانی ایران است.این داستان، رمانی است با مؤلفههای گوناگونی از ادبیات مدرن. شگردهایی چون جریان سیال ذهن، سمبولیسم اجتماعی و اندیشهی انتقادی نسبت یه فرهنگ سنتی و نسبت به هستی. مقالهی حاضر، مسألهی شناخت "خود" را محل تتبع قرار داده است. به نظر میرسد چنین شناختی، با رویکرد چگونگی کسب آگاهیهای هویتی و تأثیر آن بر ساخت سوژهی درونمتنی، برمبنای نظریههای فلسفی معاصر، تاکنون نه بر بوف کور و نه بر دیگر آثار ادبی ایران، مورد تحلیل قرار نگرفته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید