بخشی از مقاله
چکیده
هدف از پژوهش هاي ریختشناسانه بر اساس الگوي ولادیمیر پراپ، معمولا ردهبندي حکایتها به روشی علمی و ساختاري از طریق تجزیه آنها به اجزاي سازندة آنها و مقایسه آنها با هم است. در تحلیل لپراپل عملکردها و شخصیتها ،اجزاي سازندة داستان پریان به شمار می روند . او نخستین بار این شیوه را درباره قصه هاي پریان روسی آزمود. قصه پریان داستانی است که در جهانی غیرواقعی رخ می دهد، مکان و شخصیت هاي حقیقی ندارد و سرشار از رخدادهاي شگفت و باورنکردنی است.این مقاله، به بررسی ریخت شناسانه داستانل لغت مورانل از شهاب الدین سهروردي می پردازد. این اثر یکی از آثار مستقل شیخ اشراق و به زبان فارسی است که در قالب ده حکایت در یک اثر بیان شده است.
ویژگی خاص این حکایات از یک سو جنبه روایی و نمایشی آن و از سوي دیگر تمثیلی بودن آنهاست و بنابراین آن را به داستان هاي پریان پراپ نزدیک می سازد. مقصود در این مقاله نه تحمیل نظریه بر متن ، بلکه نوعی تطبیق و یافتن شباهت ها و نشانه هاست . به این اعتبار مقاله حاضر کوششی است در گسترة نقد ادبی معاصر و در پرتو رویکرد ریخت شناسی ولادیمیر پراپ تا از این طریق بتوان به خوانشی نو و برداشتی نو از یکی از آثار شهاب الدین سهروردي دست یافت. کلیدواژهها: لغت موران ، داستان پریان ، ریخت شناسی ، پراپ
بیان مساله
به نظر می رسدل شهاب الدین سهروردي ل نخستین کسی بود که براي اولین بار عناصر روایت و کنش هاي داستانی خاصی را که حوادث آن در یک یا چند خط سیر مشخص زمانی و مکانی حادث میشوند وارد ساختار حکایت کرد.بیان مراحل سلوك و بازگرداندن آن به زمان ها و مکان هاي »مثالی« و » خیالی« ، آوردن اسامی اشخاص، جایگاه ها و نمادهاياصخ و راهگشا در داستان هاي دیگران نمودي نداشته و معمولاً آن داستان ها یا داستان واره ها، فاقد خویشکاري هاي اصلی یک داستان منسجم بودهاند؛ دیگر نمونههاي داستانهاي عرفانی و فلسفی ظاهراً تنها بر مبناي سنت فکري عرفان و تصوف و فلسفه اسلامی به رشته نگارش درآمده اند.
چون بحث ما در زبان پارسی ست از داستان - هاي فلسفی عربی اشخاصی چون لابن سینال که متأخر شیخ اشراق بوده و اتفاقاً چند داستان هم بدین شیوه دارند، صرف نظر میشود.متن مورد بررسی این مقاله، داستان لغت موران است . این داستان مجموعه اي از ده حکایت کوتاه است. اثر لغت موران یکی از آثار مستقل شیخ اشراق و به زبان فارسی بوده و ویژگی منحصر بفرد آن ایناست که چکیدة نظریات شیخ اشراق در داستان هاي فارسیاش را در یک اثر بهصورت موجز بیان کرده است . در این داستان و حکایت هاي درونی آن، عناصر داستانی رعایت شده اند و به نظر می رسد تأکید سهروردي به این عناصر معنادار است، و از آنجا که پاره اي از عناصر عیناً یا بسیار مشابه در همه یا اکثر این داستان ها تکرار می شوند، دسته بندي و استخراج بسامد آنها به شناخت هرچه بیشتر زیرساخت هاي فکري نویسنده کمک می کند.
ولادیمیر پراپ - 1970-1895 - ، با بررسی صد قصه پریان متوجه وجود ساختاري یکسان در آن ها و وجود سی و یک عنصر ثابت شد که بر اساس نظمی خاص در پی هم می آیند. عناصري که وي آن ها را »خویشکاري« نامید . در حقیقت خویشکاري عملکرد شخصیتهاي قصه از نظر اهمیتی است که در مسیر سایر واکنش هاي داستان دارد. وي پس از تعیین کارکردها و استخراج مصادیق آنها، به راههاي محتمل ترکیب و حرکت هاي موجود در قصه ها پرداخت.هدف ما نیز از این نوع بررسی که به تسامح ریخت شناسی نامیده شده است نشان دادن ساختارهاي مشابهی است که روابطشان به متن معنا و انسجام می بخشد و همچنین توجه به این مساله که با بررسی ساختاري می توان به تفاوت هاي موجود میان آثار به ظاهر یکسان پی برد.آنچه در این مقاله بهعنوان ریخت شناسی در نظر گرفته شده است در حقیقت ترکیبی است از بررسی ساخت هاي روایتی ، بررسی شخصیت هاي روایت ساز و بررسی خویشکاري ها به شیوه اي که به بررسی ولادیمیر پراپ نزدیک است .
اهداف و پرسش هاي پژوهش الف . اهداف پژوهش
نوعی تطبیق و کشف واحد هاي یکسان در این نوع آثار و نشان دادن این موضوع که اگرچه برخی خویشکاري هاي آثار داستانی - تمثیلی فارسی ، بنا به زمینه تمثیلی و عرفانی و نیز حاکم بودن روحیه ایرانی خود بگونهاي منحصر به فرد هستند ، اما در شیوه ساختاري و نمایشی با افسانه هاي پریان یا داستان هاي جادویی شباهت هاي بسیاري دارند و می توان به وضوح این آثار را با توجه به شخصیت ها و کارکردهایشان تقسیم بندي کرد و بنابراین می توان این نوع بررسی را نه فقط در حکایت هاي منثور که در حکایت هاي منظوم نیز به کار برد .
ب . پرسش هاي پژوهش
با این فرض که ظاهر بیان داستانی – تمثیلی داستان هاي شیخ اشراق و به طور خاص حکایت هاي مورد بررسی ما از داستان لغت موران شبیه داستان هاي جادویی یا قصه هاي پریان است ، پرسش هاي این پژوهش بر این موضوع متمرکز است که چه شباهت ها و تفاوت هایی می توان میان ساختار داستان هاي از نوع پریان با داستان هاي تمثیلی شیخ اشراق قائل بود ؟ مخصوصا به لحاظ شیوه بیان و اهداف قصه گویی ، و چه میزان نوع خویشکاري هاي معرفی شده توسط پراپ بر حکایت هاي این داستان منطبق می شود ؟
پیشینه پژوهش
پژوهشهاي گذشتگان در حوزة داستان ، ابتدا معطوف به چند مؤلفه بود . قصهها معمولا یا بر اساس محتوا و مضمون و یا بر اساس مشابهتهاي ظاهري طبقهبندي می شدند . پژوهشهاي برادران گریم، بولته و پولیفکا،افاناسیف، آدرین بولون ، آرنه و تومپسون و پروفسور اُلریش مارزلف از این دسته هستند. بر اثر دستاوردهاي زبانشناسی نوین و تعمیم آن به حوزههاي دیگر از جمله ادبیات و هنر، نخستین بار فرمالیستس هاي روسی به روشی علمی به تجزیه و تحلیل قصه پرداختند. »ریختشناسی قصههاي پریان - 1928 - « مشهورترین پژوهشی بود که ولادیمیر پراپ روسی به تأثیر از دستاوردهاي جدید زبانشناسی، در این زمینه انجام داد. تحقیقات بعدي، در زمینه روایت شناسی، غالباً در جهت تکمیل نظریه پراپ صورت گرفته است.
در ایران، پژوهشهایی را که در زمینهي ریختشناسی قصه، بر اساس الگوي ولادیمیر پراپ انجام شده، میتوان به چند رویکرد تقسیم کرد:
یکی از این رویکردها در صدد آزمون الگوي پراپ بر روي قصههاي متون قدیمی ، مانند کلیله و دمنه است. پژوهش »الگوي ساختارگرایی ولادیمیر پراپ و کاربردهاي آن در روایتشناسی«، - 1387 - پروینی و ناظمیان از این نوع است که در آن با هدف ارزیابی قابلیت الگوي پراپ، به تحلیل و بررسی حکایتهاي کلیله و دمنه پرداختهاند و به این نتیجه رسیدهاند که الگوي پراپ، قابلیت تحلیل ریختشناسانهي »فابل« را دارد. دستهي دوم، پژوهشهایی هستند که بدون توجه به نوع خاصی از قصهها، یک اثر داستانی را به صورت کامل، بر اساس الگوي پراپ، بررسی کردهاند؛ »ریخت شناسی هزارویکشب - 1383 - « محبوبه خراسانی، »ریختشناسی داستانهاي کوتاه صادق هدایت - 1387 - « علی فرهادي. و دستهي دیگر آثاري هستند که بخشی از یک داستان بلند معمولا منظوم را به شیوه پراپ بررسی کرده اند، مانند » تحلیل ساختاري داستان شاه سیاه پوشان 1391 -
«ض نقابی و قربانی در مورد داستان هاي تمثیلی یا عرفانی از بعد ارتباط یا شباهت آن با داستان هاي پریان یا افسانه هاي جادویی و بررسی به آن شیوه پراپ ، کارهاي انجام شده معمولا بررسی یک داستان منظوم خاص از میان مجموعه اي از داستان هاي فراوان یک اثر است از آن جمله است » ریخت شناسی قصه قلعه ذات الصور « - 1389 - روحانی و اسفندیار که از میان حکایات تمثیلی فراوان مثنوي مولانا یک حکایت مورد بررسی قرار گرفته است و یا » شکل شناسی دو قصه از مثنوي مولوي بر اساس نظریه ولادیمیر پراپ 1390 - «ض ساکی وشیرویه . اما در مورد داستان هاي منثور عرفانی و تمثیلی ، بخصوص آثار شیخ اشراق که جنبه اي فلسفی نیز دارند تقریبا هیچ پژوهشی از دید ادبی و ساختاري صورت نگرفته و اغلب توجهات به این آثار از جنبه معنا شناختی ، فلسفی و عرفانی آن است و نه شیوهي ادبی و ساختاري آن