بخشی از مقاله
چکیده
ریخت شناسی قصههاي عامیانه در سال 1928م. توسط فرمالیست روسی »ولادیمیر پراپ« آغاز شد، اساس کار وي بر پایهياعمال شخصیتهاي قصه نهاده شده است و در سالهاي اخیر، یکی از شیوههاي رایج در تحلیل ساختاري قصهها بوده است. در این مقاله، ورقه و گلشاه که از جمله قصههاي پرماجرامهیوج زبان فارسی است و موضوع آن تلاش و جستجوي ورقه براي بدست آوردن معشوقش گلشاه است، مورد بررسی قرار گرفته است؛ براي این منظور ابتدا مقدمهاي دربارة تعریف و تبیین ریخت شناسی، پیشینهي تحقیق و معرّفی ورقه و گلشاه مطرح شده؛ سپس قصه براساس الگوي پراپ مانند: وضعیت آغازین، غیبت، کسب خبر و... مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. این پژوهش بیانگر این است که ورقه و گلشاه تا حدود زیادي ویژگی قصههاي عامیانه را دارا است و الگوي ساختاري موافق با الگوي پراپ به دست آمده است.
کلیدواژهها: ریخت شناسی، ساختار، پراپ، ورقهگلشاه،و عیوقی.
مقدمه
ریختشناسی علمی است در حوزهي مطالعات ادبی که میتوان آن را بر روي قصههاي عامیانه بررسی کرد. » برخی از محققان از جمله برادران گریم ، قصههاي عامیانه را بازماندهي اسطورههاي کهن دانستهاند که میتوان اساطیر خدایان و پهلوانان قدیم را از روي این قصهها بازسازي کرد - «. جلالیپور ، - 16 :1391 رکن اساسی و بنیادي این نوع داستانها را حوادث خلقالساعه تشکیل میدهد ؛ حوادثی که در جهان غیر واقعی رخ میدهد اما امور مافوق طبیعی آن براي قهرمان قصه و دیگر شخصیتها واقعی و عادي به شمار می رود . » در حقیقت درونمایه و زیربناي فکري و اجتماعی قصهها ترویج و اشاعهي اصول انسانی و برادري و برابري و عدالت اجتماعی است - «. میرصادقی ، - 58 : 1376 با توجه به اینکه قصههاي عامیانه ریشه در فرهنگ تاریخی ملت ها دارد ، دانشمندان را بر آن داشت که به تحلیل این قصهها بپردازند تا به یک ایده و قاعدهي کلی دست بیابند .
این قاعده و روش را نخستینبار ولادیمیر پراپ روسی در مهمترین کتابش » ریخت شناسی قصههاي پریان « بررسی کرد . پراپ معتقد است: ریخت شناسی در واقع علم گیاهشناسی است که ساختمان گیاه را بررسی میکند ، - پراپ، - 17:1386 او با استفاده از این عنوان ، ریختشناسی قصه را ، بررسی قصهها براساس واحدهاي کوچک ، ارتباط واحدها با یکدیگر و با کلّ قصه معنا کرد . » پراپ دریافته بود که اگر بسیاري از قصههاي عامیانه و پریان روسی بدقت بررسی شود ، عملاً یک داستان بنیادین و مشابه در تمامی آنها یافته خواهد شد. - « اسکولز ، . - 102 : 1383 کتاب او تأثیر عظیمی بر فولکورشناسان گذاشت و از طرف نظریهپردازان مورد تحسین و نقد قرار گرفت بهگونهاي که محققان زیادي از روش او پیروي کردند . مبناي کار پراپ ، اعمال شخصیتهاست که از نظر تعداد؛ محدود ، از لحاظ توالی و ترتیب ؛ یکنواخت و از جنبه ي ساختاري همه از یک نوع و تیپ هستند که قابل دریافت از تمام قصه هاي پریان روسی است . - احمدي، - 145:1384 سی و یک کارکردي که پراپ براي قصهها تعیین کرده قابل دریافت از تمام متون نیست آنچه براي پراپ اهمیت دارد و اذعانکند میکیفیت مواد است نه کمیت . بنابراین عدم توالی و تعداد عملکردها از نظر او مسئلهاي طبیعی است .ترتیب» کارکردها آن اندازه که پراپ ادعا میکند ثابت نیست و این امر تا حدودي مفید بودن شیوهي آنالیزي پراپ را کاهش میدهد . او نشان نمیدهد که کدام کارکردهاهمیشه یا تقریباً در قصه حضور دارند و کدامها فقط بعضی مواقع دیده میشوند «. - خدیش ، 61:1387 به نقل از جیلت، . - 51:1998
تحلیلهایی که در اکثر قصههاي روسی ، ایرانی صورت گرفته است و کار ما که به تحلیل داستان ورقه و گلشاه - برگرفته از یک داستان عربی - پردازیممی مؤید این مسئله که الگوي پراپ در قصههاي سایر ملل قابل بررسی است. براساس ریخت شناسی پراپ قصهها با یک شرارت یا نیاز آغاز میشوند و به ازدواج و پادشاهی و ... منتهی میشوند ، مابین این چهارچوب اصلی ، با خویشکاريهایی مواجه میشویم که در قصهها امکان وقوع آنها وجود دارد . ممکن است چندین حرکت در پی هم بیایند یا درهم تنیده شده یا حذف گردند که این مورد هیچ قانونی را نقض نمیکند و مسئلهاي طبیعی است . شایان ذکر است که براي تجزیهي متن ، تعیین این حرکتها ضروري است . - خراسانی، - 53:1383 تشخیص و تمییز اینکه اعمال شخصیتها متناسب با الگوي پراپ ، حرکت محسوب میشود و یا یک قصهي جدیدي است کار آسانی نیست اما با شناخت ریزهکاریها و دقت کامل امکان تطبیق و تشخیص وجود دارد .
پیشینهي تحقیق
در سالهاي اخیر، مقالاتی دربارهي ریخت شناسی نوشته شده و در آنها به تجزیه و تحلیل برخی از متون پرداخته شده است ؛ از آن جمله : آذر و پور سید - 1390 - به ریخت شناسی داستان گنبد سرخ در هفت پیکر نظامی پرداختهاند ، فرضی و فخیمی - 1391 - سامنامهي خواجوي کرمانی و - 1392 - هفتخوان اسفندیار را از نظر ریختشناسی بررسی نمودهاند، سیف و مسیحیپور - 1390 - ساختارهاي شکلی بانو گشسبنامه و کوپاو رفیعی سخایی - 1389 - شکلشناسی سه داستان از گرشاسبنامه را کار کردهاند ، روحانی و اسفندیار - 1389 - قصهي قلعهي ذتالصور در مثنوي و روحانی و عنایتی - 1390 - قصههاي دیوان در شاهنامه را بررسی کردهاند ، خدیش - 1387 - به ریختشناسی افسانههاي جادویی پرداخته است و ما در این مقاله قصد داریم ورقه و گلشاه عیوقی را بر اساس این نظریه مورد بررسی قرار دهیم .
معرّفی ورقه و گلشاه
منظومهي ورقه و گلشاه یکی از داستانهاي کهن و پرارزش عاشقانه و تقریباً حماسی است که در قرن چهارم و نیمهي اول قرن پنجم به بحر متقارب سروده شده است . از شرح حال شاعر این منظومه یعنی عیوقی اطلاعی در دست نیست ؛ اما آنچه از ابیات او برمیآید این است که وي سرگذشت غمانگیزي داشته است . این داستان مانند دیگر داستانهاي عاشقانهي عربی همراه بامیدينو و عاقبتی تأثّرانگیزست . تنها مطلبی که مایهيتسلّی در داستان است ، نمونه معجزهي پیامبر است که دو عاشق را مدتی پس از مرگ زنده گردانیده و به عقد یکدیگر درآورده است . بناي داستان عاشقانه است اما با دلاوریهایی که شاعر از ورقه به نمایش میگذارد ، خصوصیات داستان حماسی را نیز شامل شودمی . - عیوقی ،: 1343 مقدمه -
خلاصهي داستان ورقه و گلشاه
در روزگار پیامبر - ص - شبی دختر و پسري بنامهاي ورقه و گلشاه براي دو برادر عطا میشود از همان کودکی چنان با یکدیگر خوي میگیرند که دوري از هم برایشان تحمل ناپذیر میگردد ، سرانجام بزرگان قبیله با اطلاع از عشق و دلباختگی آنان ، صلاح در آن میبینند که به همسري هم درآورند اما قبل از مراسم عروسی با حملهي قبیلهي بنیضبه گلشاه ربوده میشود ، ورقه براي نجات معشوقش اقدام میکند و به یاري اهل قبیله و همکاري خود گلشاه ، او نجات پیدا کندمی . مجدداً ورقه براي ازدواج با گلشاه اقدام مینماید اما خانوادهي گلشاه شرط رضایت خود را سفر ورقه به یمن و بدست آوردن مال و اموال از خال خود میگذارند.
ورقه با قبول وعده و شرط آنان راهی یمن میگردد ؛ در این میان ، شاه شام که حدیث زیبایی گلشاه را شنیده بود با اصرار فراوان او را به همسري خود درمیآورد و به شام میبرد . از طرفی ورقه با بدست آوردن دارایی به قبیلهي خود برمیگردد اما با خلف وعدهي عموي خود و دروغگویی آنها مواجه میگردد . کنیزك گلشاه که بیتابی ورقه را مشاهده میکند او را از مکان و موقعیت گلشاه آگاه میسازد . ورقه براي دیدن دخترعموي خود - گلشاه - به طرف شام حرکت میکند و بطور اتفاقی توسط خود پادشاه وارد دربار او میشود و با رساندن انگشتري خود به گلشاه ، او را از وجود خود در همان مکان باخبر میسازد . سرانجام ورقه پس از دیدار با گلشاه از شام به طرف قبیلهي خود حرکت میکند اما در نیمهي راه به سبب غم فراوان و بی تابی بیش از حد ، جان می سپارد . گلشاه با اطلاع از مرگ ورقه به مدفن او میآید و در کنار عاشق پاك خود جان میبازد . مدتها پس از مرگ آنان پیامبر با اطلاع از عشق پاك آنان و با ایمان آوردن مردم آن